نقد فیلم یک مرد جدی A Serious Man
عوامل فیلم
کارگردان و نویسنده فیلم یک مرد جدی A Serious Man: جو کوئن، اتان کوئن
بازیگران: میشل استلبرگ، فرد ملامد، ساری لنیک، سیمون هلبرگ و…
فیلمبرداری: راجر دیکینز
موسیقی: کارتر برول
نقد فیلم یک مرد جدی A Serious Man
در ادامه نقد و بررسی آثار برادران کوئن به فیلم یک مرد جدی A Serious Manخواهیم پرداخت، فیلمی که به ظن دنبالکنندگان سینمای برادران کوئن یک کمدی سیاه تلقی میشود، ولی آیا اطلاق کمدی سیاه همان چیزیست که در فیلم به تصویر میکشد یا دایره محدود تعاریف منتقدان این اثر را در قبض و بسط یک سیرِ تکراری قرار داده؟ و تنها چیزی که به ذهن آنها میرسد همین عبارت دو کلمهایِ “کمدی سیاه” است؟
اگر نخواهیم به تعریف کمدی و صفت سیاهی که بدان موصوف شده بپردازیم، باید اثر را همانگونه که برای ما تصویر میشود به تماشا نشست؛ فیلم یک مرد جدی قواعدی فرمیک دارد که در پیوندی پیوسته با مضمون عجین شده، و کارکرد ویژهای را بازتولید میکند؛ برای چه از بازتولید حرف میزنیم؟ بازتولید چه چیزی؟ فیلم یک مرد جدی بازتولیدی از “روزمرهگی”ست؛ دردی که درست همان حوالیِ میانه قرن 20ام قوام پیدا کرد و از امریکای شمالی به سراسر دنیا صادر شد، درست زمانی که آخرین آیهها از کتاب مقدس خوانده میشد تا راه نجاتی درآن بیابند، اما چیزی جز موسیقی راک بر جای نماند.
لری گوپنیک به دردی دچار شده است که مفارقت از آن در دنیای مدرن چیزی شبیه معجزه است؛ فیلم این آشوب را با تکرار فصلهایش نمایش میدهد، لری هر روز که وارد دفتر کارش میشود از کلوپ موسیقی پیغام دارد، با همسرش قرار طلاق گذاشتهاند و پیاپی از جانب او دعوت میشود که این امر را مسالمتآمیز حل کنند، پسرش دنی، هر روز برای اینکه از زیر بار بدهیش شانه خالی کند از دست هم کلاسیش فرار میکند، برادرش… دخترش… و همه اینها در طول روز و بلکه تا هفتهها و ماهها یک قرار و یک عمل را تکرار میکنند و چه بسا اگر معجزهای مثلا در ابعاد یک طوفان به مثابه فاجعه رخ ندهد، کماکان همان حال و افعال ادامه پیدا خواهد کرد.
مهمترین پیامد این وضعیت برخلاف آنچه اکثریت فکر میکنند، ساخت یک موقعیت کمدی سیاه نیست، بلکه اینجا و در این شرایط اتفاق اصلی که رخ میدهد “پسرفتِ ذهنی”ست؛ اگر به دنبال معنی و تعریف پسرفت ذهنی هستید برادران کوئن آگاهانه و یا غیرآگاهانه این امر را در فیلم یک مرد جدی A Serious Man به خوبی به تصویر کشیدهاند، و کافیست کلافهگی لری در توالی رویدادهایی که منجر به خشمگین شدن او میشود را دنبال کنید؛ به طور مثال زمانی که لری از مزاحمتهای پی در پی دانشجوی شرقآسیاییاش به تنگ آمده، وقتی او را در خیابان میبیند با صدای بلند نسبت به او پرخاش میکند و همزمان سیبلمن، مردی که قصد ازدواج با همسر لری را دارد در یک سانحه رانندگی کشته میشود و خود لری نیز تصادف میکند؛ همزمانی این دو واقعه یعنی پرخاش لری و مرگ کسی که او را وارد چالشی تازه در زندگیاش کرده شاید نشانی از آن باشد که گام بعدی لری برای بازگرداندن خانوادهاش به شرایط پایدار حذف تک تک عناصری باشد که وی را دچار چالش کرده است، و حالا دست بر قضا، یک تصادف توانسته درصدی از آلام لری را بهبود بخشد و بهانهای باشد برای بازگشت به خانه خودش؛ با عطف به توضیحاتی که داده شد، نگاهی بیاندازیم به سکانس آخر فیلم یعنی سکانس وقوع طوفان و با این دید به طوفان نگاه کنیم که همه در حل مسائل خودشان مستأصل شدهاند و تنها راه باقی مانده حل کردن مسئله با یک ابر رویدادیست که کسی توانایی مقابله با آن را ندارد.
عینیت یافته پسرفت ذهنی یعنی دقیقا همین وضعیت، وضعیتی که تکاملی درآن وجود ندارد، حتی برای یک استاد فیزیک دانشگاه؛ وضعیتی که به خشونت و تباهی کشیده میشود، و در خوشایندترین حالت ممکن فرد در دنیای توالیهای خویش منفعل باقی میماند.
برادران کوئن همچون سایر آثارشان توانستهاند در فیلم یک مرد جدی A Serious Man تمی موزون با مضمون خود مهیا سازند؛ همچون رنگ، میزانسن و دوربین، فضایی سرد و غیرقابل انعطافی ساختهاند که تماشای فیلم را به شکل پیوسته سخت میکند و برای مخاطب خسته کننده است، اما همانطور که گفته شد، مضمون فیلم ساخت اینچنین فضایی را ایجاب میکند و در طول فیلم تِم و مضمون در یک دیالوگ پایاپای با یکدیگر قرار دارند.
در مجموع فیلم یک مرد جدی A Serious Man ارزش یک بار دیدن ولی با دقت و سر حوصله تماشا کردن را دارد تا با پیامدهای پسرفت ذهنی یک فرد آشنا شویم و ببینیم چگونه او را از زندگی ساقط میکند.
دیدنی و تا حدی آموزنده