نقد فیلم انزجار Repulsion
عوامل فیلم
نویسنده و کارگردان فیلم انزجار Repulsion : رومن پولانسکی
بازیگران: کاترین دنوو، یونه فرگوس، ایان هنری، جان فریزر و…
خلاصه داستان
فیلم انزجار Repulsion روایت کارول دختری است که در یک سالن زیبایی کار می کند و در کنار خواهرش هلن زندگی می کند زندگی او با ورود با مایکل به خانه اش دچار دگرگونی عمیقی می شود.
نقد فیلم انزجار Repulsion
آپارتمان یکی از مهمترین جلوه های زندگی مدرن و صنعتی و دوران جدید در زندگی انسان ها است. انسانی که به واسطه ی مناسبات جدید بشری باید از خانه های مستقل و دارای فضای باز و منظره ی سرسبز صرف نظر کند و پای در خانه هایی تنگ و عمودی بگذارد تا بتواند در دل کلانشهرها و شریان اصلی حیات باقی بماند.
انسانی که حس اشتراکی را تجربه می کند که با مفهوم آنچه اجدادش پشت سر گذاشتند متفاوت است. حسی که می توان از مناظر مختلفی به آن نگاه کرد.
پولانسکی در سه گانه ی آپارتمانیش یعنی فیلم انزجار Repulsion، بچه ی رزماری و مستأجر به این جلوه از مدرنیته با دیده ی شک و تردید نگاه می کند. شک مسمومی که از عنصر کلیدی بی اعتمادی نشأت می گیرد و انسان های پولانسکی را در دل منجلاب هایی جانکاه فرو می برد. منجلاب هایی که چه انتزاعی باشند و چه واقعی، همواره آپارتمان در آنها به عنوان یک کاتالیزور، سرعت رسیدن به آشفتگی و حتی فروپاشی را افزایش می دهد.
آپارتمان پولانسکی دارای ساختاری است که المان های روتینش شاید یک به یک عادی و پیش افتاده باشند اما همواره برآیندی هولناک دارند. ما در آپارتمان فیلم انزجار گاه و بی گاه صدای ناقوس کلیسایی را که در نزدیکی خانه است می شنویم. آپارتمانی با دیوارهای نازک که صدای اتاق های کناری در آن شنیده می شود و راهرویی مشترک با همسایه ای مسن و فضول و دری که با کمد مسدود شده تا واحدها را از هم تفکیک کند. مثل آن چیزی که در بچه ی رزماری نیز تکرار شده است. آپارتمان روی دیوارهایش ترک هایی دارد که ترمیم نشده اند. خانه پر از سایه و زوایای کم نور است و هرچه اثاث در این خانه چیده شده به جای آنکه در آن حس زندگی جریان پیدا کند بیشتر به هولناک بودن خانه فیلم انزجار Repulsion افزوده است. صدای زنگ تلفن، تیک تیک ساعت همه انتخاب های هوشمندانه ای برای تزریق تنش بیشتر به اتمسفر سیاه آپارتمان هستند.
فیلم انزجار Repulsion با نمایی هیچکاکی از چشم کارول (کاترین دنوو) آغاز می شود او در یک سالن زیبایی کار مانیکور انجام می دهد و در کنار خواهرش هلن (یونه فرگوس) زندگی می کند. او در ابتدا به شدت خجالتی و کم رو به نظر می رسد اما رفته رفته نشانه هایی مانند آندروفوبیا و ترس جنسی از مردان از خود نشان می دهد.
حضور دوست پسر متأهل هلن یعنی مایکل (ایان هنری) در خانه به تدریج در کارول حس انزجار را تقویت می کند. او خوشش نمی آید مایکل تیغ اصلاحش را در لیوان او بگذارد یا با او تماس داشته باشد. او شب ها صدای او و خواهرش را در اتاقش می شنود و نشانه هایی از سرکوب نیازهای جنسی از خود نشان می دهد. او از مردی که به او ابراز علاقه می کند گریزان است بنابراین کالین (جان فریزر) برای جلب نظر او هرچه می کند به درب بسته می خورد.
وقتی هلن و مایکل به سفر ایتالیا می روند تنها ماندن، کارول را وارد فاز جدیدی از انزجار می کند. او شب ها در کابوس ها و بعدتر فانتزی هایش به تجاوز می رسد و روزها را با نگرانی سپری می کند؛ آپارتمان به عنوان المانی کلیدی در محوریت تنش های او قرار می گیرد. او زندانی ذهنی است که او را وارد فضایی هولناک و انتزاعی کرده است.
در این دنیای انتزاعی ترک های کوچک روی دیوار در ذهن او جای خود را به ترک هایی غول آسا داده اند که هر لحظه از جایی جدید سر در می آورند. درب مسدود شده ی اتاق مجرایی است که گذرگاهی برای تجاوز به اوست؛ از دیوارهای راهرو دست هایی بیرون می آیند تا او را بربایند و به او تعرض کنند؛ حال او بی شباهت به حال خرگوش خامی که او روزها در وسط اتاق در حال گندیدن رها کرد نیست.
کارول با احساس ناامنی در طول روز مواجه است. او رفته رفته ارتباطش با دنیا را قطع می کند و بعد از حادثه در محل کارش حتی دیگر به سر کار نمی رود و سیم تلفن خانه را که ما نمی دانیم واقعا همسر مایکل به آن زنگ زده یا تصورات کارول است با تیغ می برد.
حس انزوا طلبی او در این وضعیت بحرانی با برخورد سایرین مواجه می شود. او هرکس را که با نگاه جنسی وارد قلمرو او می شود می کشد. پس کالین که اصرار دارد وارد دنیای او شود با ضربه ای به سرش کشته می شود.
او روز بعد می خواهد به حمام برود تا از وقوع حادثه در روز قبل مطمئن شود. در سکانسی از فیلم انزجار Repulsion که او به سمت حمام می رود هوشمندانه از لنز واید استفاده شده است تا با تصویری اغراق شده و البته هولناک از محیط آپارتمان مواجه شویم.
کارول که حتی پول صاحب خانه را هم نداده بود باعث می شود او هم وارد قلمروی خانه شود و این بار او را که نگاه جنسی به او دارد با تیغ مایکل می کشد. همان تیغی که حتی حاضر نبود به آن دست بزند حال به عنوان سپر دفاعیش از دستش زمین نمی افتد.
به طور کلی احساسات جنسی دائما سرکوب شده ی او درباره ی مایکل دارای تناقض است و حس او نسبت به مایکل به نوعی فانتزی تجاوزگونه آمیخته شده است.
فیلم انزجار Repulsion تا پایان به ما نمی گوید رفتار او به طور حتم ریشه در چه چیزی دارد. در تحلیل رفتار کارول می توان با نگاه فمنیستی یا ارزشی و اعتقادی او را به عنوان فردی که از نگاه جنسی مردان و روابطی که ناسالم می داند در رنجی دائمی است تحلیل کرد؛ ما در جایی شاهدیم او دو بار با دوستش در محل کارش صحبت می کند و وقتی دوستش از مردها اعلام بیزاری می کند مورد حمایت و پشتیبانی او قرار می گیرد. و وقتی رابطه ای جدید را شروع می کند موجب رنجش شدید او می شود.البته این تحلیل نمی تواند پاسخگوی ناهنجاری های زیاد رفتاری کارول باشد.
پولانسکی خود گفته است در فیلم انزجار Repulsion به دنبال ریشه های فرویدی نگردیم که به دلیل شرایط خاص زندگی خصوصی پولانسکی به نظر باید حرف او را نادیده گرفت و توهمات کارول را موشکافی کرد!
نشانه هایی در فیلم وجود دارد که به نظر می رسد کارول در کودکی توسط پدرش مورد تعرض یا تجاوز قرار گرفته است. از قاب عکسی که فیلم انزجار Repulsion با آن آغاز می شود و با همان هم پایان می گیرد می توان به عنوان یکی از این نشانه ها یاد کرد. کارول در یکی از این عکس ها دور از بقیه با نگاهی خیره احتمالا به پدرش زل زده است. توهمات ذهنی او مثل دست هایی که در میانه ی راهرو او را می ربایند و به او تعرض می کنند و یا آندروفوبیایی که از خود نشان می دهد و از طرفی کابوس و فانتزی مورد تجاوز قرار گرفتن، همه می توانند از نشانه های مورد تجاوز قرار گرفتن کارول در کودکی باشد. مایکل با جنبه های مردانه تری که نسبت به کالین دارد حضورش در خانه می تواند برای کارول یادآور پدرش باشد. البته نهایتا باز هم نمی توان با قاطعیت محض گفت در ذهن پولانسکی چه می گذشته و در نگاه های خیره ی کارول چه معمایی پنهان است.
کارول نهایتا با بازگشت خواهرش به همراه مایکل در خانه پیدا می شود. او در حالت نیمه هوشیار و شوک زده روی زمین افتاده است. مایکل او را بلند می کند تا به بیمارستان ببرد. او نهایتا در دست هایی که شب ها خوابش را می دید قرار می گیرد و جالب است که مایکل هم به او نگاهی از سر شهوت می کند و ما را با این فرضیه ی لحظه ی آخری که آیا مایکل در تشدید مشکل کارول نقش داشته است یا نه تنها می گذارد.
پولانسکی با فیلم انزجار Repulsion استاندارد جدیدی را در ژانر وحشت پایه گذاری کرد. انزجار بدون تردید در بین مهمترین فیلم های تاریخ سینما جایگاهی دائمی خواهد داشت. بسیاری سعی کردند با تکرار فرمول پولانسکی در انزجار به تولید اثری مشابه دست بزنند که تقریبا همگی ناکام ماندند. شاید نگاه های خیره ی کارول بر روی قاب نقره ای سینما چیزی نیست که بتوان آن را با فرمول های مهندسی معکوس باز تولید و یا به راحتی آن را فراموش کرد.
سایر نقد فیلم های سینمای جهان را اینجا بخوانید.
فیلم مریضی بود این چیزایی که نوشتی موقع دیدن فیلم وقتی متوجه نمیشه تماشاچی چرا توی فیلم باید باشه اصلا؟!!! قشنگ آدم اسیر میشه که یعنی چی اینا هی باید دنبالش بگردی صدجا گشتم دنبالش کلافه شدم پیشنهاد می کنم نبینید اینو به جاش فیلمای شادتر و عاشقانه خوب هست کلی هم می خندید.
ندیدم این فیلم رو ولی نقد جالبی نوشتید
ممنون