سینمای ایراننقد فیلم

نقد و بررسی مستند ایکسونامی

مستند ایکسونامی
مستند ایکسونامی

نقد و بررسی مستند ایکسونامی

در یک کلام؛ بد.

مستند ایکسونامی نه ظرفیت مسئله‌سازی دارد و نه توانایی مفصل‌بندی بین اجزائی که قرار است صورت فیلم را تشکیل دهد را داراست؛ مستند ایکسونامی نه می‌داند از چه حرف می‌زند و نه می‌داند به کجا می‌خواهد برسد، همان‌قدر گنگ و همان‌قدر بی‌هدایت.

مستند ایکسونامی به دنبال صورت مسئله‌ای می‌رود که از پیش برای آن در آستین خودش، پاسخش را آماده کرده، هرچند می‌دانیم فیلم مستند نیز از هدایت نویسنده و مدیریت کارگردان بهره می‌برد، اما نکته‌ای که سازندگان ایکسونامی ازآن غافل شدند، “این‌همانی “بود که جامعه امریکایی یک سوی آن و جامعه ایرانی سوی دیگر آن قرار داشت؛ دو ملت با دو خاستگاه‌ و دو فرهنگ متفاوت؛ حال چطور می‌شود نسخه‌ای یکسان برای علاج دردهای هر دو ملت تجویز کرد؟ خنده‌دار نیست، وقتی صورت سوالی را به گونه‌ای طرح کنی که هیچ تناسبی با جوابِ آماده‌ات ندارد؟

مستند ایکسونامی به میشل مارنی استناد می‌کند که نه به خاطر مسائل اجتماعی و نه به خاطر مسائل اخلاقی و اعتقادی، بل به خاطر ترس از ابتلای به ایدز، فعالیت در عرصه پورن را رها کرد؛ حال جامعه ایرانی کجای این معادلات قرار دارد؟ صنعت پورن دارد که مراقب عوارضش باشد؟ یا اعتقاداتی نزدیک به میشل مارن که بتواند از او درس بگیرد؟

فیلم از اطلاعات ریز و درشت اشباع شده، به گونه‌ای که چندسال روزنامه‌وار، پلان به پلان با تقطیع‌های فراوان جلوی چشم مخاطب رژه می‌رود، سبک روایتی که سازندگان مستند را در کار قبلی، یعنی پرزیدنت اکتور سینما موفق کرد، اما در این مورد سازندگان نتوانستند زبان بیان خودشان را با داستانی که طرح کردند به تناسب برسانند؛ ریتمی تند از وقایع‌انگاریِ انحلالِ شورویِ سابق زبان بیان مناسبی برای آن واقعه بود؛ چرا که خود این ضرباهنگ تند یک دور تکراری را نمایش نمی‌داد و با گذشت زمان در فیلم، زمان نیز در جریان دنیای واقعی مستند ادامه داشت؛ فلذا در هر پلان می‌شد انتظار رویدادی غیر قابل پیش‌بینی و یکه‌ای را داشت؛ اما در مستند ایکسونامی با دنیای دیگری روبه‌روییم، با یک معضل اجتماعی و نه یک رویداد سیاسی که هرچه ازو بگذرد اتفاقات تازه‌ای رقم می‌خورد.

در مقطعی از فیلم به نقش نهادهای قدرتمند اقتصادی، مثل بنیاد راکفلر، در نشر و توزیع محصولات جنسی اشاره می‌شود که از نقاط قوت فیلم است، اما همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد به دلیل از پیش پاسخ دادن سازندگان به مسئله‌های مطروحه، پرداخت به جنبه‌های هیجانی مضمون فیلم اهمیت بیشتری دارد، فلذا از این ظرفیتی که ایجاد می‌شود به خوبی بهره نمی‌برند و ساده و سریع از آن می‌گذرند، در صورتی که حال توفیق تصویربرداری در خاک امریکا، نصیب گروه سازندگان این فیلم شده بود، می‌توانستند با پرداختن به این وجه ماجرا و اینکه جریانات قدرت‌مند اقتصادی که در میانه قرن 20م نیز به سلاح روابط عمومی و تبلیغات مسلح شده ا‌ند، نمایشی جذاب‌تر و پر درنگ‌تری ایجاد کنند.

باید گفت که اگر به دنبال راه درمان معضلات اجتماعی می‌گردیم، باید به فرهنگ همین مردم مراجعه کرد، مردمی که خودشان تاریخ دارند، اعتقاداتی دارند و برای اعمال جنسی چارچوب و اسلوبی قائل‌اند؛ حال اگر بنا بر گذر زمان و توسعه نسل‌ها با فرهنگ‌های مختلف، جامعه درگیر مسائل متمایزی نسبت به گذشته شده است، نباید به دنبال راه حل در خارج از کشور بود؛ یا ملتی با پیشینه‌ای متفاوت را آئینه عبرت ملت دیگری قرار داد؛ اگر دنبال راه حل هستیم باید به میان مردم رفت و از کسانی که مبتلابه این موضوع هستند پرسید که پیشنهادشان چیست، و در نهایت با اجماعی میان آراء، دست به اصلاح امور زد؛ مستند ایکسونامی، حکایت لنگ کفشِ غنیمتی میان صحراست که بهانه‌ای شده برای صحبت کردن در باب نیاز جنسی جامعه، هرچند ضعیف ولی لازم و برای شروع، گامی مؤثر.

نقد مستند “سواستفاده کنندگان از جایگاه” از همین نویسنده را اینجا بخوانید.

امتیاز کاربران: 3.76 ( 7 رای)

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. واقعاً متأسفم برای نقد غیر منصفانه ای که انجام دادین. من بعد از مدتها یک مستند دیدم که واقعاً ارزش دیدن رو داره. اونجایی که منتقد می فرمایند کجای جامعه ما اینطور است یه سوال دارم از ایشان. مگر جامعه آمریکا اینطور بود که بعد از انقلاب جنسی به این شکل درآمده؟ این مستند به صراحت قصد نشان دادن آینده را دارد و حتی گوینده این جمله را در انتهای مستند می گوید” شما برای تفریح دی ساحل دریایی دارید لباساتون در میارید که سونامیش از ما رد شده اما هنوز به شما نرسیده” پس توصیه من به شمای منتقد اینکه قبل نقد حتما یه بار مستند رو با دقت نگاه کنید بعد اگه تونستید نقد کنید و اینکه مغرضانه اثری به این شیوایی رو نقد کنید البته ار نظر محتوایی. من اصلا در مورد شیوه تدوین و روایتگری و مسایل غیر از محتوا نظری ندارم.

  2. تو این نقد میگه که ما فرهنگ خودمون دارم
    ولی اینورو نمیگه که فرهنگ غرب یا امریکا با تبلیغاتی که داره می تونه فرهنگش رو بر هر فرهنگی دیگر سلطه بده.
    پس با این تیکه نقد مخالفم

  3. بسیار مسخره بود انتقاداتتون اصلا قابل قبول نبود اینطور اثر به این ارزشمندی کوبیدن متاسفم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

16 − 2 =

دکمه بازگشت به بالا