خداحافظی طولانی
عوامل فیلم
کارگردان خداحافظی طولانی : فرزاد مؤتمن
نویسنده: اصغر عبداللهی
بازیگران: سعید آقاخانی، ساره بیات، میترا حجار، نادر فلاح
خلاصه داستان
فیلم ماجرای مردی را روایت میکند که از اتهام یک قتل جنجالی، تبرئه شده است؛ ولی جامعه و اطرافیانش هنوز به عنوان مجرم نگاهش میکنند. مرد که درگیر یک رابطهی عاطفی است، برای تداوم عشق و زندگی باید بر این بحران غلبه کند.
نقد فیلم خداحافظی طولانی
“خداحافظی طولانی” آخرین اثر فرزاد مؤتمن، همنام فیلمی از رابرت آلتمن است که با وجود شباهتهایی در تم داستان، در کلیت اثر فرسنگها با هم فاصله دارند. بر خلاف نسخهی 1973 که فضای ژانر Crime در آن غالب است، مؤتمن یک عاشقانهی به تعبیر خودش ” کارگری ” را دست مایهی فیلم قرار داده است؛ که البته جای سوال دارد که صفت مشخصهی یک عشق کارگری که آن را از عشقهای دیگر متمایز کرده است، چیست؟! در فیلم پاسخی مشخص برای این سوال، وجود ندارد و تلاش کارگردان برای نشان دادن این تمایز، از نمایش نشانههای تکراری ِ فقر در جامعهی شهری تهران مانند خانهی قدیمیِ لب خط، دیوارهای آسیب دیده و منظره وسیلهی نقلیه وسط بیابانهای جنوب تهران، پا فراتر نمیگذارد. فیلم در طرح داستان نیز، توانایی گره افکنی و خلق موقعیت دراماتیک را ندارد و با داستانی شکسته بسته، قصد دارد بیننده را تا پایان با خود همراه کند.
مؤتمن برای داستانش، هیچ خرده روایت دیگری در نظر نگرفته است، تا با یاری آن بتواند قدری از ملال آور بودن فیلمش، بکاهد. این مشکل، باعث کندی ریتم خداحافظی طولانی شده است؛ هر چند این مشکل میتوانست در تدوین قدری بهبود یابد، اما نبود خلاقیت کافی در این زمینه، راه گریز را بر فیلم بسته است. معضل دیگر فیلمنامه را میتوان، مشخص نبودن فضای خیال و واقعیت برای نویسنده دانست که پرشهای بی منطق داستان، گواه این ادعاست. سال قبل، فیلم “انارهای نارس” که هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ محتوا، به “خداحافظی طولانی” نزدیک است، در جشنواره حضور داشت که در میان منتقدان و تماشاگران، راه به جایی نبرد و به نظر میرسد آخرین ساختهی مؤتمن هم به چنین سرنوشتی، دچار شود.
در آثاری با ریتم کُند، موسیقی میتواند با روایتی حسی از وقایع، به کمک فیلم بیاید و از سنگینی فضای فیلم بکاهد، اما آهنگساز با انتخاب تمی شبیه آثار کلاسیک سینما، تیر خلاص را به فیلم زده است تا ملال آوری فیلم را دو چندان کند. با توجه با سابقهی جناب مؤتمن و علاقهی ایشان به کارهای خاص، به نظر میرسد ایشان در انتخاب موسیقی، نقش پر رنگی داشتهاند تا به فرمی خاص برای اثرشان برسند. این خاص بودن، در قاب بندیها و بازی بازیگران هم دیده میشود که بیشتر باعث تصنعی شدن فضای خداحافظی طولانی شده است تا خاص بودنِ آن. شاید برخی معتقد باشند آقای مؤتمن با انتخاب چنین سبکی، قصد نمایش ملال آور بودن فضا و روایت یک زندگی واقعی را دنبال کردهاند؛ اما این تذکر لازم است که اولاً دورهی چنین فیلمهایی به پایان رسیده است و کشلوسکی هم دیگر به این سبک، فیلم نمیسازد و دوماً فیلمهایی از این شیوه بهره میگیرند ، که به دلیل وجود مضامین عمیق عرفانی-فلسفی در آن ها ، نیاز به نفوذِ ذره ذره در جان بیننده داشته باشند نه برای مضمونی مانند آن چه در “خداحافظی طولانی” شاهد آنیم. به طور کلی، “خداحافظی طولانی” را میتوان اثری دانست که تا آخرین سکانسش، موضوع ندارد و کسی نمیفهمد، قرار است چه مضمونی را منتقل کند! فیلم سردرگم است و همین امر باعث میشود، قدرت نفوذ در لایههای پایینتر ذهن بیننده که همان توجه به محتواست را، نداشته باشد.
ویرایش متن : چیستا حاجیان
این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و سومین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.