یادداشت

احیای مرده

با مرگ والت دیزنی بنیانگذار و مغز متفکر کمپانی دیزنی در سال ۱۹۶۶، تا مدتی این کمپانی دچار افول شد ولی توانست خود را از این بحران نجات داده و همچنان یکی از بزرگترین کمپانی های سرگرمی بماند.

در چهار قسمت گذشته، تاریخ پر افت و خیز ابرکمپانی دیزنی را تا میانه دهه ۵۰ میلادی مرور کردیم؛ تاریخچه ای چنان غنی و پر ماجرا که می توان مدت ها آن را ادامه داد اما برای به سرانجام رساندن این مقاله ناگزیر به مروری سریعتر هستیم تا نیم نگاهی به دوره معاصر دیزنی نیز داشته باشیم.

همانطور که ذکر شد سال های بعد از جنگ جهانی دوم در حکم نوعی رستاخیز برای دیزنی بود و با اکران های متعددِ تولیداتِ پیش از جنگ، ذخیره مالی کمپانی ترمیم شد و تولید انیمیشن های بلند دوباره در دستور کار قرار گرفت.

از تولیدات این سال ها می توان به زیبای خفته (۱۹۵۹) اشاره کرد. فانتزی موزیکال ۷۵ دقیقه ای که اقتباسی از کتابی به همین نام بود. به دلیل عدم فروش مورد انتظار و نقدهای نه چندان مثبت، «زیبای خفته» آخرین اقتباس کارتونی از این دست افسانه ها و رمان های شاه و پری بود و دیزنی تا ۳۰ سال بعد و اکران پری دریایی کوچولو (۱۹۸۹) سراغ این ژانر نرفت.

3

 یکی از اتفاقات مهمی که در اوایل دهه ۶۰ روی داد اختراع ماشین زیراکس بود. اختراعی که تحولی بزرگ در سیستم تولید انیمیشن های دیزنی پدید آورد. تا آن زمان تک تک فریم های یک کارتون نقاشی می شدند که نیازمند صرف هزینه و بودجه ای شگرف بود. یکی از اولین کارتون هایی که با این تکنولوژی جدید تولید شد «صد و یک سگ خال دار» (۱۹۶۱) بود. فیلمی ماجراجویانه از رمانی انگلیسی به قلم دودی اسمیت Dodie Smith که ماجرای سگ های خالدار کوچکی است که برای فروش پوستشان دزدیده می شوند. تلاش پدر و مادر توله سگ ها برای آزادی بچه ها به نجات ۸۴ توله دیگر منتهی می شود تا جمع خانواده آنها به عدد ۱۰۱ برسد. داستان پرکشش، استفاده از ماشین زیراکس و چهار اکران در سال های مختلف، در نهایت فروش این فیلم ۴ میلیون دلاری را به عدد ۲۱۵ میلیون دلار رساند تا یکی از موفق ترین فیلم های دیزنی نام بگیرد.

اما مهم ترین تولید دیزنی در این دوران نه یک انیمیشن که یک فیلم بود. مری پاپینز (۱۹۶۴) کمدی موزیکال فانتزی بر مبنای رمانی به همین نام بود. بنابر مجموعه مستندی که در ۴۰ سالگی اکران این فیلم در ۲۰۰۴ منتشر شد، دختر والت دیزنی عاشق سری کتاب های مری پاپینز بود و پدر را مجبور کرد تا قول دهد فیلمی از آن بسازد.

2

نزدیک به ۲۵ سال طول کشید تا والت توانست اجازه ساخت فیلم را از نویسنده کتاب – پاملا لیندون تراورز P. L. Travers بگیرد. فیلم با بازی جولی اندروز Julie Andrews روایتگر پرستارِ بچه ای جادویی ست که در آسمان زندگی می کند و برای کمک به خانواده بنکس به خانه آنها می رود و با جین و مایکل و دودکش‌پاک کن همه‌فن‌حریفی به‌نام برت دوران خوش و پرماجرای موزیکالی را از سر می گذرانند.

«مری پاپینز» به شدت مورد استقبال قرار گرفت و در تمام ۱۳ رشته جوایز اسکار آن سال نامزد و در ۵ رشته – از جمله بهترین بازیگر زن برای اندروز – برنده شد. بسیاری از صاحب نظران مری پاپینز را سرآمد افتخارات والت دیزنی می شناسند؛ چرا که تنها فیلمی است که در طول عمر والت، نامزد جایزه بهترین فیلم در مراسم اسکار شد. مری پاپینز در سال ۲۰۱۳ در لیست آثار گرانقدر و تحت حفاظت کتابخانه کنگره ایالات متحده آمریکا قرار گرفت.

والت شجاع دل

پشت پرده همه این افتخارات بی شک کسی نبود جز والت دیزنی که آن روزها در میانه دهه هفتم عمر خویش قرار داشت. کتاب جنگل (۱۹۶۷) و خوشحالترین میلیونر (۱۹۶۷) آخرین پروژه هایی بود که والت در تولید آنها نقش داشت تا مجموع فیلم هایی که او در طول عمر پر افتخارش در ساخت آنها مشاکت داشت به ۸۱ عنوان برسد.

والت دیزنی سیگارکشی قهار بود و از جنگ جهانی اول سیگار را بی فیلتر دود می کرد. در ۱۹۶۶ شیوع سرطان ریه در او تشخیص داده شد و تحت درمان رادیویی قرار گرفت. والت دیزنی سرانجام در ۱۵ دسامبر همان سال، ۱۰ روز بعد از تولد ۶۵ سالگی چشم از جهان فرو بست تا جهان یکی از تاثیرگذارترین مردانش را از دست داده باشد. جسد والت به خواست او سوزانده شد و خاکسترش در گورستانی جنگلی در کالیفرنیا به باد سپرده شد تا ذرات وجودش همچون روح بلندپروازش به دست باد به هر جا سرک کشد.

 والت دیزنی در جایی گفته بود: «رویاها به حقیقت می پیوندند فقط اگر جرات تعقیب کردن آنها را داشته باشید». زندگی او خود بهترین گواه این حرف بود چرا که در طول عمرش برای میلیون ها نفر در سراسر جهان لحظات شاد و خاطراتی فراموش نشدنی ساخت و از رویاهای شخصی اش میراثی عظیم برای آیندگان به جای گذاشت.

%d8%a7%d8%ad%db%8c%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%87

گام معلق یک کمپانی

بعد از مرگ والت، روی دیزنیRoy Disney  تا زمان مرگش در ۱۹۷۱ کنترل کمپانی را به دست گرفت اما همانطور که قابل حدس است کمپانی دیزنی مغز متفکر خود را از دست داده بود و تا سال های سال در سراشیبی و در پی هدفی نامعلوم بود. مدیریت کمپانی در این سال ها بین افراد مختلف دست به دست و تولیدات انیمیشنی روز به روز کمتر می شد و فیلم های تولیدشده آثار قابل ملاحظه ای نبودند و اگر دوراندیشی ارزشمند والت در ساخت مجموعه های دیزنی لند نبود معلوم نبود چه بر سر دیزنی می آمد.

گربه های اشرافی (۱۹۷۰)، رابین هود (۱۹۷۳) و روباه و سگ شکاری (۱۹۸۱) از معدود کارتون های قابل ملاحظه در این دوران بودند. این دوران گیجی بیش از یک دهه طول کشید و سهامداران مختلف و حتی شرکت هایی چون کوکاکولا طرح هایی برای در اختیار گرفتن اکثریت سهام و کنترل کمپانی به اجرا گذاشتند. تا این زمان بیش از ۷۰ درصد از عواید کمپانی از راه هایی جز گیشه بود.

و اینک رنسانس

سال ۱۹۸۴ اما اتفاقی مهم افتاد. «مایکل آیزنر» از پارامونت، «جفری کاتزنبرگ» و «فرانک ولز » از برادران وارنر که همگی از تاجرانی قدرتمند و تهیه کنندگانی کارکشته در صنعت سینما بودند به دیزنی پیوستند. این تغییر و تحولات و اجرای استراتژی های جدید ۵ سال زمان برد تا دوره ای موسوم به «رنسانس دیزنی» شکل بگیرد. البته در همین دوره گذار نیز فیلم های مهم و پرفروشی چون صبح بخیر، ویتنام (۱۹۸۷)، چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ (۱۹۸۸) با مشارکت استیون اسپیلبرگ و یا انجمن شاعران مرده (۱۹۸۹) با بازی بی نظیر رابین ویلیامز روی پرده آمد.

اتفاق اصلی اما از سال ۱۹۸۹ و با اکران «پری دریایی کوچولو» و فروش ۲۱۱ میلیون دلاری شروع شد و در طول چند سال رشته ای از پرفروشترین کارتون های تاریخ سینما روی پرده ها آمد. ستاره بعدی انیمیشن رمانتیک دیو و دلبر (۱۹۹۱) بر اساس افسانه ای فرانسوی به همین نام بود. داستان فیلم درباره دختری جوان و زیباست که به اسارت شاهزاده ای طلسم شده درآمده است. طلسمی که در پی یاغی گری شاهزاده او را به هیات یک دیو درآورده و تنها راه نجاتش ربودن دل دختر جوان است. نمایش این رابطه عاشقانه دنیا را دیوانه کرد و سالن های سینما لبریز از تماشاچیان شد. «دیو و دلبر» بیش از ۴۰۰ میلیون دلار فروخت و دو جایزه اسکار دریافت کرد. گرچه اسکار بهترین فیلم را به تریلر دلهره آور سکوت بره ها(۱۹۹۱) واگذار کرد.

درخشش بعدی از آن موزیکال فانتزی علاالدین (۱۹۹۲) بود. شخصیتی برآمده از داستان های هزار و یک شب که با غول چراغ جادویش دل به هر ماجرایی می سپرد. «علاالدین» با گذر از نیم میلیارد دلار، پرفروش ترین فیلم انیمیشن تاریخ سینما تا آن زمان بود؛ رکوردی که تنها دو سال به جا ماند چون دیزنی ستاره ای دیگر در آستین داشت.

شیرشاه (۱۹۹۴) موزیکال حماسی دیزنی – با تم نمایشنامه «هملت» شکسپیر – روایتگر داستانی در پادشاهی شیرها در آفریقاست. کاراکتر شیر جوانی به نام سیمبا و آهنگ های خاطره انگیز فیلم، یادآور کودکی نسلی از سینمادوستان در جهان است. «شیرشاه» رقم خیره کننده یک میلیارد دلار فروخت تا نه فقط در انیمیشن که بعد از پارک ژوراسیک (۱۹۹۳) پرفروشترین فیلم تاریخ سینما تا آن زمان باشد.

این موفقیت های سرگیجه آور در سال های بعد با پوکاهانتس(۱۹۹۵)، گوژپشت نتردام (۱۹۹۶)، هرکول (۱۹۹۷)، مولان (۱۹۹۸) و تارزان (۱۹۹۹) ادامه پیدا کرد تا دیزنی را به بازیگر شماره یک هالیوود و سینمای جهان تبدیل کند.

داستان از اینجا به بعد برای افراد بیشتری آشناست. دیزنی سرمست و مغرور از موفقیت ها وارد دوره ای از ملال شد. هنگامی که تکنولوژی با سرعت سرسام آوری در سینما پیش می رفت و کارتون های سه بعدی سر از همه جا برآورده بود دیزنی همچنان سعی به دنبال تکرار خویش در پی روش های سنتی بود. کمپانی دیگر آن طراوت جوانی را نداشت و ایده ها همگی به کهنگی می زد.

سال ۲۰۰۵ روی دیزنی Roy E. Disney نوه والت دیزنی فقید در نقش مشاور – ولی با نفوذی بسیار بالاتر -به کمپانی بازگشت و تحت هدایت او سکان هدایت از مایکل آیزنر گرفته به باب ایگر Bob Iger  داده شد. دیزنی در همین سال اولین انیمیشن سه بعدی خود به نام «جوجه کوچولو» را ساخت.

معامله با استیو جابز

هنر باب ایگر اما در برپایی شراکتی بی نظیر با نابغه ای به نام استیو جابز بود. دیزنی در چند سال گذشته طی قراردادی فیلم های تولیدی استودیوی نسبتا کوچکی به نام پیکسار را پخش می کرد. دیزنی با موقعیت سنجی عالی و به لطف رشته ای از حوادث، پیکسار  را به شرط داشتن حکومتی تقریبا خودمختار به قیمت ۷ میلیارد دلار از استیو جابز خرید. دیزنی با این معامله پوستی دیگر انداخت و به سطح اول انیمیشن سه بعدی بازگشت و آثار شگفت انگیز و پرفروشی خلق شد که می توانید داستان مربوط به آنها را در مقاله های مربوط به استودیوی پیکسار مطالعه فرمایید.

دیزنی این روزها همچنان به یکه تازی خود ادامه می دهد. تولیدات بی رقیب پیکسار در حوزه انیمیشن و فیلم هایی چون مجموعه دزدهای دریایی کاراییب (۲۰۰۳-۲۰۱۷)، لینکلن (۲۰۱۲)، مجموعه انتقام جویان و کاپیتان آمریکا، مرد مورچه ای (۲۰۱۵)، پل جاسوسان (۲۰۱۵) و بسیاری فیلم های دیگر تنها گوشه ای از تسلط دیزنی بر دنیای تصویر است.

ده ها شبکه رادیو، تلویزیون و اینترنتی و مجموعه های متعد سرگرمی، اقامتی و تفریحی در سراسر دنیا و البته حق تولید و فروش محصولات مبتنی بر کاراکتر فیلم ها، دیزنی را شاید به فرامرزترین کمپانی جهان تبدیل کرده است. نامی که در آغاز تنها یک اسم خانوادگی بود اما جسارت یک مرد در تعقیب رویاهایش آن را گویی به دوستی صمیمی در ناخودآگاه نسل دیروز و امروز بشر تبدیل کرد.

منبع:خبرگزاری مهر

اشکان مزیدی

محمد حسین قلی‌پور

نويسنده سينمايى موسس و سردبير "اى من" موسس و سردبير سايت "Filmovies"

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهارده + یازده =

دکمه بازگشت به بالا