سینمای جهاننقد فیلم

نقد و بررسی فیلم ما یک پاپ داریم We Have a Pope

We Have a Pope

پوستر ما یک پاپ داریم
پوستر ما یک پاپ داریم

عوامل فیلم

نویسنده و کارگردان ما یک پاپ داریم : Nanni Moretti

بازیگران : Michel PiccoliNanni Moretti, Jerzy Stuhr, Renato Scarpa, Roberto Nobile, Margherita Buy, Enrico Lanniello

خلاصه فیلم

“ما یک پاپ داریم” داستان به چالش کشیدن ایمان در تقابل با روحیات فردی انسان‌ها و به چالش کشیدن روحیات فردی انسان‌ها در تقابل با ایمان است. پاپ میمیرد، پاپ جدید توسط خدا انتخاب می‌شود اما حتی خود پاپ جدید نیز به درستی سخن خدا اعتقادی ندارد.

نقد فیلم ما یک پاپ داریم

ما یک پاپ داریم، به واقع یکی از فیلم‌هایی است که هر ذهن حساس شده در باب مسائل دینی و تقابل آن با عقل و علم را، به شدت درگیر میکند. فلیمی که در زمان به نمایش درآمدنش سر و صدای زیادی به راه انداخت و مرجع کلیسا به وضوح آن را تحریم کرد.

نانی مورتی در مقام کارگردان و به عنوان یک ملحد، با استفاده از هنر کارگردانی خود در این فیلم، چنان فضاسازی‌ای میکند که بدون آنکه مستقیما به آیین مسیحیت توهین کند و یا دین را نفی کند، اثری تولید میکند که کلیسا راهی جز تحریم آن ندارد. این فضاسازی‌های خلاقانه در کمتر فیلمى از تاریخ سینما قابل مشاهده است. شاید یک نمونه خوب آن را بتوان اپیزود رم فیلم Night on Earth جیم جارموش با بازی بینظیر روبرتو بنینی دانست که در آن فضاسازی خاص درون تاکسی، به نوعی آیین اعتراف با نبوغ بنینی، به کل به سخره گرفته شد.این روند در ما یک پاپ داریم نه آنقدر توهین‌آمیز بلکه با کمدی ملیح موجود در آثار مورتی همراه است.

فیلم به هیچ عنوان ادعای نقد جدی به دین و آیین‌های دینی ندارد و به درستی به سراغ لحن کمدی در برخورد با این پدیده‌ها رفته است. این لحن طنز در 20 دقیقه‌ی درخشان ابتدایی فیلم، آنقدر به خوبی پیاده میشود که شاید بتوان گفت کل فیلم را تحت تاثیر خود قرار میدهد. البته که این تاثیر نه تنها برای بیننده بلکه ظاهرا برای کارگردان نیز آنقدر موثر بوده است که فیلمش بعد از 20 دقیقه‌ی اول به شدت دچار افت شود.

لحن طنز و طعنه‌آمیز فیلم از همان دقایق اولیه فیلم با حضور انریکو یانیلو به عنوان خبرنگار و لحن خاص به شدت تمسخرآمیز او، خودنمایی میکند. حضور او در کنار 108 کاردینال جهان که برای رای‌گیری انتخاب پاپ جدید آمده‌اند و هرکدام شانس تصاحب این عنوان را دارند درحالیکه او گفتگوی بی‌وقفه‌ای با بلندگوی خود دارد و حتی گاهی جواب سوال خودش را خودش میدهد، فضای طنز حاکم به فیلم را نشان میدهد که این لحن پس از یک رویکرد مستندگونه و همراه با عظمت درباره‌ی مرگ پاپ، به نمایش درمی‌آید.

رفته‌رفته این فضای طنز در فیلم و به طور مشخص در 20 دقیقه اول، پررنگ و پررنگ‌تر میشود و به طور مشخص، کارگردان اولین خنده را با زمین خوردن کاردینال برومر در تالار تاریک، از بیننده می‌گیرد و سپس سوالات مضحک دیگر کاردینال‌ها نیز این فضا را تشدید میکند. درواقع کاردینال‌ها در این فیلم به معنای واقعی کلمه کودکان و یا گوسفندانی (بره‌هایی) ترسیم میشوند که تو گویی پدر و یا چوپانشان، آنها را آنقدر لوس بار آورده است که ساده‌ترین اصول زندگانی را فرا نگرفته‌اند، در حالیکه ممکن است هنرها یا علوم مختلفی را نیز آموخته باشند. اوج این اتفاق را میتوان در زمان اعلام پاپ به مردم دید، یعنی در همان زمانی که ندای هابموس پاپام (ما یک پاپ داریم) شنیده میشود، یک بره‌ی لوس فریاد میزند و بازی را به‌هم میریزد و سه کاردینال دیگر نیز که روی ایوان در مقابل مردم هستند با قیافه‌های مغموم بچه‌گانه، فقط عقب‌نشینی میکنند.

اما اوج این لحن طنز، بدون شک حضور نانی مورتی در مقام یک روانشناس تجربه‌گرا است که ظاهرا به تئوری عقده ادیپ و روان‌کاوی فرویدی یا یونگی معتقد است و از همان لحظه‌ی ورود به او تذکر داده میشود که باید به کلیشه‌ی دینی دوالیسم که دین از آن طرفداری میکند و قائل به دوگانه‌ی روح و بدن است، معتقد باشد درحالیکه طبیعتا یک روانشناس با مبانی فلسفه‌ ذهنی جدید، به کلی دوالیسم را رد میکند و پروفسور برزی (با بازی نانی مورتی) نیز در پاسخ به کاردینال گرگوری (با بازی رناتو اسکارپا) میگوید باشه خواهیم دید و سپس یک کمدی دینی اتفاق می‌افتد. در جایی که کشیش‌ها، نمایندگان و واسطان بخشش گناهان هستند و فقط اعتراف کردن، برای آنها ممکن است، عالی‌ترین مقام از این واسطان بخشش در مقابل یک روانکاو قرار میگیرد که قرار است به ناخودآگاه او نفوذ کند و حقایق پیدا و پنهای وجود او را کشف کند. در این بین تمام کاردینال‌های جهان نیز بسیار بچه‌گانه، این اتفاق را نظاره‌گر هستند که خدایی ناکرده تخلفی رخ ندهد و این گفتگو به واقع یکی از خلاقانه‌ترین سکانس‌های کمدی درگیر با دین و آیین‌های دینی است.

گاه کاریکاتوری نانی مورتی به هر یک از کاردینال‌ها و موقعیت‌های طنزی که او ایجاد میکند، فارغ از هرگونه واقعیت، نشان از اهمیت نگاه جامعه‌ی غربی به دین و جایگاه پدران روحانی است. پیرمردانی که به شدت کودک هستند و سکانس تفکیک قرص‌های روی میز و اشاره به یکی از کاردینال‌ها و یا ملاقات پروفسور برزی با هرکدام در اتاق‌هایشان نشانه‌های همین عقب‌افتادگی نهادهای دینی است.

نگاه کاریکاتوری نانی مورتی به هر یک از کاردینال‌ها و موقعیت‌های طنزی که او ایجاد میکند، فارغ از هرگونه واقعیت، نشان از اهمیت نگاه جامعه‌ی غربی به دین و جایگاه پدران روحانی است. پیرمردانی که به شدت کودک هستند و سکانس تفکیک قرص‌های روی میز و اشاره به یکی از کاردینال‌ها و یا ملاقات پروفسور برزی با هرکدام در اتاق‌هایشان نشانه‌های همین عقب‌افتادگی نهادهای دینی است. این اتفاق در جای دیگر و زمان حضور پاپ در کلیسا و جمعیت اندک درون کلیسا مشهود است چرا که در دین مسیحیت کاتولیک رفتن به کلیسا یک کار واجب است و نرفتن آن یک گناه بسیار بزرگ است. 

شکاف عمیق بین نهادهای دینی و مردم و جایگزینی اخلاق به جای دین، حتی پاپ را یاری میدهد. درحالیکه فرمان خدا در اعلام پاپ، بزرگترین چالش مومنان مسیحی شده است که روزها در واتیکان تجمع کرده‌اند، کاردینال‌ها به فکر خوردن دونات‌های شکلاتی برای صبحانه هستند و از آن سو مردم عادی جامعه تحت تاثیر مسائل اخلاق اجتماعی به یک پیرمرد از نفس افتاده کمک میکنند و به او موبایل قرض میدهند و او را در جمع خود میپذیرند. پاپ که خود دچار یک درگیری درونی است، با حضور در اجتماع و مواجه شدن با مردم، چونان یک مرغ دریایی سرگردان و درگیر در منجلاب روزمره‌گی و عادات پست و پوچ زندگی، به تنگ می‌آید، یکی از تامل برانگیزترین جملات فیلم را به روانکاو خود میزند و می‌گوید که من یک بازیگر هستم. تو گویی که شاید او کشیش شده است تا عقده‌های بازیگری خود را در این قالب، بیابد و حالا که ایمان، به عنوان مهمترین عامل تبدیل شدن به پاپ را در خود نمیابد، عصیان میکند. او میتواند یکی از بزرگترین بازیگران جهان باشد و نقش پاپ را بازی کند اما انگار که او ترجیح می‌دهد که ترپلف مرغ دریایی اثر چخوف باشد تا جانشین مسیح انجیل اثر خدا.

این نیمه‌ی دوم فیلم اما به کلی دارای فضای متفاوتی از نیمه اول آن است. ظاهرا نانی مورتی در نقش پرفسور برزی به واقع درون واتیکان گیر افتاده است و این نیمه‌ی دوم فیلم را فرد دیگری کارگردانی کرده است. و هرگاه دوباره وارد واتیکان میشویم، ابزوردیته‌ی حاکم بر کاردینال‌ها و چالش‌های آنها به عنوان پرچم‌داران سنت مسیحی با روح نمایان شده‌ی مدرنیته در هیکل پروفسور برزی، لحن خود را بازپس می‌گیرد.

فیلم ما یک پاپ داریم
فیلم ما یک پاپ داریم

فیلم از ورود ملویل (با بازی میشل پیکولی) به جامعه و اتفاقی که در هتل میفتد، به کلی در بستر مرغ دریایی چخوف جلو میرود و تشابهات عجیب و غریب با نمایشنامه‌ای چنین مهم در تقابل با اتفاقات کمدی درون کلیسا، یک فیلم متضاد حتی در فرم را می‌سازد تا بیننده را شیرفهم کند که درون آن دیوار با بیرونش، همینقدر فاصله وجود دارد. ملویل (پاپ) از دیالوگ نینا در مرغ دریایی استفاده میکند و خود را بازیگر میخواند، او درواقع همان ترپلف مرغ دریایی است. ترپلفی که عاشق مادرش است و نینا را دوست دارد. نینایی که ایمان و عشق به تریگورین را در سر خود میپروراند و میگوید که “مهم آن است که بدانیم چگونه بردبار باشیم، چطور صلیب خودمان را به دوش بکشیم و ایمانمان را از دست ندهیم.”  و ترپلف عامل بدبختی و به ورطه‌ی ابتذال افتادن خود را، ایمان میبیند، ایمانی که نینا را از او گرفته و حتی وقتی تریگورین به سوی آکاردینا باز می‌گردد، باز هم نزد نینا جایی ندارد. ملویل (پاپ) ما یک پاپ داریم نیز همچون ترپلف، یک شکست‌خورده است که در جستجوی تعالی، به سوی راهی رفته است که پایانی جز ابتذال و نارضایتی از خودش، چیز دیگری برایش به همراه نداشته است و با آنکه امروز انسان موفقی است، یک مرغ دریایی است که به سوی دریا بازمیگردد اما حاصلى در بر ندارد. او عاشق تئاتر است (عاشق نینا) عشقی که ایمان، از او گرفته است. البته ایمان در ما یک پاپ داریم، ایمانی است که خود ملویل، برای خود ساخته است. ملویل همان ترپلفی است که خدا (ماشا) از بین معشوق‌هایش (مدودنکو) برگزیده است اما ترپلف به او علاقه‌ای ندارد و نینا را دوست دارد. ملویل تئاتر را دوست دارد. و وقتی او نمیتواند به تئاتر (نینا) برسد میرود و خودکشی میکند. ملویل می‌آید و در مقابل جمعیت عظیمی میگوید که نمیتواند پاپ باشد. هرچند تطابق عین به عین ما یک پاپ داریم با مرغ دریایی، صرفا یک برداشت است اما ظاهرا کارگردان برداشت‌های مهمی از این فقرات داشته و در فیلم خود منعکس کرده است. نشانه‌ی دیگر این موضوع تطابق مدودنکو با کاردینال‌ها به عنوان خسته‌کننده ترین شخصیت‌های ماجراست.

اما به هر روی پایان‌بندی فیلم نانی مورتی فارغ از برداشت او از مرغ دریایی به نحوی دارای پیام کاملا آتئیستی است که در بهترین حالت دست خدا را از زمین می‌برد. در جایی از زبان ملویل (پاپ) می‌شنویم که او میگوید : “من همین الان هم پاپ هستم”. او میداند که خدا او را برگزیده است تا سرپرستی بره‌ها به عهده گیرد اما ملویل حس میکند که دیگر زمان انتخاب‌های خدا گذشته است و انسان‌ها حق دارند فارغ از آنکه انتخاب خدا چه باشد، دست به انتخاب بزنند. ملویل درواقع در پایان فیلم اعلام نمیکند که او پاپ نیست بلکه اعلام میکند دیگر پاپی وجود نخواهد داشت. دیگر خدا بر روی زمین دستی ندارد و به نوعی مرگ دین و یا بهتر بگوییم، خودکشی دین را اعلام میدارد.

کارگردانی فیلم به نظر نگارنده، کارگردانی بسیار درخشانی است که این فیلم را به یکی از شاخص‌ترین فیلم‌های نانی مورتی تبدیل کرده است که نامزد نخل طلای کن بودن کاملا شایسته‌ی آن است. تصاویر مستندگونه‌ی ابتدای فیلم از تجمع مردم برای مرگ پاپ و شک تشییع تابوت او و آیین‌ ورود کاردینال‌ها با آواز در پرده‌ی سینما، حس بسیار زیبایی را به بیننده منتقل میکرد. فیلمی که در نهایت دقت برای مدیوم مورد نظرش یعنی سینما ساخته شده بود و به خوبی در لانگ‌شات‌ها این انتخاب را به رخ کشید.

داستان فیلم اما در میانه‌ی فیلم، کشش خود را از دست داد. شاید ورود ملویل به گروه تئاتر و رسیدن به آرزویش، میتوانست این کشش را ایجاد کند اما ظاهرا برداشت از مرغ دریایی چخوف و نرسیدن ترپلف به معشوقش، موجب این شده است که ملویل تنها به نگاه کردن تئاتر بسنده کند و به جز گفتگوی کوتاه در هتل، در باب تئاتر و شرکت در نمایشنامه‌خوانی، قدمی فراتر نگذارد. شاید هنر پیکولی (ملویل،پاپ) در خلال تئاتر بیشتر نمایان میشد. هنر بازیگری‌ای که در جای جای فیلم، بیننده را به وجد می‌آورد. میمیک صورت میشل پیکولی وقتی در مارپیچ حیاط به سربازان نگاه میکند و آن نگاه او، زمانیکه به عنوان پاپ انتخاب میشود که کمی همراه با شرم و نجابت است و یا سکانس بینظیر حضور او نزد روانکاو و بیان هنرپشه بودنش، بهترین حضورهای او در فیلم است که عیار فیلم را بالا برده است. بازی افراد دیگر نیز بسیار حساب‌شده است. تمام کاردینال‌ها بازی‌های فوق‌العاده ای دارند که به نوعی اوج آن در هنگام والیبال است، که کودکی پیرمردان را به خوبی به نمایش میگذارند. این هنر نانی مورتی در بازی گرفتن است که به واقع چنین اثر قوی بازیگری را رقم میزند.

در پایان باید گفت که ما یک پاپ داریم یک اثر دقیق و قوی و یک کمدی درام زیبا و پرمفهوم برای علاقه‌مندان سینمای دینی است. سینمایی که حالا وجهه ضد دینی آن در تقابل عقل با دین و علم، پررنگ شده است. هرچند به شخصه در خلال فیلم به این موضوع می‌اندیشیدم که کارگردان به سمت و سویی خواهد رفت که دین را به ساحت علم روانشناسی فروبکاهد اما فیلم به هیچ عنوان به این سمت و سو، سوق پیدا نکرد و به یکباره به سمت تعالی هنر و اصولا مفهوم تعالی مورد نظر چخوف در مرغ دریایی غلتید و به نوعی روانشناسی را رها کرد و خود را در ورطه فروکاهش دین به علمی همچون روانشناسی نیانداخت تا به بیان تافلر این فروکاهش‌ها موجب تقویت بیشتر دین باشد. این فیلم، قطعا یک فیلم به یاد ماندنی و زیباست که در ذهن مخاطب تا مدتها باقی خواهد ماند.

برای مطالعه سایر نقد فیلم های سینمای جهان روی لینک کلیک کنید.

امتیاز کاربران: 3.58 ( 24 رای)

علی منصوری

نويسنده و منتقد سينمايى

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یک × دو =

دکمه بازگشت به بالا