اسکار 2019سینمای جهاننقد فیلم

نقد فیلم روما ROMA

پوستر فیلم روما
پوستر فیلم روما

عوامل فیلم

نویسنده، تهیه کننده، تدوینگر و کارگردان روما ROMA : آلفونسو کوآرن

بازیگران: مارینا د تاویرا، مارکو گراف، یالیتزا آپاریچیو، دنیلا دمسا

نقد فیلم روما ROMA

نام کوآرن بعد از ساخت فیلم هایی چون “Children of men” و “Gravity” با پروژه های عظیم و پرخرج عجین شده بود و انتظار می رفت این سیر فیلمسازی ادامه پیدا کند. اما کوآرن بعد از چند سال با “روما” همه را غافلگیر کرد. اثری که در نگاه نخست نقطه قوت قابل توجهی ندارد اما با بررسی دقیق و رسوب حال و هوای فیلم در ذهن بیننده جنبه های خاص و فنی آن به چشم می آید.

 کوآرن با ساخت آخرین فیلمش ثابت کرد از آن دسته کارگردان هایی است که توان فیلمسازی در بالاترین سطحِ گونه و سبک های متفاوت را دارد و به هر فیلم به عنوان یک پروژه یونیک می نگرد. شجاعت طبع آزمایی در گونه های مختلف و ثبت تجربه ای موفق نشان از تبحر او بر مدیوم سینما و تسلطش بر کارگردانی دارد.

مهمترین قابلیت کوآرن در فیلمسازی توان دراماتیزه کردن موضوعات و تصویرساختن از داستان است. آن هم با کمترین حجم از دیالوگ. “فرزندان بشر” و “جاذبه” نمونه های خوبی برای جمله قبل هستند. کارکرد دیالوگ در آثار کوآرن به عنوان بخشی از کلیت یک تصویر است نه دستاویزی برای روایت رادیویی داستان. چیزی شبیه به کارکرد درست موسیقی در یک فیلم سینمایی که می بایست خود را در اختیار کلیتی به عنوان تصویر قرار دهد. بدیهی است بهره گیری از این قابلیت در فیلمی چون “جاذبه” که جذابیت های تکنولوژیک ، بصری و گونه ای دارد بسیار سهل تر از “روما” ای است که در آن نماهای بسته در آن پرکاربرد است ، لوکیشن ها معمولی است و ذات گونه هم کم تحرک و کم اتفاق. با این حال کوآرن توانسته با تصویر برداری چشم نواز و سیال ، تدوین ریز بافت و وکارگردانی درست- که همگی توسط خودش به عنوان مدیر تیم انجام شده است- در اثری صمیمی و بی آلایش های غریب تکنیکی از مهمترین قابلیت خود بهره ببرد.

 از نظر نگارنده چشم گیرترین بخش ” روما ROMA ” توجه به موقعیت زمانی فیلم در بستر فرم و درونمایه است. فیلم در سال های آغازین دهه 70 مکزیک روایت می شود. سال هایی که موج فیلم های نئورئالیسم به کشور مکزیک می رسد*. روما در پرداخت به موضوع  با درنظر گرفتن موقعیت زمانی که داستان در بستر آن روایت می شود به شدت وامدار نئورئالیسم ایتالیا است. کوآرن درست مانند کارگردانان مطرح این نوع سینما سعی در نزدیک کردن هر چه بیشتر فیلم به اصل “واقعیت” در روایت و فرم دارد. “روما” تماما در تلاش است تا واقعیت ها را همانگونه که در خاطرات فیلمساز از آن سال ها باقی مانده ترسیم کند و برای انجام اینکار حتی از یک رژه نظامی ساده در سطح شهر هم نمی گذرد.

از دیگر اشتراکات روما ROMA با فیلم های این سبک می توان به پرداختن به جزئیات زندگی روزمره مردم، توجه به معضلات طبقات فرودست جامعه ، از بین رفتن درام به معنای کلاسیک آن و  نقش پررنگ عنصر اتفاق در پبشبرد روایت فیلم اشاره کرد.

تنها نقطه تقابل روما با آثار نئورئالیسم فیلمبرداری و نورپردازی کم نقص آن است. دوربینی که هرچند مانند اغلب آثار رئالیستی روی دست نیست اما از سیال بودنش کاسته نشده و به خوبی بیننده را در بطن زندگی واقعی مردم آن روزگار مکزیک قرار داده است. با آن که فیلم به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری نشده اما تونالیته رنگ خاکستری حسی مانند حس تماشای آثار کلاسیک سینما را تداعی کرده است. نورپردازی، قاب بندی و توجه ویژه به تاریک و روشنی در هر نما آن قدر در سطح بالایی قرار دارد که می تواند تا سال ها مسیر فیلم های از این دست را در فرم تغییر دهد. “روما” در فرم و بافت تصویر آن قدر خوب است که می توان گفت یک طرح جدید به شابلون و الگوهای قراردادی هالیوود افزوده است.

” روما ROMA” از منظر درونمایه هم شباهت زیادی به آثار نئورئالیستی دارد. توجه به مشکلات قشر ضعیف جامعه و نمایش طیفی از مشکلات کم و پر اهمیت در فیلم از الگوهای سینمای مذکور تبعیت می کند. شاید به دلیل پرداخت به همین موضوعات است که برخی کوآرن را درست یا غلط متهم به چپ گرا بودن و حمایت از ایده های ضدسرمایه داری کرده اند. در حالی که این موضوعات برگرفته از نوع سینمایی است که فیلمساز قصد نزدیک شدن به آن را داشته است.

کوآرن علاوه بر درونمایه هایی که از نئورئالیسم گرفته، از بستر زمانی داستان نیز ایده هایی را به فیلم وارد کرده است که فمینیسم را می توان پررنگ ترینِ آن ها دانست. قرار دادن زن های توانمند و قوی در برابر مردان فراری، به دوش کشیدن بار زندگی توسط زنان و آینده سازی زنان در برابر مردان بی مسئولیت از مصادیقی است که در فیلم بیش از مواردی چون ظهور گروه های تبهکاری یا شعله ور شدن آتش جنگ قدرت بر آن تاکید شده است.

با وجود همه موارد مطروحه در “روما ROMA ” هیچ پیرنگ قابل توجهی به غیر از توجه به روزمرگی ها وجود ندارد. تنها تاکیدی که در فیلم مشاهده می شود این است که اساسا اتفاق خارق العاده ای قرار نیست در فیلم به نمایش در آید. درست مانند روی یک پا ایستادن مربی ورزش که هر چند بیشتر مردم از انجام آن عاجزند اما رویداد قابل توجهی نیست. همین توجه به سادگی ها چون عامدانه انتخاب شده و سایر عناصر را در اختیار خود گرفته است سبب خلق فضایی می شود که موجی از آثار مشابه را دنباله رو خود خواهد کرد.

کوآرن در هر فیلمی که ساخته قدمی به سوی سینمای نابِ با محوریت تصویر برداشته است. سینمایی که فیلم هایش ارزش تماشا بر پرده عریض سینما را دارد و لذت غنای بصری را به بیننده هدیه می دهد. از نظر نگارنده مهمترین دستاورد “روما ROMA ” ارتقا سطح انتظارات و التذاذ بیننده از ماهیت فیلم- بخوانید تصویر- است. دستاوردی که در هالیوود با جان فورد و هیچکاک آغاز شد، با تلاش های کوبریک و مکتب نیویورکی ها تکامل یافت اما با نزدیک شدن به سال های قرن بیست و یک رو به افول گذاشت. امیدواریم پس از فراموشی چندساله و تلاش های نا فرجام برخی کارگردانان، این نوع سینما با آثاری چون “روما” بازیابی و به روز آوری شود و قواعد جزم زیباشناسی هالیوودی را دستخوش تغییر کند.

*هرچند در سال های میانی دهه 50 میلادی نئورئالیسم سینمای ایتالیا رو به افول گذاشت اما تاثیر آن بر فیلم های سایر کشورها – به ویژه کشورهای درحال توسعه مانند ایران- تا اواخر دهه 70 ادامه یافت و منجر به شکوفایی و بلوغ این مکتب در سایر کشورها شد. تاجایی که هنوز هم در این کشورها فیلم های متعدد رئالیستی پای ثابت جشنواره ها هستند.

برای مطالعه سایر نقد فیلم های حاضر در اسکار 2019 روی لینک کلیک کنید.

امتیاز کاربران: 4.21 ( 4 رای)

محمد حسین قلی‌پور

نويسنده سينمايى موسس و سردبير "اى من" موسس و سردبير سايت "Filmovies"

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

15 − 8 =

دکمه بازگشت به بالا