نقد فیلم بیرو
نقد فیلم بیرو ؛ “بیروها قربانی ساختار هستند یا برآمده از آن؟!“
عوامل فیلم بیرو
نویسنده و کارگردان فیلم بیرو : مرتضی على عباس میرزایى
بازیگران: حسین بیرانوند، رضا داوودنژاد، سیاوش چراغىپور، سعید داخ، صحرا اسدالهى، محمد علىمحمدی، سهیل قنادان، مهدی زمین پرداز، ستایش تارانى، سارا والیانى
خلاصه فیلم
فیلم بیرو روایتى از داستان زندگی علیرضا بیرانوند دروازهبان تیم ملى فوتبال ایران از دوران کودکی تا ورود به فوتبال حرفهای و عضویت در تیم ملى فوتبال ایران و اوج فوتبال او یعنى حضور در جام جهانى و درخشش در بازی ایران-پرتغال و مهار ضربهی پنالتى کریستیانو رونالدو است.
نقد فیلم
فیلم بیرو سومین فیلم بلند سینمایی مرتضى على عباس میرزایى است.او پس از فیلمهای انزوا و خون خدا این بار به سراغ یک درام ورزشی رفته است تا راوی داستان زندگی علیرضا بیرانوند باشد.
فیلم بیرو برگرفته از یک داستان واقعی است. داستانی که خود بیرانوند در طول این سالها در گفتگوهای گوناگون و کلیپهای متعدد به روایت آنها پرداخته است. واقعیت آن است زندگی علیرضا بیرانوند پر است از لحظات مختلف بسیار دراماتیک که روایت آن به خودی خود میتواند برای مخاطب خوشایند باشد و فیلم بیرو صرفا یک چیدمانی از این اتفاقات جذاب عمدتا اجتماعی را با یک روایت موازی از چالشهای این شخصیت در رابطه با خانواده و مسیر حرفهای فوتبال او به تصویر کشیده است.
فیلم بیرو در بیان داستان، شخصیتپردازی و منطق روایی، متاسفانه آنقدر دارای اشکالات فاحش است که بیان جزئی آنها بدون شک از حوصلهی خوانندگان این مطلب خارج است. فیلم بیرو هیچگونه خط روایی واحد در پرداخت دراماتیک ندارد و صرفا با تاکید بر چالشهای تکراری سعی دارد تا تعلیق ایجاد کند اما علارغم تلاشهای کارگردان، به شدت در این موضوع ناموفق است. در مقاطع مختلف فیلم، همیشه یک نفر است که سد راه اوست و به نوعی قصد دارد تا او به هدف خود نرسد. این فرد در ابتدای فیلم، پدر اوست و از آن به بعد عمدتا مربیان او این نقش را به عهده میگیرند. گاه و بیگاه نیز دوربین از این فضا خارج میشود و به سراغ دشواریهای زندگی یک نوجوان در شهر غریب، بدون حمایت و پشتیبانی میرود و اتفاقا این لحظات از بهترین لحظات این فیلم ملالآور است.
فیلم هیچ چیز جدیدى نسبت به روایتهای وایرالشده و شنیدهشده خود علیرضا بیرانوند در فضای مجازی برای مخاطبان و به خصوص طرفداران فوتبال ندارد و صرفا جلوه تصویری-داستانی آنهاست. تو گویی فیلمساز محترم صرفا به تصویرگری این خاطرات گاه و بیگاه پرداخته و هیچ تلاشی برای ایجاد یک روایت سینمایی نکرده است.
شخصیتپردازی در این فیلم یکی از فاجعهبارترین قسمتهای آن است. اصولا چیزی به نام شخصیتپردازی وجود ندارد. کاراکترها با یک شمایل و یک ایدهی خاص روبروی دوربین قرار میگیرند و صرفا همان را در وضعیتهای مختلف و شرایط زمانی مکانی گوناگون تکرار میکنند. کاراکتر علیرضا بیرانوند (با بازی حسین بیرانوند) به عنوان محوریترین عنصر فیلم از لحظهی حضور در روستا تا لحظهی قرارداد با تیم بزرگسالان نفت تهران هیچگونه تغییر و سیری ندارد. همان است و تا آخر نیز ظاهرا قرار است همان بماند. اصولا شخصیتها همگی کاریکاتوری هستند. جوانِ سختکوشِ هدفمند، پدرِ عصبیِ مخالف، مادرزنِ سختگیرِ پولکی، مربیِ مهربانِ کارراهانداز، سرمربیِ عصبیِ عقدهای و …
نکتهی دیگر در رابطه با هر فیلم این است که فیلم حداقل به منطق روایی پیشفرض خود وفادار باشد. یعنی به طور مثال اگر در فضای رئالیستی روایت میشود، به قواعد بدیهی آن پایبند باشد و اگر قصد ایجاد یک دنیای فانتزی دارد، قواعد آن را برای بیننده بسازد یا از پسزمینهی ذهنی او (مثلا در رابطه با دنیای جادویی هریپاتر) استفاده کند. اما فیلم بیرو همین مسئلهی ساده را نیز رعایت نمیکند. فیلم به کلی در زمین فوتبال، تبدیل به یک فیلم فوق فانتزی در روایت میشود. دروازهبان به یکباره توپ را میگیرد، از این سر زمین همه را دریبل میزند و در آن سو توپ را وارد دروازه میکند!! شوتها به شمایل انیمیشنها شلیک میشوند!! کاراکترها عکسالعملهای اگزجرهی خوب، بد، زشتی دارند و بعد از بیرون آمدن از این فضا، فیلم یک روایت تلخ اجتماعی از حضور یک نوجوان مفلوک در جامعه را به نمایش میگذارد و بینندهی بینوا تنها متحیر است که قرار است دیگر چه بلایی سر قاعدههای ذهنیاش بیاید.
همهی اینها از اساس لیاقت چنین فیلمهایی را برای حضور در بخش اصلی جشنواره زیر سوال میبرد اما از تمام این نکات فنی که بگذریم، فیلم بیرو اصولا وامدار تفکری است که سعی در وارونه نشان دادن معضل اصلی دارند. پیام واضح و روشن فیلم این است که اگر مثل این کاراکتر، سخت تلاش کنید و از پس سختیهای فراوان بگذرید، و مهمتر از همه، دارای یک روح ذاتی موفق باشید، میتوانید به قلههای افتخار دسترسی پیدا کنید و اگر در این جایگاه نیستید پس حتما از درون این سختیها و مصیبتها عبور نکردید یا ضعیف بودید یا به قول مربی تیم نوجوان نفت در فیلم، شخصیت والای اخلاقی و تیمی ندارید و محکوم به فنا هستید. درحالیکه اصولا هیچ جنبهای از ساختار غلط اجتماعی بیان نمیشود و تندترین نقدش به فضا به بیان دوست علیرضا خلاصه میشود که “هر چیزی دورانی داره و دورانش که بگذره بهتره ولش کنی” و این نگرش بسیار خطرناکی است که تمام عدم موفقیتهای سیستمهای غلط اجتماعی-سیاسی را به گردن فرد فرد انسانهای جامعه بیندازیم و کسی که با هزار بخت اقبال از میان انبوه افراد تلاشگر به موفقیت رسیده است را نماد موفقیت قرار دهیم و بقیه را نیز به این واسطه سرکوب کنیم. کما اینکه بسیاری از ساختارهای ورزشی همچون فوتبال، خود نماد تبعیض و رانت فرهنگی جهان غالب با چاشنی اقتصادی- اجتماعی است و متاسفانه در کشور ما نیز وارد شده است. درحالیکه تمام رشتههای ورزشی در ایران در وضعیتهای فلاکتبار هستند، فوتبال بزرگسالان آن هم فقط قسمت مربوط به آقایان آن، عمدهی منابع ورزشی این کشور را میبلعند و تقریبا هیچ دستاورد ویژهتری نسبت به رشتههای دیگر ندارند. درد آنجاست که برای همین ساختار منبعث از رانت و پر از فساد نیز باید از پس هفتخانهای اجتماعیای گذشت که بیشتر از همه بخت و اقبال میطلبد وگرنه انسان تلاشگر در همین کشور بسیار فراوانند که نه مثل بازیکنان فوتبال صرفا از 15 تا 18 سالگی بلکه عمدهی دوران زندگی خود را در حال تلاش هستند و هیچ نتیجهای نیز از این تلاش خود در ساختار تبعیضآمیز اجتماعی نمیگیرند. و متاسفانه این نگرشهای موفقیت فردی، اندیشه مثبت و از این دست خزعبلات در این دوران هر روز بیشتر از دیروز تبلیغ میشود چرا که برای حاکمان بسیار آسانتر است که به جای اصلاح وضعیت، همهی تقصیرها را به گردن خود مردم بیندازند. شاید حالا بهتر بتوان حضور چنین فیلم ضعیفی را در بخش اصلی جشنواره توجیه کرد!!!
جالب اینجاست که فیلم از اینگونه تناقضات در درون داستان خود نیز کم ندارد اما صرفا با یک روایت سانتیمانتال از آن عبور میکند و به سراغ پیگیری خط نگرش مثبت داشتن، به هدف بزرگ فکر کردن و از این دست اراجیف میرود. نمونهی این مسئله، رفقای پرتلاش و با استعداد علیرضا هستند که قربانی وضعیت نابسامان موجود میشوند و یکی پس از دیگری حذف میشوند.
به واقع فیلم پر است از تناقضات فرمی و مضمونی که هیچ توجیهی نیز برای آن وجود ندارد. فیلم بیرو با بازیگران نه چندان ستاره، سعی در روایت یک داستان واقعی از بیوگرافی یک شخصیت ورزشی دارد که شاید لحظات بسیار دراماتیکی در زندگی تجربه کرده است (و همچین تلاشها و زندگیاش بسیار قابل احترام و تحسینبرانگیز) است و همهی اینها توانسته دستامیهی فیلم بیرو باشد که به ندرت میتوان نکتهی مثبتی از آن استخراج کرد.
به هر روی شخصیت علیرضا بیرانوند و به خصوص لحظهی شادیآور مهار پنالتی رونالدو برای مردم ایران بسیار قابل احترام و خاطرهانگیز است و کلیپهایی که او به روایت داستان زندگیاش از زبان خودش میپردازد به مراتب دلچسبتر و واقعیتر از چنین فیلمی است. علیرضا بیرانوند به عنوان یک انسان کوشا و بااستعداد (در کنار بسیاری از افراد کوشا و بااستعداد مثل نخبگانی که هر ساله از کشور خارج میشوند و انبوهی از مردم که تلاشهای بیوقفه برای رسیدن به یک زندگی عادی انجام میدهند) حاصل این اجتماع نیست بلکه او نیز نماد واقعی یک قربانی از این ساختار است که برای رسیدن به جایگاه واقعیش، باید مصیبتهای فراوانی بکشد تا اگر بخت و اقبال نیز او را یاری کرد، به جایگای دست یابد.