نقد فیلم جوجو خرگوشه: خاطره سازی با رنگ نکوهش
خاطره سازی با رنگ نکوهش
نگاهی به فیلم «جوجو خرگوشه Jojo Rabbit»، ساخته تایکا وایتیتی
بیان رواییِ فیلم «جوجو خرگوشه» در مرز میان یک بازسازی کنایه آمیز و شرح واقعهای هولناک حرکت میکند. وقتی یک رویداد خشونت بار مثل جنگ به واقعهای تاریخی تبدیل میشود، دامنه روایتهای گوناگون از این فاجعه را به دام قضاوتهای احساسی میکشاند. از این طریق این پدیده، به تدریج، رنگ و روی واقعیِ خود را از دست میدهد و به دام چیزی شبیه حکایتهای پندآموز میافتد. استفاده از تکنیک بازسازی در روایتگریِ پدیدهای مثل جنگ ممکن است خطرِ خاطره سازی را به همراه داشته باشد. وقتی در جمع خانواده از خاطرات کودکی یاد میکنیم، به نوعی حسرت از دست دادن و یا خوشحالیِ گذشتن از زمانی به زمان دیگر را به روایتی قابل شنیدن تبدیل میکنیم. در این گونه روایت ها، قصه گو با آگاهیِ تمام از گذشتهای سخن میگوید که دیگر قابل دسترس نیست. حکایتهای تمثیلی نمونه بارز این گونه روایت هاست که در پیوند با مفهوم پیچیدهای به نام «تاریخ»، در لفافی پندآموز و اخلاقی ارائه میشوند و گستره روایت را به یک ایدئولوژی پنهان محدود می کنند. فیلم «جوجو خرگوشه» با استفاده از تکنیک بازسازی، نژادپرستی دستگاهِ فکری هیتلر را به خاطرهای دور از دسترس تبدیل میکند و فرآیند قصه گویی را به دام خاطره سازی میکشاند.
فیلمنامه «جوجو خرگوشه» به خوبی تماشاگر را با جوجو و داستان زندگی او همراه میکند و موقعیت های جذاب درام را در زمان نیاز ارائه میکند. نویسنده در حالی که به راحتی میتوانست سکانس ابتدایی فیلم را از تعلیقی سینمایی لبریز کند و از انرژی تماشاگر برای تشخیص هیتلر «واقعی» از هیتلر بازسازی شده شوخ کمال استفاده را ببرد، با انتخابی به موقع (که در جهت تاکید بر بازسازی عمل می کند)، تماشاگر را متوجه ذهن جوجو و آرزوی کودکانه و موقت او میکند. جوجو یک هیتلر خیالی دارد که با اشتیاق از او فرمان میگیرد. شخصیت های فرعی که جوجو خرگوشه را در پیشرفت پیرنگ کمک میدهند نیز حضوری به موقع و به اندازه دارند. در میان شخصیت های فرعی این دختر یهودیست که هر چند در ابتدا به نوعی شخصیت مبارز و عامل ایجاد کشمکشِ پیش برنده داستان است، اما در واقع همراهِ پنهان و پیدای جوجو خرگوشه است و با حضورش، موضوع اصلی فیلم را شکل میدهد. به هر صورت با وجود اینکه فیلمنامه با انتخاب کودکی ده ساله به عنوان کانون احساسیِ روایت و رعایت قواعد سرگرمی ساز هالیوود، به فیلمی جذاب و تماشایی تبدیل میشود، اما آنچه فیلم «جوجو خرگوشه» را در کنار سایر آثار مشابه متفاوت جلوه می دهد، موضوع آن است. موضوعی که یک پدیده شوم و ضد انسانی را مطرح می کند. حال نکته اینجاست که آیا می شود تفاوت ظاهریِ فیلم «جوجو خرگوشه» و تاکید بر بازسازی هجوآمیز نژادپرستیِ هیتلر را به عنوان یک کنش «ضد جنگ» پذیرفت؟
آیا می شود تفاوت ظاهریِ فیلم «جوجو خرگوشه» و تاکید بر بازسازی هجوآمیز نژادپرستیِ هیتلر را به عنوان یک کنش «ضد جنگ» پذیرفت؟
اگر امروزه هیتلر را به خاطر امیال نژادپرستانه اش ملامت میکنیم، تنها به دلیل وقوع جنگ و کشتار عظیم غیرنظامیان ِ بی گناه نیست بلکه احساس انسان دوستانه ما به دنبال جلوگیری از هر گونه تعصب و تکرار خون خواهی و جنگ طلبیست. روح انسان امروز، به هیچ وجه نمی پذیرد که ناسیونالیسم افراطی و تفکرِ هیتلری دوباره زنده شود. برای انسان قرن بیست و یکمی، تعصب بر نژاد، ملیت و برتری عامل اصلی تکرار خواستههای هیتلر در شکلی دیگر است. بنابراین دامن زدن به بازسازی و در پی آن خاطرهسازیِ واقعهای مثل جنگ، در تضاد با برابری و عدالت خواهی انسان امروز است. چرا که وقتی هیتلر به یک امر تاریخی تبدیل شود، در روایتهای مکرر از سرگذشت او، شاهد فراموشیِ پدیده نژادپرستی خواهیم بود. فیلم «جوجو خرگوشه» با وجود تاکید بر اثرات مخرب جنگ، ناخواسته در جهت ارائه این فراموشی حرکت میکند. از طرفی باید پذیرفت که اگر در بازگویی قصه جنگی عظیم، نیروهای نظامی یک کشور، به هر شکلی برتر از دیگری جلوه کنند، این خود یک ایدئولوژی نوین است. در حالی که امروزه هر گونه پروپاگاندای برتریِ نژادی در تفکر «عدالت و برابری» محکوم است.
سایر نقد فیلم های اسکار 2020 را اینجا بخوانید.
به این نوشته امتیاز دهید
- محمدعلی افتخاری
- meftekhar55@yahoo.com