جشنواره سی و چهارمسینمای ایراننقد فیلم

دختر

نقد فیلم دختر

پوستر دختر
پوستر دختر

عوامل فیلم

تهیه کننده و کارگردان دختر: سید رضا میرکریمی

نویسنده: مهران کاشانی

بازیگران: فرهاد اصلانی، مریلا زارعی، ماهور الوند، شاهرخ فروتنیان

 خلاصه داستان

ستاره برای دیدار آخر با پونه از آبادان راهی تهران می شود.پرواز برگشت او به دلیل هجوم گرد و غبار به شهر لغو می شود و او مجبور است شبی را در تهران سپری کند. احمد پدرش بلافاصله پس از آگاهی از موضوع راهی تهران می شود. بازگشت او به تهران تداعی کننده قصه ی تکراری عمه فرزانه است .

نقد فیلم دختر

از نظر نگارنده نگرش میرکریمی نسبت به سینما رقیق شده ی نظرات کارگردانانی چون ترنس مارلیک است که ارزش تصویر را بیش از داستانِ فیلم قلمداد می کنند. در این نگرش وظیفه کارگردان مهیا کردن شرایطی است که بیننده با تماشای تصاویر به مقصود پی ببرد نه از طریق دیالوگ هایی شبیه به نمایشنامه رادیویی. طرفداران این دیدگاه معتقد به نادیده گرفتن ارزش داستان در فیلم نیستند بلکه سهم تصویر در تاثیرگذاری بر مخاطب را بیشتر می دانند.

“دختر” مانند سایر آثار سید رضا میرکریمی پر از تصویر است و دغدغه اجتماعی-اخلاقی. قاب ها حساب شده ، مهندسی و کارت پستالی هستند و نسبت آن ها با نماهای قبل و بعد مشخص است. طبق انتظاری که از فیلم میر کریمی باید داشت ، برای ارائه تصویر در هر موقعیت زمانی و مکانی، فرمولی خاص در نظر گرفته شده و قاب ها به تناسب شرایط داستان رنگ متفاوتی به خود می گیرند. بر این اساس نماهای مربوط به شهر آبادان زیبا و گرم ، موقعیت های مربوط به فضای شهری تهران سرد و شلخته و سکانس های مربوط به پالایشگاه با شکوه و پرطمطراق نمایش داده شده است. تلاش گروه فیلمسازی برای فیلمبرداری اثر به ویژه برای سکانس های غبارآلود شهر آبادان و اتوشات های بدیع کار، قابل تقدیر است. به طور کلی غنای بصری شکل گرفته در فیلم “دختر” برای نمایش بر پرده عریض سینما مناسب بوده و قدم اول برای مجذوب کردن بیننده در آغاز فیلم را برداشته و در زمان های کندی ریتم اثر برای رفع این نقص به یاری کارگردان آمده است.

میرکریمی در آخرین اثر خود توجه بیشتری به جایگاه داستانِ فیلم کرده است. داستان “دختر” پر حادثه تر از سایر آثار اوست و شاید به همین دلیل عامه پسندتر از آن ها می نماید. در “دختر” خبری از شخصیت های متعدد و ارتباطات عجیب و غریب وجود ندارد. شخصیت های فیلم محدود اما عمیق هستند و رفتارهایشان برای بیننده قابل هضم است. اطلاعات دادن فیلم درباره شخصیت ها قطره چکانی صورت می گیرد و بیننده ذره ذره از کلیات به جزئیات داستان وارد می شود و تاثیر با دوامی بر ذهن بیننده می گذارد. استفاده درست از فلش بک در ابتدای فیلم بین فضای شهری و بومی، فاصله گذاری کرده و نقطه عطف صحیحی برای تغییر مسیر داستان به منظور تعمیم موضوع به جامعه ایجاد کرده است.

بازی ها، روان، سینمایی و تاثیرگذار است. برونگرایی فرزانه ، درونگرایی ستاره و رفتارهای دوگانه احمد در محیط کار و خانواده،  متناسب با ویژگی کاراکترها ارائه گردیده است. بازی ها حتی در صحنه های پرتنش کنترل شده و بدون حرکات اضافی انجام می شود و در انتقال حس مورد نظر کارگردان بدون حرکات اگزجره به بیننده موفق عمل می کند. رفتارهای طبیعی و نزدیک به واقعیت بازیگران از ویژگی هایی است که در سایر آثار آقای میرکریمی هم دیده می شود.

علاقه به خلق اثری بدیع و تلاش برای دستیابی به تجربیاتی تازه مهمترین ویژگی رضا میرکریمی است که باعث شده بیننده هر بار منتظر اثر متفاوتی از او باشد. “کودک و سرباز”، “زیر نور ماه”، “خیلی دور خیلی نزدیک”، “به همین سادگی” ، “یه حبه قند”، “امروز” و “دختر”  تفاوت های قابل توجهی در فرم و موضوع دارند اما آن چه که این آثار را به طبقات یک بنای مشترک تبدیل کرده است نگرش این کارگردان به رویدادهای جامعه خود و وجود سبک کارگردانی است. از نظر نگارنده سینمای میرکریمی در فضایی بین اخلاق و زندگی اجتماعی مردم در نوسان است. نگاه ایشان به اخلاق به عنوان اصلی ترین حلقه مفقوده زندگی شهری خیرخواهانه و اصلاحی است  و به همین دلیل نشانی از سیاه نمایی و اغراق ناامید کننده در آثارش دیده نمی شود.

 آثار ساخته شده توسط ایشان همواره با کمترین حاشیه همراه بوده است. حق هم همین است . نمی توان با های و هوی و هوچی گری مردم را به رعایت اخلاق و معنویت در جامعه دعوت کرد. متانت نهفته در رفتارهای شخصیت های اصلی داستان فیلم های او هم همین طمانینه و  دینداریِ بی ادعا را در خود دارند.شخصیت های آثار او حتی خود میرکریمی  کم کم به ایده آل ذهنی شان که رسیدن به نوعی عرفان شهری است نزدیک می شوند. عرفانی که شباهت زیادی به سبک و سیاق تربیتِ عاطفی استاد اخلاق، مرحوم دولابی دارد. هر چه قدر هم فاصله میان مرشد و رهرو زیاد باشد شجاعت پا گذاشتن در این مسیر آن هم در مدیومی مانند سینما قابل تقدیر و توجه است. مصداق این تلاش در پایین ترین سطح بیت زیر است.

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

تم اصلی فیلم “دختر” مسئله ای است که کمتر نگاهی عمیق نسبت به آن وجود داشته و آثار ساخته شده با موضوعات مشابه ، در پیچ و تاب حاشیه های پر رنگ تر از متن گرفتار شده اند و مسئله نحوه تعامل با بحران های جوانی  دختران به باد فراموشی سپرده شده است. ساخت فیلمی با چنین مضامینی همواره با خطر شعاری شدن یا سیاه نماییِ اغراق شده مواجه بوده اند و طبیعی است گذراندن فیلم از چنین مهلکه ای کار آسانی نخواهد بود. با اندکی اغماض می توان گفت دختر از دسته فیلم هایی است که از مهلکه رهیده است .اغماض یاد شده هم بیشتر مربوط به سکانس های پایانی فیلم است که از قدرت تصویر کاسته و فیلم فقط از طریق دیالوگ گویی بازیگران پیش می رود و فضا را قدری شعاری می کند. اتفاقی که اساسا با فضای تصویر محورِ میر کریمی در تضاد است. فیلم هر دو گروه درگیر تنش را به چالش می کشد و چرایی ایجاد مشکل را برای هر دو گروه تسهیم می نماید.

دختر هم مانند هر اثر دیگری از عاری از عیب نیست. نوسان بیم فضای واقع گرایانه و شعاری و فاصله زیاد ریتم میان بخش نخست و پایانی کار را می توان عمده ترین مشکلات فیلم دانست. هرچند از نظر عده ای این اشکالات با نظر کارگردان و برای توجه بیشتر مخاطب به آن صورت گرفته باشد، اما نمی توان کند بودن بخش از فیلم و خستگی مخاطب را در آن نادیده گرفت.

در مجموع فیلم “دختر” را می توان فیلم حیا و خانواده دانست. صفتی که در آبادان نمود بیشتری دارد و جایگاهش به قوت قبل باقیست. فیلم شان زن در جامعه غیر شهری را والاتر از جوامع شهری می داند و تفاوت این دو را با مقایسه ستاره و فرزانه به بیننده نشان می دهد. زندگی فرزانه نتیجه اشتباه خود و خانواده اش پیرامون نحوه تعامل انتخاب سبک زندگی است. هم انتخاب فرزانه ناصحیح بوده و هم نحوه تعامل خانواده با این مسئله. فیلم به دنبال مقصری برای وضع موجود نمی گردد وصرفا با نگاهی منصفانه عواملی را که می تواند به چنین شرایطی منجر شود را بر می شمرد. با وجود تلخی و تیرگی تم اصلی داستان، هیچ کدام از شخصیت ها سیاه و تنفرآمیز نیستند. حتی همسر فرزانه هم که نتوانسته شرایط مساعدی را برای زندگی فراهم نماید. همه شخصیت ها خود را در برابر مشکل خانواده احمد مسئول می دانند. بر خلاف چیزی که سال هاست در سینماهای کشور به مردم نشان داده شده است. فیلم هایی که به سختی می توان شخصیتی خاکستری در آن ها یافت.

سکوت شخصیت اصلی فیلم “امروز” در برابر تهمت ها، دینداریِ بی ادعای طلبه در “زیر نور ماه”، حیا و خشم در فیلم “دختر” همگی تلنگری به بینندگان وارد می کنند تا نسبت خود را در برابر وقایع دنیای ترسیم شده فیلم تعیین کنند. فیلم های میرکریمی با خلق موقعیت هایی واقعی فرصت قضاوت به بیننده می دهد ، اما قضاوت درباره رفتارهای خود. فرصتی برای دیدن و اصلاح عیوب خویش. و این یعنی همان تعریف مشهور درباره هنر که عبارت است از دمیدن روح تعهد بر پیکره ی انسان ها.

این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.

امتیاز کاربران: 4.05 ( 1 رای)

محمد حسین قلی‌پور

نويسنده سينمايى موسس و سردبير "اى من" موسس و سردبير سايت "Filmovies"

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پنج × 2 =

دکمه بازگشت به بالا