جشنواره چهلمسینمای ایراننقد فیلم

نقد فیلم بی‌مادر

نقد فیلم بی‌مادر
نقد فیلم بی‌مادر

عوامل فیلم

نویسنده و کارگردان فیلم بی‌مادر: سید مرتضی فاطمی

بازیگران: امیر آقایی، میترا حجار، پژمان جمشیدی، پردیس پورعابدینی

خلاصه فیلم

فیلم بی‌مادر روایتگر داستان زنی به نام مهروز (با بازی پردیس پورعابدینی) است که در تلاطم اتفاقات زندگی به دنبال راهی برای نجات مادرانگی خود می‌گردد. او تصمیم می‌گیرد برای عمل کلیه فرزندش وارد بارداری به عنوان رحم اجاره‌ای شود تا هم فرزند خود را نجات دهد و هم کودک دیگری به این جهان هدیه دهد. 

از سوی دیگر زوجی در میانه‌ی زندگی است که برای بچه‌دار شدن متوسل به روش‌های بارداری جدید موسوم به رحم اجاره‌ای می‌شوند. امیرعلی موذن (با بازی امیر آقایی) یک روانپزشک موفق و معروف است و همسرش دکتر مرجان سمنانی (با بازی میترا حجار) پزشک زنان موفقی است. این زوج فرزندی ندارند و احتمالا دلیلش مرجان است که نمیتواند جنینی را در رحم خود پرورش دهد.اما در این بین چالش‌های جدی و پرتلاطمی با مهروز پیدا می‌کنند.

نقد فیلم بی‌مادر

بی‌مادر فیلمی درباره‌ی رنج  و اراده‌ی اوست.

با آنکه فیلم در رعایت قواعد داستانی با تمام زیر و بم هایش بسیار ناموفق است و داستان لاغر خود را نیز به خوبی طرح نمیکند اما به دنبال نمایش تقابل اراده‌ها و اجبار در همین دنیای محدود خود است.

“از نظر شوپنهاور حتی در انسان، اراده بر عقل مقدم است و چنین نیست که انسان ابتدا از طریق عقل به درستی کاری پی ببرد و سپس آن را اراده کند، بلکه نخست اراده میکند و آن‌گاه برای آن دلیل میآورد. چون در انسان، اراده اصل است. از نظر او بنیاد عالم نیز بر اراده است. دلیل او این است که کار اصلی انسان‌ها در جهت بقای خودشان یا در جهت حفظ نوعشان است. از این‌رو اراده‌ای که در پشت صحنه وجود دارد، تمام انسانها را به این سمت میکشاند.”

در این فیلم با آنکه دکتر مرجان سمنانی وضعیت خاص و ویژهی فرزند مهروز را می‌بیند اما باز هم خود را از هرگونه‌ی اتفاق آمیخته با شری به دور می‌بیند و فقط اراده‌ی خود را معطوف به تحقق خواست درونی خودش میکند و این اراده به نوعی زندگی افراد دیگر را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.

هرکدام از کاراکترها فارغ از اینکه تبدیل به کاراکتر شده‌اند یا خیر در دنیایی زیست میکنند که مفاهیم حاکم بر آن لزوما مطابق با واقع نیست و حتی گاهی برساخته‌ی وضعیت زندگی اجتماعی و فردی آنهاست.

نکته‌‌ منحصر به فرد در این فیلم آنست که رنج انسان‌ها وابسته به محیط، رفتارها و موقعیت آنها وابسته نیست. تو گویی آدمی در زندگی با رنج عجین است و راه فراری نیز از آن ندارد.

وقتی آدمی با وضعیتی مقدر شده مواجه است، و یا با سرنوشتی تغییرناپذیر روبروست، این فرصت را یافته است که به عالیترین مرتبه‌ی ارزشها و به ژرفترین معنای زندگی دست یابد که این معنا همان دریافتی است که او در رنج کشیدن از زندگی به دست می‌آورد. درد و رنج بهترین جلوهگاه ارزش وجود آدمی و آن آوردگاهی است که برون‌شدگی انسان و درک حاصل از آن را برای همیشه بر جان آدمی می‌نشاند.

بی‌مادر نیز در موقعیت‌های متفاوت، انسان‌هایی را برای ما ترسیم می‌کند که دغدغه‌های متفاوت دارند و هرکدام از دریچه‌ی نگاه خود به جهان می‌نگرند اما همه‌ی آنها در عذاب فقدان یا داشتن چیزی هستند.

مرجان (میترا حجار) یک پزشک موفق و دارای مرتبه‌ی اجتماعی با زندگی آرام و همسری موفق است که بزرگترین مشکلش در زندگی، عدم حضور فرزندی است که تصور می‌کند پایان‌دهنده‌ی رنج‌های اوست.

در سوی دیگر مهروز (پردیس پورعابدینی) یک مادر تنها از خانواده‌ی فقیر است که در محلات جنوب شهر زندگی در کنار خانواده‌ی برادرش و در فضایی هولناک زندگی می‌کند و دارای فرزندی بیمار است که پیوند کلیه برایش حیاتی اما غیر قابل دسترس است.

فرزندی که مرجان تصور می‌کند مایه‌ی آرامش است همان فرزندی است که مایه‌ی رنج افروز است و جالبتر اینجاست که با آنکه مرجان در حال تعامل با افروز است اما هیچگاه این رنج را نمی‌بیند چرا که جهانی که او در آن زندگی می‌کند نه بر اساس تجربه‌ی او از واقعیت بلکه حاصل برساخت ذهنی اوست.

امیرعلی اما نگاه واقع‌بینانه‌ به زندگی دارد. او که شاید در زمینه‌ی شغلی خود کارهای ارزشمندی انجام داده و به نوعی معنای زندگی خود را در آن می‌بیند اما دیگر به دنبال ارزش‌های والا است و در این راه درکی صحیحی از رنج دارد که ممکن است حاصل تجربه‌ی او از مراجعینش باشد یا فی‌الواقع درک والاتری از زندگی یافته است. او صلح‌طلب است و سعی در اقناع از طریق گذشت زمان دارد. شاید به همین دلیل باشد که به جای آوردن فرزند جدید به دنبال سرپرستی گرفتن یک فرزند است. 

با اینکه هیچ‌کدام از نقش‌ها تبدیل به کاراکتر نمی‌شوند و در حد تیپ باقی می‌مانند اما همین لحظه‌های خاص امیرعلی و مهروز  است کمی آنها را به سمت یک کاراکتر پیش می‌برد اما به خوبی پرداخت نمی‌شوند و به همین دلیل است که باورپذیری تصمیم نهایی حتی با یک نگاه دینی و استفاده از استخاره عملا ناممکن است. فیلم بی‌مادر با آنکه به لحاظ دیالوگ در هرکدام از کاراکترها، فکر شده و قابل بررسی است اما به دلیل عدم پرداخت صحیحی سینمایی، امکان این مسئله را می‌گیرد.

به هر روی فیلم بی‌مادر فیلمی با سکانس‌های با روح و زیبا به همراه چاشنی موسیقی است که موجب ایجاد حس و حال خوب در بیننده فیلم در سکانس‌های مختلف می‌شود که برای افرادی در موقعیت مشابه و با دقت به رنج و معنای حاصل از آن دلچسب باشد اما به خوبی نتوانسته از پس خلق کاراکترها در موقعیت‌های صحیح و اتمسفر منحصر به فرد خود بربیاید.

نقد سایر فیلم‌های چهلمین جشنواره فیلم فجرا را اینجا بخوانید.

امتیاز کاربران: 4.76 ( 6 رای)

علی منصوری

نويسنده و منتقد سينمايى

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهارده − 7 =

دکمه بازگشت به بالا