نقد و بررسی فیلم ایده اصلی
عوامل فیلم
کارگردان ایده اصلی : آزیتا موگویی
نویسنده : امیر عربی
بازیگران : بهرام رادان، هانیه توسلی، مریلا زارعی، پژمان جمشیدی، مهرداد صدیقیان، شهباز نوشیر
خلاصه فیلم
داستان فیلم ایده اصلی داستان عدهای انسان است که در پیشی گرفتن از هم، برای یک کلاهبرداری، با یکدیگر رقابت میکنند. مناقصهی پروژهای در جزیرهی هندورابی، برای افرادی که از هیچ تلاشی برای رسیدن به آن کوتاهی نمیکنند.
نقد فیلم ایده اصلی
ایده اصلی دومین اثر سینمایی آزیتا موگویی پس از فیلم تراژدی است. داستان فیلم بر اساس بسیاری از فیلمهای موفق جهان، روایت در روایت کاراکترهای فیلم را بررسی میکند و از این گریز، زوایای جدیدی از داستان را برای بیننده روایت میکند و گاه موجب شگفتی او میشود. کاری که ایده اصلی دوست دارد انجام دهد ولی به شکل فاجعهباری ناموفق است.
کشمکش اصلی داستان بین سعید (با بازی بهرام رادان) و رویا (با بازی مریلا زارعی) است که همکار یکدیگر بودند و یک ازدواج ناموفق با یکدیگر داشته و حالا رقیب هم هستند. رویا یک شرکت معتبر و با رزومه دارد که بسیاری از موفقیتهایش را مدیون سعید است اما به هرحال سابقهی شرکتش، امتیاز ویژهای است که شانس او را برای برنده شدن در پروژهی ریزورت جزیره هندورابی بالا میبرد. از طرفی سعید یک متخصص کار بلد است که شرکت چندان قوی و با رزومه ندارد و در پی گرفتن وام و دست و پا کردن یک رزومهی قابل توجه برای شرکتش است. در خلال این داستان کلی 3 کاراکتر دیگر یعنی نیما (با بازی پژمان جمشیدی)، لاله (با بازی هانیه توسلی) و یک آقا زاده به نام رامین نوریپناه (با بازی مهرداد صدیقیان) در کشمکش بین رویا و سعید وارد میشوند تا یکی از این دو برنده شود اما در یک همکاری خیانتآمیز، نیما و لاله و رامین سعی میکنند که رویا و سعید را کنار بزنند و خود برندهی پروژه باشند اما رویا و سعید با فهمیدن این موضوع و اتحاد موش و گربه در مقابل سگ، پروژه را برنده میشوند. یک داستان ابتدایی که فقط کافی است شما یک بار تام و جری دیده باشید تا از همان ابتدا به داستان فیلم پی ببرید.
ایده اصلی از اساس در فیلمنامه دچار مشکل است. به نظر میرسد فیلمنامههای امیر عربی با آنکه در فضاسازی و ایجاد جذابیتهای خاص در مورد کاراکترها، گامهای خوبی برمیدارد اما در خلاقیتهای داستانی، به شدت رشدنیافته است و همین موضوع، داستانهای او را کسالتآور میکند. گاه این مسئله، در فیلمی مثل سارا و آیدا با درام ترکیب میشود و یک ملودرام ملالآور را میسازد اما در فیلمی که داستانی از جنس هیجان روایت میکند، به کل دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت. درواقع عنصر خلاقیت، حلقهی گمشدهی پیرنگ فیلم است. ایدهای تکراری که هرچقدر رنگ و لعاب مصنوعی به آن اضافه میشود، باز هم نمیتواند ماهیتش را تغییر دهد.
اما ایده اصلی به واقع بسیار خوش رنگ و لعاب است. فیلمی که ماشینهای رنگارنگش در جزیرههای رویایی مانور میدهند، بارها فضاهای خارج از کشور را نشان میدهد. بار و کازینو دارد. و هرآنچه که میتوان از جذابیتهای تصویری در یک فیلم ایرانی دید را میتوان در ایده اصلی مشاهده کرد.
ایده اصلی اما بدون شک فیلم خوش ساختی است. حرکت دوربین منظمی دارد. آکسان گذاریهای دقیق تصویری دارد. بازی خوبی از بازیگران گرفته و به جز یکی دو سکانس مثل سکانس حضور مهرداد صدیقیان در فرودگاه که صدا بر روی تصویر سینک نیست و یا روایت ناتمام نیما (با بازی پژمان جمشیدی) که احتمالا در کارگردانی دوربین راوی، تمرکز از نیما برداشته شده و احتمالا ترجیح داده شده که روایت ناتمام باقی بماند.
در توضیح این مسئله باید گفت که روایت زمانی احتیاج به تکرار دارد که کارگردان در روایت جدید، حرفی تازه برای گفتن داشته باشد که ارزش این را داشته باشد که بیننده را به رنج دیدن سکانسهای تکراری وادارد اما زمانیکه تنها اتفاق روایتهای جدید، تنها چند و چون روابط را مشخص میسازد که میتوان آن را در پلانهای کوتاه نیز مطرح کرد، این مدل روایت کاملا الکن است و شاید به هم دلیل است که روایتهای بعدی بسیار کوتاهتر از روایت سعید (با بازی بهرام رادان) است و بعضا در یک روایت، اتفاقهای ناتمامی مشاهده میشود که ادامهی آن حتی شاید پایان داستان را نیز فاش کند. کما اینکه پایان داستان از بعد از روایت سوم دیگر لو رفته است و تماشاگری که با دقت فیلم را دنبال کرده باشد، دیگر لازم نیست که منتظر پایان فیلم بماند.
درواقع میتوان گفت ایده اصلی، پوکر بازی است که با دست رو با رقیبان بازی میکند و طبیعتا میبازد. هیچگونه ابتکاری در مدل روایت و داستان ندارد و آنقدر در جزئیات میلنگد که بیننده را هیچگاه غافلگیر نمیکند.
درست است که ایده اصلی فیلم خوبی نیست اما فیلمی است که سینمای ایران و جامعهی ایرانی به آن توجه خواهد کرد چرا که جامعه در وضعیتی است که به چنین فیلمهایی احتیاج دارد که ساعاتی آنها را از فضای تلخ جامعه بیرون بیاورد. البته اصولا سینما نیز به چنین دسته از فیلمهای سرگرمکننده احتیاج دارد اما با ساختاری صحیح و بدون لکنت و احتمالا آنقدر فروش خوبی خواهد داشت که یک نفر به بساز بفروشهای سینما اضافه کند.
این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.