یادداشتی بر فیلم یک راند دیگر


«جهش ایمان کییرکگوری در فیلم یک راند دیگر وینتربرگ»
«جوانی چیست؟ یک رویا. عشق چیست؟ محتوای این رویا»
این عبارتی از «کییرکگور»، فیلسوف دانمارکی است در ابتدای فیلم یک راند دیگر ، ساخته جدید «توماس وینتربرگ». کارگردانی که به همراه «لارنس فون تریر» از تریبون داران اصلی «دگما ۹۵» در تاریخ سینما هستند.
اما هسته ی اصلی داستان فیلم یک راند دیگر درباب چیست و چرا آن سخن کییر کگور را، در ابتدای نوشتار ذکر کردیم؟ به نظر کسی در جستجوی «رویای عشقی در جوانی» است و میخواهد آنرا به طریقی نقد کند. چه نشانهای در اینجا قابل رمزگشایی و واکاوی است؟ آیا بقیه نماها و سکانسها درباب توضیح تصویری همین گفتار جوانی چیست، عشق چیست، است؟ آیا فلسفه کییرکگور بر ذهن فیلمساز و ایده اصلی داستان او غلبه کرده؟ در ادامه و تا حد امکان به سوالاتی که رفت، خواهیم پرداخت.
داستان فیلم یک راند دیگر درباره مارتین، معلم تاریخ در مدرسه است. او در دوره میان سالی است. دچار فرسودگی شغلی و دلزدگی از مسایل زناشویی شده. افسرده حال و در ملال به نظر میرسد. صاحب فرزند است و دوستانی و همکارانی شبیه خود در مدرسه دارد.
آنیکا همسر مارتین از او ناراضی است چون خانواده را و مهمتر از آن او را جدی نمیگیرد و برای اعضایش، وقت و انرژی خرج نمیکند.
دانش آموزان مارتین پر از شور و شوق ولی خودش حالتی اوتیمسی دارد: در خود مانده و فرو رفته. معلوم است که تعلیقی اینجاست با این مضمون که مارتین چگونه از وضعیت منفیاش بیرون میآید.
خلاصه معلم تاریخ، مریض احوال است و پدری نمیکند و از رنگ قرمز و آبی عشق- به بیان شاعران- در بیشتر سکانسها و همانطور که در ابتدا ذکر کردیم، خبری نیست. اولیای دانش آموزان هم باخبرند که مارتین معلمی نمیکند و مسئولیتاش را به خوبی ایفا نمیکند. آیا حجم اطلاعات تاریخی که در درون معلم است او را فرسوده کرده یا دوره سنی او چالش برانگیز است؟ یا نه، حال مارتین, خبری از جامعه فرهنگی به ما میدهد که معلمان با دانش آموزان تفاوت و تضاد و تناقض رفتاری دارند؟ شکاف دو نسل؟
بااین همه، مارتین به همراه دوستانش، نظریهای درباب سرخوشی و شادی به کمک مصرف الکل را امتحان میکنند تا نیروی سابق را بازیابند و شور و هیجان به امر مدرسه و مهمتر به حیات شان در میان سالی بپردازند.
سوالی مهم: این نظریه یا علمی که دوستان مارتین در فیلم یک راند دیگر توماس وینتربرگ تشریح و تسامحاً توصیه میکنند، در خدمت به کیست؟ برای کسانی است که دارند، یا شامل آنها هم میشود که ندارند؟ براستی صنعت وسیع مشروبات الکلی چه نفعی ازین نظریه ظاهراً یا باطناً علمی میبرد؟ آیا صاحب سرمایه از مبادله الکل به همان اندازه از آن نظریه سود میبرد که کارگران صنعتی و خردهفروشها؟
کیرگارد مفهومی دارد بنام «جهش ایمانی» که مفصل آنرا در اثر «ترس و لرز» تشریح کرده است . مضمون خیلی ساده جناب «سورن» این است که: به دلایلی در دنیای مدرن نومید از جهان بیرون میشویم و برای اینکه زندگی پر شور را آغاز کنیم نیازمند اراده معطوف به سرسپردگی در قلمرو ایمان هستیم تا از نومیدی جهش پیدا کنیم. وضعیتی که در آن «حس دلهره» و خطر در حین جهش با ما وجود دارد چون عقل، کار ما را سرزنش میکند. بااین وجود، کییر کگور میگوید حتی اگر جامعه_دانمارک مثلا_ و اطرافیان مان طرز زیست ما را نپسندند و آن «سبک ایمانی» و تجربه درونی ما را «تاریک اندیشی» و ابتذال بخوانند، ارزش تجربه دارد چون «اخلاقی» است و بهتر از «زندگی حسی لذتجویانه »است. چون شوری که مارتین در راند دیگر در طلب آن است، در خود نهفته دارد یعنی مثل «مسابقه ی هیجانانگیز» دانشآموزان در ابتدای فیلم یک راند دیگر در کنار دریا و «بازگشت به رقص».
مشروبات الکی اگرچه آدمی را مست میکند ولی تمام واقعیت عینی زندگی و محتویات آن، داغی مستی ندارد و هستند کسانی که هوشیاری کم شور بدون مستی را، بر مستی ناآگاهانه ولی پرشور و شعف ترجیح میدهند، یک رنج صادقانه بهتر از سرخوشی ساختگی است، نیست؟
به نظر میرسد سرگذشت مارتین در فیلم یک راند دیگر در همان عبارت کییر کگور قابل رمزگشایی باشد یعنی «یک راند و دور دیگر»به مثابه ی «یک جهش ایمانی دیگر» برای بازیابی عشقی رویایی در جوانی یا جوانی یک عشق که به رویا مانند است.
نما به نمای زندگی مارتین با الکل و بدون آن، در مدرسه و بیرون از آن، تقلایی فردی است که آن جهش ایمانی را تجربه کند و ایمانش نیز روحی دیگر بگیرد یعنی جوان شود و انرژی جوانی را به یاد آورد.
آنچه مارتین میخواهد برای عبور از کش و قوسهای میانسالیاش، در حقیقت یک جهش است؛ یک پرتاب کردن به دور دیگر است، تا مدرسه را، آنیکا و فرزندان را، در «جوانی عشق» تجربه و لمس کند.
بدین ترتیب، منطقا میتوان تحلیل و تفسیر را به این شکل صورتبندی فشرده کرد: تبلیغ و ترویج آن نظریه مصرف الکل توسط دوستان مارتین به عنوان وسیلهای برای تجربه جهش ایمانی کییر کگور عمل میکند ولی همانطور که واقعیت اثر نشان میدهد کشته میدهد و رحم ندارد.
برخلاف اثر «شکار»، توماس وینتربرگ در «یک دور دیگر »به فلسفه اگزیستانسیالیستی کییر کگور، که اعتراضی بر علیه «سیستم تمامیت خواه هگلی» بوده، بازگشته، تا ایدهای را برای دوربیناش به عاریت بگیرد، برای برون رفت از خمودگی مدرسه و زندگی شخصیاش و نیز دوستیهای مارتین.
بااین همه، وقتی کالای الکل قانوناً برای همگان با کیفیت در دسترس نباشد، چه باید کرد؟ از اینجاست که پای استدلال وینتربرگ چوبین است و زیادی روی فلسفه فردگرایانه افراطی کییر کگور، حساب باز کرده.یعنی این اثر وی، مکانمند است و زمانمند و مختص هر جایی نیست. این نشان از محدودیت خطوط قصهای که در ایده اصلی نهفته است دارد.
براستی، «چرا باید رنج آبیاری دادن باغی را بر خود هموار کنیم که از آن گل کاغذی میروید؟»
سوالی سرخ به سمت توماس وینتربرگ و فلسفه ی کییر کگور و هوادارانش از دانمارک تا پایتخت ایران: برای فقیران و کارگران و «خانه به دوشانی» که حقیقتا نمیتوانند الکل روزانه بخرند و رویای جوانی عشق را یک یا چند راند دیگر تجربه کنند و و طبق نظریه فیلم یک راند دیگر بنوشند و بنوشانند، چه پیامی و چه حرفی دارد؟ دریک کلام ایده ی فیلم «یک دور دیگر»بیشتر در خدمت کدام طبقه اجتماعی است؟ در مقام پاسخ واقعی نه شاعرانه، طفره نرویم و با ادبیات چرخ فلکی کییر کگوری، که سرگیجهای همراه با اسانس شعف میآورد ولی به جای نمیرساند و در نقطه مبدا پیاده میکند، مسموم نشویم.
مسئولیت محتوای نوشته و رعایت قوانین کپی رایت بر عهده نویسنده است.
- فرمان رستمی
- rostami.f1370@gmail.com