اسکار 2020سینمای جهاننقد فیلم

نقد فیلم به سوی ستارگان Ad Astra

پوستر فیلم به سوی ستارگان Ad Astra
پوستر فیلم به سوی ستارگان Ad Astra

عوامل فیلم

کارگردان فیلم به سوی ستارگان Ad Astra: جیمز گری

تهیه کنندگان: برد پیت، دده گاردنر، جرمی کلاینر، جیمز گری، رودریگو تیشیرا و آنتونی کاتاگاس

نویسندگان: جیمز گری، ایتن گروس

بازیگران: برد پیت، تامی لی جونز، روث نگا، دانلد ساترلند، جیمی کندی، جان فین، کیمبرلی الیز، لیسا گی همیلیتون، جان اورتیز

نقد فیلم به سوی ستارگان Ad Astra

زمانی که اودیوس پادشاه ایثاکا پای در سفری به سوی تروی گذاشت و با ترفند اسب چوبی سپاه یونان را وارد تروی کرد و فاتحانه و مغرور عزم بازگشت کرد هیچگاه تصور نمی کرد رنج اصلی نه در جنگ که در مسیر بازگشت باشد او و همراهانش برای مدت طولانی در دریاها گم شدند با سرزمین های عجیب و ناشناخته برخورد کردند و درست در لحظه ای که ساحل ایثاکا در مقابل چشمانشان قرار داشت مجددا با اشتباه یکی از همراهانشان گم شدند تا شادی در کامشان تلخ شود تا غرورشان بشکند و یاد خانه بر دوششان سنگینی کند تا ما برای نخستین بار در اودیسه ی هومر با واژه ی نوستالژی به معنای رنج بازگشت آشنا شویم!

سالها بعد که استنلی کوبریک فیلم ستودنی 2001 یک اودیسه ی فضایی را ساخت؛ درک درستی از کانسپت تغییر و تحول در سفر را به نمایش گذاشت. انسانی که از ابتدای تاریخ حضورش، ابزارساز بوده مغرور و مطمئن از ساخت ابزاری توانا و هوشمند پای در یک اودیسه ی فضایی می گذارد و در این مسیر این همان ابزارش است که به او خیانت می کند و بستر تحول را پی ریزی می کند و پس از گم شدن در فضای بی کران و تجربه ی جهان خارج از ساختار فضا و زمان دوباره به سوی اصل خویش، زمین باز می گردد.

کریستوفر نولان هم در فیلم بین ستاره ای در زمینی رو به زوال یک اودیسه ی فضایی را برای شخصیت هایش به انگیزه ی یافتن خانه ای جدید آغاز می کند و اوج تغییر و تحول در سفر را با پای گذاشتن چند دقیقه ای پدری در سیاره ای اشتباه و از دست دادن سالهای طولانی در زمین و ندیدن بزرگ شدن دخترش و رنج عمیق حاصل از سفر نمایش می دهد و در نقطه ی بازگشت وقتی که دخترش پیر شده دوباره سفر را در فضا در پیش می گیرد.

شاید برایتان عجیب باشد که از اودیسه ی هومر و فیلم های کوبریک و نولان گفتم شاید افراد زیادی فیلم به سوی ستارگان Ad Astra را دیده باشند اما ندادند چرا یک فیلم با چنین استاندارد بالایی فیلم درخشانی نیست.

فیلم به سوی ستارگان Ad Astra از درک ماهیت سفر عاجز است و توانش برای ارائه ی نقطه ی شکست در شخصیت اصلی روی مکبراید با بازی برد پیت کافی نیست.

ادامه مطلب باعث لو رفتن بخش هایی از داستان فیلم خواهد شد.

روی مکبراید فرزند فضانورد برجسته و سرشناس کلیفورد مکبراید که بت فضانوردان است، در حال کار بر روی پروژه ای که ساخت آسانسوری تا ایستگاه فضایی در مدار زمین است در اثر برخورد پرتوی دچار سانحه می شود. او قبل از رها کردن آسانسور برق اصلی را قطع می کند تا از گستردگی بیشتر فاجعه جلوگیری کند و در حالی که در تمام مدت ضربان قلب منظمی دارد و نشانه ای از استرس نشان نمی دهد مسافت زیادی را با سقوط آزاد طی می کند و با چتر نجات فرود می آید و جان به در می برد.

روی مکبراید در برقراری رابطه موفق نیست و ما در سکانسی می بینیم که زنی او را ترک می کند و با توجه به برآیند آنچه در اثر آمده از فقدان روانی عدم وجود پدر رنج می برد.

کارگردان فیلم به سوی ستارگان Ad Astra  در همین ابتدای کار به غلط فرصت فوق العاده ای برای ایجاد هرگونه حس همذات پنداری را هدر داده است و آن فرصت رابطه ی بین روی مکبراید و زن مورد علاقه اش است و این اصرار بر عدم ورود به این رابطه را تا زمانی ادامه می دهد که انتقال حس غیرممکن می شود.

اگر ما در فیلم بین ستاره ای نولان شاهد رابطه ی عمیق و احساسی پدر و دختری هستیم که ماهیت سفر را سخت می کند اگر حتی در اودیسه ی هومر شاهد عشق و دلتنگی اودیسه به همسرش پنلوپه هستیم اینجا فضانوردی را می بینیم که هنگام ترک شدن تنها به خود می گوید نباید حواسم از ماموریتم پرت شود! درد اصلی آنجاست که اگرچه نیت کارگردان این بوده که این المان احساسی فدای رابطه ی روی مکبراید با پدرش کلیفورد مکبراید با بازی تامی لی جونز بشود اما در عمل آنطور که باید این اتفاق هم نیفتاده است.

هرچند تلاش می شود به رابطه ی این دو در برخوردشان پس از سالهای طولانی عمق داده شود اما حقیقتا فاصله ی زیادی تا ایده آل دارد.

ابراز احساسات روی مکبراید بدون پرورش شخصیت او و پدرش در مسیر فیلم به سوی ستارگان Ad Astra ، بعد از فقدان طولانی مدتی که او تجربه کرده جدا توی ذوق می زند و سکانس درخشانی مثل تاب خوردن پدر و پسری در فضا که یکی قصد رفتن دارد و دیگری قصد مانع شدن به دلیل نداشتن بسترسازی مناسب و پرورش داستان در مسیر فیلم اگرچه کاملا از دست نرفته اما تاثیر لازم را هم نمی گذارد.

فقدان این بسترسازی زمانی چشمگیر می شود که یاد برخی سکانس ها که فیلم را عملا هل می دادند و به شدت ضعیف عمل می کردند در ذهن تداعی می شود؛ حمله در سطح ماه به روی مکبراید و همراهانش به شکلی دم دستی سعی در افشای حقایق کلیدی فیلم و البته تنها کردن روی مکبراید در ادامه ی مسیر را دارد. پیرمردی که هنگام حمله نمی میرد تا به شکلی کلیشه ای بعد از دادن اطلاعات کلیدی بمیرد و هیچ نقش دیگری در راستای پرورش داستان یا حتی عمق دادن به شخصیت دوست صمیمیش کلیفورد برای ایفا کردن در طول فیلم به سوی ستارگان Ad Astra ندارد!

فرق فیلم هایی با ماهیت فانتزی با فیلم های علمی با نگاهی به آینده در این است که شما اگر دومی را برگزیدید باید زبان علمیتان منسجم باشد. روی مکبراید لحظاتی بسیار بسیار کوتاه قبل از پرتاب فضاپیمایی که از سوار شدن به آن منع شده است وارد فضاپیما می شود (عجیب است اما همینطور شد!!) و در درگیری در اثر مسموم شدن هوای کابین کاپیتان می میرد. آیا کسی در چنین شرایطی واقعا می میرد؟ بله اما به شرطی که گازی به شدت سمی در محیط باشد که حتی قرار گرفتن در معرض آن کشنده باشد. آیا همچین گازی در فضاپیما نگهداری می شود یا در آینده خواهد شد؟ قطعا خیر! هدف این سکانس صرفا تنها کردن روی در ادامه ی مسیر است که باز هم به شکل دم دستی انجام شده است و قطعا برای من برداشتی جز ضعف نویسندگی اثر در بعضی بخش ها ندارد.

اگر از اسکی بازی فضایی هم صرف نظر کنم! نتیجه گیری روی مکبراید از تحقیقات پدرش که دریافته انسان در فضا تنهاست این است که “حداقل فهمیدیم ما فقط همدیگر را داریم.”

اگرچه این نتیجه گیری در خدمت داستان است و سعی در توسعه ی روابط پدر و پسر دارد اما به شکل وحشتاکی از زبان علمی فاصله دارد. اگر دو فضانورد واقعی در این صحنه حضور داشتند و اولی می گفت ما در فضا تنهاییم دومی می گفت حتما عقلت را از دست دادی! وسعت فضا و تکنولوژی محدود ما حتی در آینده ی مورد اشاره در فیلم ضعیفتر از چیزیست که بتوان با اطمینان گفت ما در فضا تنهاییم.

فیلم به سوی ستارگان Ad Astra سعی دارد در این سفر فضایی با گرفتن این نتیجه که ما فقط همدیگر را داریم روی مکبراید را متحول کرده به زمین و احیانا رابطه اش بازگرداند. روی مکبراید اگرچه متحول بازگشت اما چیزی به نام آنچه بالاتر از آن به عنوان نقطه ی شکست یاد کردم در رفتار او دیده نمی شود . فیلم شاید لحظاتی نزدیک به آن را تجربه کرد اما نقطه ی شکست نه.

البته که فیلم به سوی ستارگان Ad Astra فارغ از ضعف هایی که ذکر شد در بخش جلوه های ویژه و نمایش تصاویر مسخ کننده در فضا عملکرد فوق العاده ای دارد و برد پیت سطح بالاتری از بازی خود را به معرض ظهور گذاشته است. موسیقی متن فیلم هم دارای کیفیتی قابل تاملی است. به طور کلی فیلم استانداردی بالاتر از آن دارد که ضعیف طبقه بندی شود یا دیدنش تجربه ای ناامید کننده باشد اما به طور قطع، فاصله ی زیادی هم تا بین ستاره ای شدن دارد.

فیلم به سوی ستارگان Ad Astra بدون در نظر گرفتن آثار فاخر این ژانر فیلم خوبی است. دارای لحظات نفسگیر و تاثیرگذاری است  و حتی شاید جزو فیلم های خوب سال باشد اما همانطور فیلم درخشانی نیست. فیلم بدون حلقه ی مفقوده اش یعنی پرورش داستانی که به رنج بازگشتی هومری یا تحول عمیقی در مسیر تبدیل شود فاقد درخششی است که بعنوان مخاطب جدی انتظارش را خواهید داشت.

سایر نقد فیلم های اسکار 2020 را اینجا بخوانید.

امتیاز کاربران: 4.09 ( 9 رای)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نه − هفت =

دکمه بازگشت به بالا