جشنواره سی و هشتمسینمای ایراننقد فیلم

نقد فیلم عامه پسند

پوستر فیلم عامه پسند
پوستر فیلم عامه پسند

عوامل فیلم

نویسنده و کارگردان فیلم عامه پسند : سهیل بیرقی

بازیگران: فاطمه معتمد آریا، باران کوثری و هوتن شکیبا

خلاصه داستان

فهیمه از زنان دهه 40 پس از سال ها زندگی مشترک، به دلیل ازدواج مجدد همسرش از او طلاق گرفته است. او به شهر زادگاهش می رود تا زندگی مستقل و جدیدی را آغاز نماید.

نقد فیلم عامه پسند

فیلم عامه پسند سومین ساخته سهیل بیرقی و به تعبیری قسمت آخر از تریلوژی این کارگردان با موضوع  زنان از منظر فمینیستی است. این موضوع که از جذابیت های موضوعی در جامعه ی رو به تغییر ایران در دهه 90 برخوردار است، در ادوار گذشته جشنواره نیز مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته است. فیلم مادری ساخته رقیه توکلی، جاده قدیم منیژه حکمت و عرق سرد سهیل بیرقی از جمله آثاری هستند که طی این سال ها تماما بستر روایت خود را بر مبنای اصول فمینیست بنا نهاده اند که در نقد فیلم های نگاشته شده به آن ها پرداخته شده است.

مهمترین تفاوت عامه پسند با سایر هم کیشان خود پرداختن به نسلی است که در چند سال اخیر پیرامون مسائل زنان حرفی از آن ها به میان نیامده است. در آثار فمینیستی دهه گذشته همواره نسل جوانِ زنانی که خواهان ورود به عرصه های جدید و کسب استقلال در تصمیمات خود و جامعه هستند به عنوان نمایندگان این نوع نگاه انتخاب شده اند اما در عامه پسند زنی که 57 سال دارد و ششمین دهه زندگی خود را رو به پایان می بیند، قربانی نگاه ماسکولینیستی جامعه می شود و به یک باره تمام اندوخته هایش از او سلب می شود. زنانی که اغلب با توجه به شرایط جامعه تمام هستی خود را وقف خانواده خود کرده اند و از برخی مهارت های ارتباطی  محروم هستند. زنانی که به تعبیر فیلم در داخل خانه همه کاره اند و در بیرون خانه هیچ کس روی آن ها حسابی باز نمی کند.

برای فهیمه ای که تمام زندگی خود را وقف همسر و پسرش- نه فرزند- نموده است اندوخته ای بیش از یک کانون خانوادگی و مهارت های  خانه داری وجود ندارد. او که با تمامی کاستی ها و ناملایمت ها ساخته در نقطه ای از زندگی قرار می گیرد که باید میان عزت و رفاه خود یکی را انتخاب کند. و به تعبیر فیلم انتخاب فهیمه که همان عزت است او را مجاب به مهاجرت به شهر زادگاهش می کند تا با امیدواری بتواند از تمام نداشته های خود داشته بسازد.

نگاه فمینیستی فیلم عامه پسند از هیمن نقطه شروع به گسترش می کند. فهیمه به شهر کوچک زادگاهش که حاکمیت سنت بر آن ترک برنداشته است وارد می شود و خود را در برابر هر موضوعی تحت سلطه نگاه مردانه می یابد. اجاره منزل، اخذ مجوز کسب و کار ، حق بیمه و یا هر موضوع دیگری که از ابتدایی ترین حقوق هر انسانی است بدون حضور مرد قابلیت تحقق ندارد. عامه پسند برای آن که خود را در جایگاه یک ناظر منصف قرار دهد در حین پرداختن به موضوعاتی از این دست میان نگاه ماسکولینیستی و فمینیستی سر در گم می شود اما بلافاصله با نمایش ناتوانی مرد ها یا اشاره به غیر قابل اعتماد  و اتکا بودن آن ها به ریل فمینیسم بازمی گردد.

در نمایش این رویکرد، قاب ها به یاری دکوپاژ و میزانسن، مردان را از تصویر حذف می نماید و از آن ها تنها شمایل ناقصی که اغلب در یک چینش مثلثی و اور شولدر که نشان از یک غول بی شاخ و دم دارد به نمایش می گذارد.در این سکانس ها پاها تا کمر در برابر تمامیت قامت یک زن به نمایش در می آید. کنایه از این که در این جامعه سنتی، زن همواره در موضع ضعف و حقارت قرار دارد  و مرد حق دارد با نگاهی از بالا به پایین به جنس مخالف بنگرد. در برخی سکانس ها این رویکرد تشدید شده و مرد تنها با صدای خود فضای تحکم را بر زن به نمایش می گذارد. و در این میان تفاوتی میان مردان نسل های مختلف نیست و حتی فرزند فهیمه هم از این قاعده مستثنی نیست و نسبت به مادر خود حس تملک دارد. در این بین تنها مردی که در تصاویر حضور جدی دارد میلادی است که با کنایات فیلمساز در مردانگی اش تشکیک وجود دارد و رفتارهایش بیشتر موید ناتوانی مردان در پیش بردن و به دوش کشیدن بار زندگی است. این تاکید از منظر مقابل در رفتارهای افسانه به عنوان نماینده زنِ متجدد، در حمایت او از افسانه و قدرتش در از میدان به در کردن میلاد نمود تمام و کمالی دارد.

فیلم عامه پسند در شیوه روایت سعی در بهره گیری از فلش بک ها و سپس ایجاد یک دایره زمانی در بازه های زمانی کوتاه دارد. ایجاد این حلقه ها که در ابتدا شباهت بیشتری به اشتباه در تدوین دارد به ضعیف ترین شکل ممکن انجام می شود. این حلقه های زمانی که بیشتر برای پنهان کردن ضعف های فیلمنامه مورد بهره برداری قرار گرفته است از فیلم بی رمق و سبک سر آقای بیرقی چیزی باقی نگذاشته است. حفره های متعدد داستانی، فقدان رابطه علت و معلولی و خرده روایاتی که کارکردی غیر از به هدر دادن زمان فیلم ندارند، عامه پسند را به یک عقب گرد تمام و کمال فرمی در آثار سهیل بیرقی  تبدیل کرده است. هرچند سایر آثار ایشان هم- چنان که در نقد فیلم عرق سرد ذکر شد- عاری از اشتباهات اینچنینی نبوده است اما عامه پسند عملا توانمندی کارگردانی بیرقی را زیر سوال برده است. از نشانه های کارگردانی بد عامه پسند همین بس که از بازیگری چون فاطمه معتمد آریا چنین بازی ضعیفی گرفته شده است.

فیلم عامه پسند اساسا در منطق روایت خود دچار اخلال است و نمی داند بر چه چیز می خواهد تاکید نماید. تعدادی اتفاقات را در کنار هم قرار می دهد و هر کدام را نصفه و نیمه رها می کند. ضعف های متعدد کارگردانی نشان از ناتوانی بیرقی در خلق فضای کلی داستان دارد و نشان می دهد صفی یاری به عنوان منجی فیلم هایی با ضعف هایی از این دست از دل مجموعه تصاویر متحرکی که به ایشان ارائه شده شبحی از یک فیلم بیرون کشیده است.

عوامل اصلی فیلم عامه پسند آن قدر درگیر شعارهای سطحی شده اند که فراموش کرده اند قرار است خروجی اصلی یک فیلم باشد نه یک بیانیه ی سیاسی تصویری. تعدد در موضوعات بی ربط و شیوه پرداخت به آن ها در عامه پسند با منطق شبکه های اجتماعی انطباق بیشتری دارد تا با یک فیلم سینمایی و از همین رو عامه پسند امکان انتقال مفاهیم خود به بیننده را ندارد. چرا که اساسا مفهوم و لایه های مرتبط با آن در فیلم تعریف نشده است و عامه پسند صرفا قرار است هر چیزی که پیرامون حق زنان در کانال های تلگرامی و صفحات اینستاگرام منتشر شده است به صورت یکجا در صورت بیننده بکوبد. بدون اندکی پالایش و والایش هنری. و تمام این ضعف ها عامه پسند را به اثری تبدیل کرده است که به جرئت می توان گفت نه تنها عامه پسند، که برای همه حتی عواملی که در ساخت آن مشارکت داشته اند ناپسند است.

سایر نقد فیلم های سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را اینجا بخوانید.

امتیاز کاربران: 3.45 ( 3 رای)

محمد حسین قلی‌پور

نويسنده سينمايى موسس و سردبير "اى من" موسس و سردبير سايت "Filmovies"

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سه × سه =

دکمه بازگشت به بالا