کارگردان و تهیه کننده: چارلز فرگوسن
نویسندگان: چارلز فرگوسن، چاد بک و ادام بلت
گوینده: مت دامون
با حضور: دیوید مککورمیک، جرج سوروس، پل ولکر، کریستین لاگارد، گلن هوبارد، ساموئل هیس، راگورام راجان و…
inside job نام مستندی است که در سال 2010 و در پایان یک دهه بحرانِ فاجعهبار ساخته شد؛ اگر کوتاه نیت این مستند را مورد پرسش قرار دهیم، باید گفت، این مستند به دنبال ریشهیابی معضلاتی است که همانند یک دمل چرکین، در اولین دهه از قرن 21 سر باز کرد، و تقریبا همهی جهان را تحت تأثیر خود قرار داد.
inside job در فرهنگ لغت عامیانه امریکا به اشخاصی اطلاق میشود که با استفاده از روابط خود که از نزدیکیشان به قدرت و قانون بهره میبرند، اقدام به مدیریت و سازماندهی گروه هدف میکنند تا مقاصد و ایدههایی که مدنظر دارند را عملیاتی سازند.
چارلز فرگوسن، سازنده این مستند که در دهه 90 میلادی شرکت کامپیوتری خود را به مایکروسافت واگذار کرد، خود یکی از لابیستهایی بود که به مدت کوتاهی در دولت ایالات متحده فعالیت میکرد؛ و از اینرو میتوان گفت فیلمساز تا حد زیادی بر مضمون مورد مطالعه خود اشراف دارد که نوید دهنده یک مستند جذاب و چالشبرانگیز است.
زاویه دید مستند از منظر اقتصاد-سیاسی، پدیدهها را مورد مطالعه قرار میدهد، و ازین بابت شاید به مذاق مخاطب عام خوش نیاید، اما برای متخصصان عرصه اقتصاد-سیاسی inside job مستندیاست که سالها منتظرش بودند، مستندی که به شکل داستانی و با ریتمی تند بحران اقتصادی امریکا را به تصویر میکشد، و سازندگان این بحران را مقابل دوربین مینشاند تا چراغقوهاش را به تاریکخانه این بخش مهم از تاریخ بیاندازد، و ناگفتهها را بازگو کند.
هرچند چارلز فرگوسن، سازنده این مستند تحصیلات و تجربهای در زمینه فیلمسازی ندارد، ولی نگاه تیزبینانهاش منجر شده تا سر و تهِ جریانات و اتفاقات کاملا ملموس و واقعگرایانه به مخاطب انتقال داده شود، که این روند در سیر تدوین کاملا مشهود است، و هر فصل از مستند شامل تصاویر آرشیوی، مستند و مصاحبههاییست که همگی در خدمت هدفگذاریست که در ابتدای هر فصل بهآن اشاره میشود.
اما بحران از کجا آغاز شد؟ ؛ صنعت بیمه از جمله مشتقات مالی پرسودیست که صورت امروزی آن از میانه قرن 17 میلادی آغاز شد، زمانی که کلیسا تصمیم گرفت مابهازای دریافت مبلغی ماهیانه از کشیشها، خانوادهشان را پس از مرگ آنها تحت پوشش قرار دهد و به زبان عامیانه مستمری به آنها پرداخت کند؛ اما این صنعت پرسود به اینجا ختم نشد و پس از آن انواع و اقسام بیمهها به وجود آمدند که ابداعِ این دست از مشتقات مالی تا به امروز هم ادامه دارد و از آنها میتوان به بیمه تحصیلی اشاره کرد که خانوادهها را برای تأمین آتیه تحصیلی فرزندانشان، مجاب میکنند تا مبلغی ماهیانه به حساب شرکت بیمهگر پرداخت نمایند.
بحران بیسابقهای که امریکا در اولین دهه از قرن 21 تجربه کرد تنها به تصمیمگیریهای اشتباه و سیاستگذاریهای برههای کوتاه از زمان محدود نمیشد، بلکه رویدادهای قرن 20 نیز به تسریعِ وقوع این پدیده دامن زد؛ جنگ، رشد لگامگسیخته تکنولوژی جهت دستاندازیِ هرچه بیشتر بشر به طبیعت و محیطزیست، سلطه رسانهها و ترویجِ مصرفگرایی برای خلق آیندهای بهتر و… همهوُهمه در بحرانی که جهان را متحیر خود ساخت سهیم بودند، بحرانی که صورتی بینقاب از چهره خودبنیاد بشر نشان داد و منجر به استیصال طبقه فرودست و مستضعف در اقصینقاط جهان گردید.
بحران از کجا آغاز شد؟ ؛ صنعت بیمه از جمله مشتقات مالی پرسودیست که صورت امروزی آن از میانه قرن 17 میلادی آغاز شد، زمانی که کلیسا تصمیم گرفت مابهازای دریافت مبلغی ماهیانه از کشیشها، خانوادهشان را پس از مرگ آنها تحت پوشش قرار دهد و به زبان عامیانه مستمری به آنها پرداخت کند؛ اما این صنعت پرسود به اینجا ختم نشد و پس از آن انواع و اقسام بیمهها به وجود آمدند.
” در نظام سرمایهداری ، سرمایه اهمیتی اساسی کسب میکند و از آنجا که دوام و بقای این نظام وابسته به ازدیاد هرچه بیشتر سپردههای ثابت و در گردش مردم است، سرمایهداران با تأسیس بانکها بیآنکه قسمت اعظم سرمایه متعلق به آنها باشد ، کلیه اندوختههای کوچک مردم را جمع کرده و با اختصاص آنها به سرمایهگذاریهای بزرگ خصوصی، سودهای کلان کسب میکند.” (1)
و این سودها راهی جز به حساب طبقه اشراف پیدا نمیکرد، طبقهای که سرمایهاش را از مردم و ثروتهای سرزمینی آنها کسب میکرد اما ذرهای از ماحصل آن را به صاحبان حقیقیاش، یعنی مردم بازنمیگرداند و این اختلاف نه تنها در امریکا بلکه در جای جای دنیا شدید و شدیدتر شد، به گونهای که متدلوژی استثمار در ذره ذره این کره خاکی تسری پیدا کرد و رهبران و حکامِ جهان در مقابل تاراج سرمایههایی که متعلق به مردم است سکوت اختیار کردند.
مشتقات مالی نظیر امتیازات مسکن، بیمهها و … نقش بهسزایی در فقیرتر کردن طبقه فرودست دارند؛ قیمتهایی که در حال حاضر با آنها مواجه هستیم به هیچعنوان حباب نیستند، چرا که برای رسیدن به این نقطه، صاحبان زمین یا صاحبان اوراق بهادار، آنها را با فرض اینکه این قیمتها، سود سرمایهگذاران را تأمین خواهد کرد، تعیین شدهاست؛ واقعیت اینست که نه تنها سهم شهروندان از سرمایههای سرزمینیشان بهآنها اختصاص داده نمیشود، بلکه حتی چند مدل از این مشتقات مالی، به عنوان مثال کودکان خردسال بیگناه را هدف گرفته، به اینصورت که بانکها و شرکتهای بیمهای پدران و مادرانشان را به اسم ساختن آیندهای بهتر برای فرزندان، تشویق به خرید این مشوقهای مالی میکنند؛ اما آیا تضمینی برای بهبود وضعی که انتظار کودکان معصوم را میکشد وجود دارد؟ آیا این مکملهای مالی تضمینی برای اجرا خواهند داشت؟ درحالیکه برای تأمین آن ساعتها پدر و مادر از فرزندشان باید دور باشند تا با فروش نیروی کار خود بتوانند آیندهای نامشخص برای فرزندانشان تدارک ببینند!
همینطور که طبقه متوسط جامعه با وخیمتر شدن اوضاع وضعشان آشفتهتر میشود، سعی میکنند با مقروض کردن خود و گرفتن وام از بانکها، فاصله طبقاتی که با سطح مطلوب ارزیابی میکنند را پر کنند، درحالیکه با اینکار حیات دوبارهای به بانکها و نظام سلطه سرمایهدار میدهند.
مستند inside job روایت واقعیات مسخ شدهایست که هرازگاهی با صورتی تازه سر از یک گوشهی دنیا درمیآورد، بدون اینکه تغییر ماهیت داده باشد، و برای شناخت آن کافیست تا دقیقتر به دنیای پیرامونی خود نگاه بیاندازیم و برای غلبه بر هیمنه و تسلط سلطهجویان مبارزه را ادامه دهیم، همانطور که حضرت ختمی مرتبت فرمود: ” برترین اعمال، سخن عادلانه در برابر پیشوایى ستمگر است.”(2)
[1] مبانی حکمی اقتصاد و معیشت ص 303؛ سیدعباس معارف
[2] افضل الاعمال، کلمه حقٍ امامٍ جایر؛ کنزالعمال 5576
برای مطالعه سایر نقد فیلم های سینمای جهان روی لینک کلیک کنید.