به بهانه شعلهور…
نمیتوان خطکش گذاشت و به تبعیت از عقل و منطق با هستندهای که ماورایِ هستِ خود و زماناش ظاهر شده روبهرو شد؛ شعلهور داستانِ پسر،همسر و پدری را روایت میکند که در هستِ خود هم امکانِ لطف دارد و هم امکانِ غضب؛ هم امکانِ خوشبختی دارد و هم امکانِ بد بختی که امین حیایی نقش این کاراکتر را به زیبایی ایفا میکند در طول فیلم این برزخ سیاه و سفید همراه اوست، و او با نریشنهای پیدرپیاش این امر را برای مخاطب زنده میدارد که همواره در حال مبارزه و جنگِ درونیاست و لحظهای را برای اثبات خود به اطرافیان از دست نمیدهد، اما مشکلاش این است که جز خود کسِ دیگری را نمیپذیرد، نمیخواهد که بپذیرد و همیشه قافیه را میبازد، نه به مادر نه به همسر و نه حتی به فرزند، این باخت مختصِّ خود اوست،او به خودش می یبازد و در آتشِ دژِ کبریایی خودساخته میسوزد.
شعلهور روایتی روان دارد و مخاطب را تا آخرین لحظه با خود همراه میکند و مسلما برای مخاطبین سینما که میخواهند از بین هجمه فیلمهای کمدیطور نفسی تازه کنند انتخابی مناسب است؛ فیلم ماحصل همکاری دیگری از حمید نعمتاله و هادی مقدمدوست است که حالا برای خودشان صاحب شناسنامه و سبکی شدهاند، من جمله نقاط قوت این فیلم میتوان به مرکز گریزی این فیلم اشاره کرد، همکاری نویسنده و کارگردان این اثر نشان داده که با فاصله گرفتن از مرکز شهرها و مشخصا تهران هیچ مشکلی نداشته و بر حسب حسنِ اتفاق، این امر یعنی مرکز گریزی امکانهایِ بینظیری در اختیارشان میگذارد، از سبکِ زندگی مردمانِ بومی بگیرید تا جلوههای بیشمار بصری که مسبوق به سابقه بوده و در آثار دیگر این دو هنرمند مانند سریال وضعیت سفید و فیلم سینمایی آرایش غلیظ شاهد این امر بودهایم.
فیلم حول محور فرید و مسائلی که او با آنها درگیر است روایت میشود،بار ایجاد التهاب، تعلیق و نقاط عطف همه به دوش اوست و این محدودسازی برایِ وقوعِ رویدادها فرصت را برای بازی بیشتر دیگر کاراکترها با قبضی مواجه ساخته که امکان بسطِ دیگر داستانهای موازی شعلهور را گرفته، که به حتم حذف 20دقیقه از نسخه اصلی فیلم در اکران عمومی بی تأثیر نبوده؛ هرچند با این وجود بازهم برخی از مخاطبان روند فیلم را کند دانسته و تکشخصیتی بودن فیلم را برای مخاطب عام سینما کسالتبار میدانند.
از اینها گذشته با نگاهی کلان به وضعیت اکرانها در سینمای ایران درمییابیم که سهمِ عمده آنها به نمایش فیلمهای کمدی اختصاص داده شده و حتی سینماداران برای فیلمهایی همانند فیلم شعلهور سالنها و سانسهای کمی در سینماهای خود اختصاص میدهند که تبدیل به معضلی مقابل سینماگران و سینما دوستان شده و سینماگرانی که دغدغه ساخت فیلم با موضوعات اجتماعی دارند را با مشکل مواجه ساخته و هم این نوع برخورد به مرور زمان ذائقه سینما دوستان را عوض خواهد کرد، این یعنی مرگِ سینمایِ ایران؛ وضعیت از این هم بحرانیتر خواهد شد وقتی شنیده میشود هیچ سرگروهی بعضی از فیلمهای خوشساخت با مضامینِ اجتماعی که اکنون جامعه ما را درگیر خود کرده را نمیپذیرند. امیدواریم این روند رو به اصلاح رفته و علاقهمندان به سینما با حضور خود در سالنهای سینما حمایتِشان را از فیلمهایی با مضامین “غیر کمدی” اعلام کنند.
برای مطالعه سایر نقد فیلم های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر روی لینک کلیک کنید.