نقد فیلم خط فرضى
عوامل فیلم
نویسنده و کارگردان فیلم خط فرضى : فرنوش صمدی
بازیگران: سحر دولتشاهی، پژمان جمشیدی، حسن پورشیرازی و آزیتا حاجیان
خلاصه داستان
فیلم خط فرضی روایت اختلاف سارا با همسرش حامد بر سر رفتن یا نرفتن به یک جشن عروسی است که در شمال کشور برگزار میگردد. سارا با وجود مخالفت حامد به مراسم عروسی میرود و با این تصمیم زندگی همه اطرافیان را دگرگون میکند.
نقد فیلم خط فرضى
توجه: این نقد فیلم حاوی مطالبی است که سبب اسپویل بخشی از داستان میشود.
دکتر شفیعی کدکنی در بخشی از کتاب موسیقیِ شعر به این نکته میپردازند که یک اثر هنری نباید تهی از تجربیات شخصی خالق اثر باشد. به تعبیرِ نگارنده شاعر نمیتواند غزل خوبی با مضمون انتظار بسراید در شرایطی که درکی از مفهوم هجر ندارد. با این مقدمه کوتاه به سراغ فیلم خط فرضی میرویم.
فکتهای ارائه شده و واکنشها به رویدادِ اصلی فیلم نشان میدهد فیلم خط فرضی دچار عارضه سهلگیری ویدادها است. به نظر میرسد کارگردانِ خط فرضی که وظیفه اصلی خلق فضای داستان را بر عهده دارد، رویدادِ اصلی فیلم را باور نکرده است و از کنار آن به عنوان یک اتفاق سینمایی گذشته است و به همین دلیل قدرت انتقال عمق فاجعهای که رخ داده است را ندارد. شاید بتوان علت این امر را با آنچه در مقدمه ذکر گردید مرتبط دانست. عدم وجود تجربیات شخصی و نگارش فیلمنامه در فضایی انتزاعی سبب شده است که خط فرضی توانایی پاسخگویی به دو پرسش اساسیِ زیر که فیلمنامه بر مبنای آن شکل گرفته است را نداشته باشد؛
– کدام مادری با وجود مرگ فرزندش، سناریوسازی برای رد اتهام از خود را جایگزین عزاداری برای او میکند؟
-و یا اساسً کدام مادری در مواجهه با بحران مرگ فرزند توانایی سناریوسازی برای رهایی از اعتراضات همسرش را دارد؟
فیلم خط فرضی پر از پرسشهای ساده اینچنینی است که پاسخی برای بیننده ندارد. داستان فیلم خط فرضی در مفروضات داستان خود نمیتواند با بیننده به تفاهم برسد و به تعبیری در خصوص رویدادهای خود قابلیت اقناع ندارد. زمانی که فیلم در مفروضات نمیتواند بیننده را با خود همراه کند بدیهی است در جزئیاتی که شکلدهنده ساختار اثر است موفق عمل نمیکند. در سینمایی که باید سرشار از جزئیاتی باشد که کلیتی به نام فیلم را شکل میدهد فرصت چنین اشتباهاتی وجود ندارد و شاید به همین دلیل بیننده هیچوقت در فضای فیلم قرار نمیگیرد.
به طور کلی مشکل اصلی فیلم خط فرضی عدم وجود روابط علی و معلولی میان رویدادهای داستان است. رفتارهای سحر به عنوان شخصیت اصلی و سایر شخصیتها دلیل قابل تحلیلی ندارد. رفتارها با رویدادی که در حال وقوع است تناسبی ندارد و این ناهمخوانی در سکانسهایی زحمات عوامل محترم فیلم را مضحک جلوه داده است. رویدادها انگار از آسمان میبارد و در خاک فرو میرود بدون آن که در بستر فیلم جاری شود و جریان آن با رویداد بعدی تشدید شود و در نهایت تمامی این موارد برای بیننده قابل ردیابی باشد.
مشکل دیگر فیلمنامه نبود خردهروایات قدرتمندی است که بتواند بخشی از بار داستان را به دوش بکشد و پیرنگ فیلم – با تصور ایننکته که فیلم داراری پیرنگ است- تقویت نماید. اتفاقاً تنها خرده روایت جدی فیلم درخصوص شاگرد سحر کارکردی برخلاف کلیت داستان دارد و کار فیلم را یکسره میکند. این خرده روایت عملاً شخصیت سهلانگار سحر را عیان میکند و امکان همذاتپنداری بیننده با او را سلب مینماید. این اشتباهات باعث شده عملاً پس از طی شدن نیمی از فیلم دلیلی برای تماشای فیلم وجود نداشته باشد. چرا که همه چیز روشن است و بیننده نیز تکلیف خود را با شخصیت اصلی و فیلم مشخص کرده است. پایان بندی فیلم هم نشان میدهد دلیلی برای معطل شدن مخاطب بعد از مرگ دختر سحر تا رویداد نهایی وجود ندارد. چرا که در این فاصله رویداد تعیین کنندهای رخ نداده است.
با این وجود فیلم خط فرضى – شاید برای جبران خلأ خرده روایات قدرتمند- پر از شخصیتهایی است که در تمام طول فیلم باری از دوش داستان بر نمیدارند و صرفاً به عنوان بخشی از میزانسن پذیرفته میشوند. شخصیت پدر و برادر سحر که بدون هیچ کارکردی به فیلم الصاق شدهاند از جمله این شخصیتها هستند. در فیلمی که از شخصیتهای اصلیِ نصفه و نیمه خود بهرهای نمیبرد و آنها در میان زمین و آسمان رها میکند انتظار کارکرد از شخصیتهای مکمل انتظار بیهودهای است.
فیلم خط فرضی نشانههایی از پیرنگ مظلومیت زنان و حقوق از دسترفته ایشان را در خود جای داده است اما ضعفهای مذکور در بندهای قبل باعث شده قدرت انتقال خود را به واسطه تاثیرگذاری از دست بدهد. این ضعفهای ساختاری در طول فیلم آنقدر بیننده را آزار داده است که مجالی برای یافتن این مفاهیم برایش باقی نگذاشته است.
هرچند فیلم خط فرضى در زمینه اجرای داستانِ ابتر خط به استانداردهای یک اثر سینمایی نزدیک شده است اما ضعف در زیرساخت روایی باعث شده است فیلم جدی گرفته نشود. این عارضه در کنار ریتم ناهمگون اثر خط فرضی را به اثری کهنه و سرسری تبدیل کرده است که اقبالی از سوی مردم و منتقدین نخواهد داشت.
سایر نقدهای سی و نهمین جشنواره فیلم فجر را اینجا بخوانید.
فکر نکنم فیلم قوی باشه