عوامل فیلم
کارگردان بارکد : مصطفی کیایی
نویسندگان فیلمنامه : مصطفى کیایى، مهیار شاهرخى
بازیگران : بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، بهاره کیان افشار، پژمان بازغی، رضا کیانیان
خلاصه فیلم
حامد (با بازی بهرام رادان) برای جمع آوری مدارک و ایجاد یک توطئه علیه یک رییس با نفوذ اقتصادی به همراه دوستش میلاد و منشی دفتر رییس و یک پلیس (و شاید پلیس نما) به دفتر او میرود و برای تحقق این هدف داستانی که شاید داستان زندگی خود است را برایش تعریف میکند تا او را تحت تاثیر قرار دهد و انتقام پدر خود که قربانی این مافیای اقتصادی است را بگیرد و فیلم داستان های تعریف شده از زبان اوست .
نقد فیلم بارکد
” پشت هر آدمی یه داستانی هست و پشت هر داستانی یه آدم “
بارکد ، ساخته کیایی همچنان فضایی شبیه به آثار او که برگرفته از سینمای امریکایی است را دارا میباشد . فضایی آشنا برای کسانیکه بیش و کم فیلم های سینمایی و سریال امریکایی را دنبال میکنند . بارکد اما از لحاظ قوت ویژگی های دراماتیک داستانی فاصله زیادی با آنها و حتی با فیلم قبلی خود دارد .
بارکد اساسا بر مبنای موقعیت های طراحی شده در ذهن کارگردان ساخته شده و یک فیلم موقعیت محور است و بزرگترین دلیل روایت معکوس داستانی آن نیز همین موضوع است .
بارکدبا ورود حامد (بهرام رادان) به اتاق یک رییس اقتصادی بزرگ (رضا کیانیان) برای مصاحبه راجع به گرفتن یک موقعیت شغلی خوب و پردرآمد آغاز میشود . و آقای رییس به حامد فرصت میدهد تا او را برای دادن این شغل به او متقاعد کند و او با گفتن این نکته از خود که من یک ویژگی خاص در اقناع فکر دیگران دارم شروع به بازگو کردن داستان زندگی خود میکند .
موقعیت کمدی ایجاد شده و شوک هایی که حامد به رییس با استفاده از تعریف معکوس داستان خود وارد میکند ما را به یاد یک لطیفه معروف میندازد که فردی به خواستگاری میرود و در مواجهه با سوال سیگاری بودن یا نبودن ، تا جرایمی چون قتل و… میرسد .
داستانی که حامد برای رییس تعریف میکند را اگر بخواهیم که از ابتدا به صورت خطی تعریف کنیم این شکل را خواهد گرفت که حامد و نازی ( سحر دولتشاهی ) (دختری که قصد ازدواج با او را دارد) در مقابل خانه خود با دستگیری پدر حامد که متهم به اختلاص بزرگ شده مواجه میشوند و این اتفاق موجب بروز یک بحران در زندگی او میشودکه مرگ مادر و مشکلات مالی بزرگترین آنهاست . به یک باره او به یکی از دوستان قدیمی دوره تحصیل به نام میلاد ( محسن کیایی ) بر میخورد که درحال کلاه برداری با سوء استفاده از لباس روحانیت است و زمانیکه تصمیم به شراکت میگیرند متوجه لو رفتن نقشه خود شده و فرار میکنند . به یک باره این دو رفیق با یک دوست قدیمی دیگر روبرو میشوند که آنها را به باند مواد مخدر میبرد و زمانیکه آنها برای دیدار با رییس رفته بودند با یک پلیس مخفی ( پژمان بازغی ) روبرو میشوند و او را آزاد میکنند و بعدا نیز از وی کمک میگیرند . وقتی وارد باند مواد مخدر میشوند و بر اثر یک سری اتفاق در فروش آن به مشکل برمیخورند رییس باند ، میلاد را گروگان میگیرد و حامد و پلیس مخفی میروند و او را آزاد میکنند و رییس باند را میکشند . آنها که از مواد فروشی دست کشیدند به یک باره با یک پسر پولدار در فیس بوک آشنا میشوند و با طعمه قرار دادن نازی سعی در اخاذی از وی میکنند اما نازی وقتی شرایط آن پسر را میبیند حامد و میلاد را رها میکند و فقط یم ماشین که از پسر هدیه گرفته به آنها میدهد . به یک باره حامد و میلاد تصمیم به انتقام میگیرند و عکاسی میکنند و از دختران پولدار دفترچه خاطرات میدزدند و در مسابقه ماشین خیابانی شرکت میکنند !
همانطور که میبینیم به هیچ عنوان با یک داستان و حتی شبه داستان نیز روبرو نیستیم و حتی یک ارتباط ضعیف علی معلولی داستانی نیز بین قسمت های مختلف برقرار نیست و حتی یک نخ مشترک جدی نیز در آن مشاهده نمیشود و این ضعف عمیق موجب شده است که کارگردان با هوشمندی روایتی معکوس انتخاب کند تا ضعف های جدی داستانی را بپوشاند و با اتکا به چند موقعیت کمدی اکشن فیلم را جلو ببرد که درواقع راه دیگری نیز برای ساخت این فیلم با این متریال داستانی وجود نداشت و مقایسه آن با نمونه های فیلم های خارجی که از روایت معکوس استفاده میکنند از اساس اشتباه است چون واقعا نه سطح این فیلم با هرکدام از فیلم های گاسپرنوئه ، نولان و دونگ لی قابل مقایسه است و نه روایت آن چرا که کیایی هیچ ارتباطی بین قسمت های داستان خود نمیبیند و صرفا مجبور بوده برای ساخت فیلم و پوشش ساختار مشوش فیلم از این تکنیک استفاده کند تا بتواند خرده داستان ها و موقعیت های کمدی اکشن و البته تجاری خود را در یک فیلم کنار هم بگذارد .
اگر از ضعف داستانی که موجب ایجاد حس بدی در هر سطح از بیننده میشود بگذریم با یک فیلم کمدی اکشن زنده و پویا با جلوه های تصویری خوب و چشم نواز و صحنه های بسیار جذاب سینمایی و تاکید میکنم سینمایی با میزانسنی متناسب با این مدیوم هستیم که کارگردان با حفظ تمام المان های تصویری از حفظ راکورد بازیگران گرفته تا طراحی صحنه های بسیار جذاب و حرفه ای و حتی ایجاد یک فضای فانتزی و تمیز در شهری که پر از عواملی ضد این المان هاست یک قدم بسیار بلند و خوب در ارتقای سطح فیلم خود برداشته است . بدون شک کارگردانی این اثر یک نقطه درخشان در کارنامه این فیلم محسوب میشود و تا حد فراوانی ضعف فیلنامه را برای رسیدن به یک فیلم استاندارد متناسب با پرده سینما که برای بیننده خود احترام قائل میشود ، میپوشاند و این هنر یک کارگردان است که فیلمی با تمام دشواری های تولید که محتاج جمع عوامل بسیار فراوانی است را به قدری جذاب بسازد که بیننده در سینما احساس خستگی نکند و کار کیایی در این زمینه قابل تقدیر و احترام است .
اما بارکد از لحاظ مضمونی در قسمت های مختلفی قابل بررسی است . فیلم همچنان دغدغه های اجتماعی کیایی مثل تبعیذ اجتماعی ، اختلاف طبقاتی ، آقازاده ها و مافیای اقتصادی دولتی ، بزهکاری حاصل از فقر و تنگدستی و اعتیاد را داراست و نگاهی انتقادی به آن دارد .
به شخصه احساس میکنم وجود نکاتی مثل شوخی های جنسی بی ربط و گاه و بیگاه و قرار دادن پسر همجنس باز و یا عوامل اینچنینی باعث پایین آمدن سطح فیلم شده است و لزوم خاصی برای وجود آنها از اساس نبود . اما شوخی های بامزه لفظی و حرکتی و همچنین فضای فانتزی معنایی در فیلم کاملا قابل اتکا است .
نکته دیگر مضمونی که در فیلم قابل طرح است حرکت حامد مبنی بر سوء استفاده از نامزد خود برای کسب پول است که یک امر تلخ و عملا بی غیرتانهرا دستمایه کمدی قرار داده و البته از این جهت که یک خنده تلخ در بیننده ایجاد میکند که همواره درحال فکر کردن به این موضوع است را میتوان یک نکته مثبت ارزیابی کرد اما طرح چنین موضوعاتی در قالب یک فضای کمدی با تکه پراکنی های میلاد و حرکات مسخره در بازی شخصیت حامد که به نوعی موجب عادی سازی و اصطلاحا ریخته شدن قبح چنین مسایلی میشود این روزها در فضای مجازی بحث های زیاد و پر شور و حرارتی را ایجاد کرده که مخالفان و موافقان خاص را داراست.
بی شک در کمدی این چنینی بازی بازیگران یک المان مهم محسوب میشود و در اشاره به این نکته باید بازی خوب اکثر بازیگران فیلم را تحسین کرد . محسن کیایی یک بار دیگر استعداد فراوان خود را در ارائه یک شخصیت کمدی بامزه به دور از لودگی های مرسوم تلوزیونی را در این فیلم به نمایش گذاشت و بازی بسیار قوی را ارائه داد . سحر دولتشاهی و پژمان بازغی نیز را میتوان در اجرای نقش های محول شده موفق دانست که البته به شخصه فضای ایجاد شده برای پژمان بازغی در فیلم به عنوان یک پلیس مخفی با ویژگی های آنچنانی را نمیپسندم اما پژمان بازغی نقش خود را بی نقص ایفا کرده . اما بازی بهرام رادان یک بازی ضعیف و از کار درنیامده با یک بی مزگی خاص و نامتناسب با بازی دیگر است و بی شک به علت یک تناسب فیزیکی و لحنی نقش ضعیفتری را داراست .
نکته کمتر دیده شده در فیلم ، قوت عوامل فنی قوی از گریم و طراحی صحنه و لباس و صدابداری گرفته تا فیلم برداری متناسب با فضای فیلم و جذاب و درخشان در سکانسی مثل درگیری های قبرستان ماشین است که موجب ارتقای سطح فیلم به یک فیلم استاندارد سینمایی است.
در کل بارکد یک فیلم سینمایی جذاب به همراه یک کارگردانی خوب است که با استفاده از یک فیلمنامه نه چندان قوی ساخته شده که میتواند بیننده را با خود همراه کند و در عین حال به او احترام بگذارد و وقت او را تلف نکند و همچنین دغدغه های اجتماعی مرسوم جامعه که حتی در محافل خویشاوندی نیز مطرح میشود را در فیلم مطرح کند و حداقل فایده این کار شکستن فضای عدم نقد سیاسی در سینما است و امری مبارک اما بدون شک فیلم از سطح یک فیلم متوسط فراتر نمیرود و هدف خود که سرگرمی یک ساعت و چند دقیقه همراه با احترام است را تامین می کند.
این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.