عوامل فیلم نفس
نویسنده و کارگردان نفس : نرگس آبیار
تهیه کننده: محمدحسین قاسمی، ابوذر پورمحمدی و شرکت نور تابان
بازیگران: سیده ساره نورموسوی، مهران احمدی، پانتهآ پناهی ها، گلاره عباسی، سیامک صفری، شبنم مقدمی، جمشید هاشم پور
خلاصه داستان
“نفس” روایتگر زندگی چهار کودک با نام های بهار، نادر، کمال و مریم است که دنیایی پر از رویاهای زیبای کودکانه دارند و قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد. فیلم در حال و هوای شرایط پر تنش سال های 57 تا 62 روایت می شود و تمرکزی خاص بر رفتارهای مردم آن دوران دارد .
نقد فیلم
“نفس” دومین ساخته جدی خانم آبیار محسوب می شود که با همان سبک و سیاق “شیار 143“ساخته شده است. با همان ریتم کند، تصاویر مستند گونه و بازی های روان و دلچسب.به نظر می رسد خانم آبیار با ساخت “نفس” قدمی جدی برای ایجاد سبک خاص خود در ساخت فیلم های کم هزینه، ساده و روستا محور برداشته اند. در ادامه به بررسی ردپای مولفه های این سینما در فیلم می پردازیم.
تصویر در سکانس های ابتدایی “نفس” با حرکت های هیستریک ارائه می شود و رفته رفته جایگاه خود را در فیلم پیدا می کند. در سکانس های بعدی هم گاهی همین مشکل حرکت های سریع وجود دارد و حتی درک بیننده را از تصاویر دچار نقصان می کند اما با بسامد بسیار کمتر. از نقاط قوت فیلمبرداری می توان به استفاده درست و به جا از هلی شات ها و نورپردازی حرفه ای اثر اشاره کرد که قاب ها را به لحاظ تصویری غنی تر کرده است.
استفاده از ریتم کند برای روایت فیلم ، تکنیکی است که می تواند برای داستان هایی با تم خاص مورد استفاده قرار گیرد. برای فیلمی مانند “شیار 143″که درباره انتظار است ریتم کند نه تنها مناسب بلکه لازم است. این تکنینک ، سختی و کرختی گذر زمان برای مادری را که یک عمر به امید دیدار مجدد فرزندش چشم به در و گوش به رادیو سپرده است به خوبی نمایش می دهد. اما استفاده از این تکنیک برای هر فیلمی مناسب نیست. در نفس به دلیل نداشتن پیرنگ مناسب داستانی این ریتم کند، دیگر برای رسوب مضامین در جان بیننده کاربرد ندارد و آزاردهنده می شود. حتی استفاده از داستان های انیمه و شوخی های زیاد فیلم هم نمی تواند این نقص را جبران کند.
تلاش های خانم آبیار برای ارائه لطیف مضمونی سیاه قابل تقدیر است. سیاهی و زهر فیلم به یاری شوخی ها و تصاویر انیمه گرفته شده است تا بیننده سالن سینما را مکدر از وقایع زندگی بهار ترک نکند. شوخ و شنگی سکانس پایانی هم موید همین معناست.
بازی های روان با گریم های سنگین و حفظ راکورد در به کارگیری لهجه های مختلف، از نقاط قوت فیلم محسوب می شود که در شیار 143 هم شاهد آن بوده ایم. با وجود مغرق بودن برخی فضاها ، در بازی ها خبری از حرکات اگزجره و گل درشت وجود ندارد. در این میان نقش های کوتاه سیامک صفری و شبنم مقدمی بیش از سایر بازیگرها به دل می نشیند.”نفس” این نقاط قوت را مدیون بازی گرفتن خوب خانم آبیار از بازیگران است.
پایان بندی انفجاری از مولفه های است که خانم آبیار دوست دارند به عنوان بخشی از سبک فیلمسازی خود در آثارشان داشته باشند. متاسفانه “نفس” در این زمینه ناموفق عمل کرده است. مشکل اصلی نفس در این زمینه نداشتن گره درست داستانی یا افت و خیز دراماتیک در روابط انسانی میان شخصیت هاست. بیننده دلیلی برای تماشای فیلم پیدا نمی کند . اتفاقات فیلم برایش بی اهمیت است و به همین دلیل سکانس پایان بندی ، مانند تصاویر اخبار درباره آزار حیوانات در بیابان های افریقا از پیش چشمانش گذر می کند و تصویری به این جانکاهی بدون ذره ای تاثیر بر بیننده به پایان می رسد. انگار همه منتظر تیتراژ پایانی بوده اند نه پایان بندی فیلم. نه خانی آمده، نه خانی رفته.
تلاش های خانم آبیار برای ارائه لطیف مضمونی سیاه قابل تقدیر است. سیاهی و زهر فیلم به یاری شوخی ها و تصاویر انیمه گرفته شده است تا بیننده سالن سینما را مکدر از وقایع زندگی بهار ترک نکند. شوخ و شنگی سکانس پایانی هم موید همین معناست. شهادت بهار به زیبایی و راحتی حس تاب خوردنی کودکانه تصویر می شود و نشان از عروج روحانی اوست . این نمایش از مرگ زیبا یادآور مرگ زنان در فیلم های هیچکاک است. باید به این الگوبرداری هرچند ناقص به سینما آفرین گفت.
جذابیت اصل اول سینما است. فیلمی که نتواند بیننده را برای مدتی روی صندلی ها محو خود کند به طور حتم توانایی انتقال مضامین را نخواهد داشت. فیلم نفس از جذابیت کافی برای نمایشی 120 دقیقه برخوردار نیست و بهتر است عوامل فیلم با تدوین مجدد اثر ، زمان آن را برای اکران عمومی کوتاه تر نمایند. مخاطبان امروز سیمای ایران به یمن دسترسی به آثار روز سینمای جهان مشکلی با تماشای فیلم های بیش از دو ساعت ندارند، به شرطی که اثر از جذابیت های لازم برخوردار باشد.یادمان باشد انکار جذابیت در سینما ، انکار سینماست.
نقد فیلم شبی که ماه کامل شد از همین کارگردان را اینجا بخوانید.
این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.
فیلم پوچگرایانه ای بود، مادر بچه اش ازاد شده دائم از شوهر غر می زند، یادمان باشد که این مادری است که فرزندش از شکنجه گاه ساواک ازاد شده است، انقلاب میشود همه جا ظاهرا پر از شور است اما خانواده غفور انگار نه انگار…بدون ذره ای تاثیر از اطراف، یک زن افراطی و شوخی های اطرافش شده است و البته سنت و دین و عقاید شده اند سیبل خنده! راستی فیلم چه به ما یاد داد؟ نسبتش با اتفاقات و نسبت های خانواده های الان چیست؟
سلام
ممنون از نظرتون
باسلام
علی رقم احترامی که برای خانم آبیار قائلم ؛ .اما از وقتی که برای تماشای این فیلم گذاشتم متاسفم .
و به تمام افرادی که با خانواده و همسر و دخترشان به تماشای فیلم نفس می خواهند بروند شدیدا توصیه می کنم. به تماشای فیلم نفس نروند.
این فیلم به شدت از سیاه نمایی و رفتارهای مالیخولیایی و عصبیتهای متحجرانه برخوردار هست . و به شدت با روان بیننده ، پدر و دختر و مادر بازی می کند و عصبیت و ناراحتی می کشاند .
تماشای این فیلم همانند تماشای یک خبر کثیف قتل عام و با تصاویر زننده خشونت می باشد .
به هیج وجه این فیلم را برای خانواده هایی که برای آرامش روان خانواده خود احترام قائلند توصیه نمی کنم .
کارشناس مشاور خانواده
ممنون از نظرتون
برای من لحظه لحظه فیلم خاطرات دوران کودکی ام بود ، بافت روستایی ، مشکلات ، مادربزرگی دقیقا مشابه آنچه در فیلم بود ، بازی ها و یواشکی برداشتن کتابها ، آژیر قرمز، زیرزمین خونه ی همسایه و … ولی در آخر کارگردان کودکی منو کشت و با چشمانی گریان مارو روانه زندگی 33 سال بعد کرد.
سحر
سلام
ممنون از نظرتون
فوق العاده بود
واقعا لذت بردم
خانم ابیار و بازیگران فیلم باعث افتخار هستن.
پایان بندی این فیلم و فیلم*چشمی در آسمان* بسیار مشابهت داشت و داستان به نوعی با سیک و سیاق این فیلم بسته شد
سلام
فیلمی که نام بردید رو ندیدم.یا شاید به اسم دیگه ای میشناسمش
به هر حال ممنون ازتون
به نام خدا
بنده تقریبا روزانه 2 یا 3 فیلم نگاه می کنم و به جرات عرض می کنم هیچ فیلمی مثل این بنده رو به اوج احساسات و سفری درون کودکی خودش نبرد . واقعا به خانم آبیار تبریک عرض می کنم بابت این شاهکار هنری که با توجه به تمام جزئیات در اون زمان خاص و حرفه ای به این موضوع پرداخته اند . این اثر حقش خیلی بیشتر از اینها بود که دیده بشه و حتی جوایز بین المللی رو با دید آگاهانه بگیره . و واقعا متاسفم برای بعضی ها که به این اثر دید سطحی دارند چون هرچه در جزئیات فیلم فرو می رفتم بی نقص بودن این اثر رو مشاهده می کردم . تمام اون بازی های کودکانه و فرو رفتن در احساس بعد از تنبیه ، و فشار ها و مشکلاتی که در زمان جنگ و قبل از اون بر خانواده ها بود که دلیل اصلی نوعی پرخاشگری عمومی در آن زمان بود ، تصورات و خیالاتی که در زمان کودکی انسان رو به اوج ارزوهاش می رسوند و فداکاری هایی که با تمام این مشکلات در کنار هم بودن رو معنی می کرد . قرار دادن تمام این تلخی ها و شیرینی ها در کنار هم برای متولدین آن زمان یک سفر درونی هر چند تلخ یا شیرین هست . دیدن این فیلم و حمایت همه جانبه رو به همه توصیه می کنم . با تشکر
فیلم زیبا خوش ساخت و باورمند بود. حقیقتی که بعد از گذشت 39 سال برای ما تبیین شد.
بسیارفیلم خوبی بود.به خانم آبیار وسایرافراد گروه تبریک میگویم.فیلمی بود که بعد از چند روز از دیدنش هنوز دارم بهش فکر میکنم.وهنوز نتایج جالبی از دیدن فیلم میگیرم.واقعا اثر هنری بود.شاید به اندازه خواندن دهها کتاب و ساعتها سخنرانی تاثیر گذار بود.ازدیدن فیلم شیار۱۴۳بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.واین نفس هم که عالی بود.آرزوی موفقیت روزافزون برای خانم آبیار دارم.
فیلم حس کودکیم رو زنده کرد فیلم زیبایی بود
فیلمی بسیار عالی ک قابل تحسین؛ واقعا رفتارها و تفکرات اون سالها و مشکلاتی که برای بچه ها بود رو به خوبی به تصویر کشیده.
فیلم خیلی خوب و پر احساسی بود، هوس کردم برم دوباره کتاب بخونم، مثل بچگیهام
سلام فیلم بسیار زیبایی بود مادرم در همان زمان معلم سپاه دانش بودند و پدرم مهندس شرکت نفت من خیلی کوچیک بودم در قسمت سرایداری منزلمان مستخدمی داشتیم که به او ننه آقا میگفتیم و با بچه هایش دقیقا به همین شکل رفتار میکرد و دقیقا همان جمله های فیلم را تکرارمیکرد واقعا متعجب شدیم همه خانواده از دیدن فیلم زیادی لذت بردیم خانم پانته آ با سن کمشان واقعا خوب گیریم شده بودند ونقش مادربزرگ را بازی کردند .
فیلم بسیار بسیار خوبی بود. بازی بچه ها خیلی روان بود. بازی خانم پناهی ها هم که سرآمد بود. پیشنهاد می کنم حتما این فیلم را ببینید.
سلام از دیدن این فیلم واقعا لذت بردم بی نظیر بود فقط ایکاش پایان ان تلخ نبود
عالی بود من هر لحظه از فیلم رو که نگاه میکردم لذت میبردم و فکر میکردم چطور اینقدر شیبه سازی زیبا صورت گرفته بازیگرها بی نظیر بازی میکردند هیچ نقصی این فیلم نداشت فقط ایکاش پایان ناراحت کننده نداشت بسیار تشکر از همه عوامل.
با سلام، بنده نه با زندگی این خانواده احساس قرابتی کردم و نه با دنیای کودکی ایشان. ولی پیام جالبی از فیلم گرفتم: جنگ رویای کودکان را می دزد. شاید برای متولیدن دوران بعد از جنگ چندان این موضوع مهم نباشد. ولی برای ما چنین بود. ما کودکان آن دوران، چه مردیم و چه زنده ماندیم، تمام کودکی مان زیر آوار جنگ مدفون شد.
در این قصه دختری را با آرزوهای بزرگ می بینیم که در حاشیه تحولات جامعه قراردارد و اگر زنده می ماند قصه تبدیل می شد به یک بیوگرافی تکراری و کلیشه ای که بیشتر به درد سریال های تلوزیونی می خورد و همه مانند آن را بارها دیده ایم. ولی خانم آبیار در سکانس تاب سواری همه را غافلگیر می کند و قهرمان داستان را شهید می کند. هر چند در سکانس ماقبل آخر آرزوهای او بالاخره از تلوزیون نشان داده می شود که به همه گوشزد کند قرار بود چه اتفاقی بیافتد و جنگ مانع شد. به هر حال امیدوارم خانم آبیار هدفمند این داستان را نوشته باشد، در غیر این صورت قصه ایشان، چندان از نظر سرگرمی چنگی بدل نمی زد. نوستالژی های نسل دهه 50 در فیلمهایی مانند نهنگ عنبر بیشتر نشان داده شده و از طرفی قصه های دقیق تری از تاریخ معاصر ایران در قالب فیلم و سریال ساخته شده است و البته به نظر بنده این فیلم به هیچ عنوان قصد ورود به متن تاریخ را نداشته است و قصه زندگی این خانواده هنوز به همین شکل در گوشه و کنار ایران به چشم می خورد و بنابراین ارتباط نحوه زندگی این خانواده با شرایط تاریخی خیلی سطحی نگری است.
اگر برداشت بنده از محتوی فیلم صحیح باشد، آنوقت حوادث جانبی مانند خانواده های غربتی یا تاسوعا عاشورا و دعوای زن و شوهری و …برای پیشبرد داستان معنی پیدا می کند (که البته می تواند با هر قصه دیگری جایگزین گردد).
امیدوارم خانم آبیار بتوانند صحت و سقم این برداشت را به طریقی به اطلاع بنده برسانند.
سلام فیلم واقعا قشنگی بود من در تمام مدت تماشای فیلم تمام دوران کودکی خودم در ذهنم زنده شدند از اون قایق نفتی تا دیگر بازی هاو اون حس خوب یواشکی رفتن سر صندوق کولی ها .
واقعا احساس کردم من خود بهارم …..بازی خانم پناهی ها هم که حرف نداشت تشکر از خانم آبیاری و دیگر عوامل سازنده فیلم
عالی بود. لحظه لحظه کودکیم رو تداعی کرد ودر آخر با مرگ کودک من هم آرزوی مرگ کردم
بسیار عالی من هم مثل خیلی از دوستان یاد و خاطره ی بچگیم برام زنده شد. پایان داستان خیلی تلخ بود اما واقعیت بود شاید از نظر دهه ی هفتاد به بعدی ها پایان بی مفهومی داشت ولی برای ما کاملا ملموس بود.
من دقیقا یاد روزی افتادم که خونه ی فامیلمون یکی از مجتمع های دولت آباد خمپاره افتاده بود و ما رفتیم اونجا وسط حیاط گودال بزرگی بود و آب زده بود بیرون کلا آپارتمانها شیشه هاشون ریخته بود ….
غیر از پایان و خاطرات جنگ قشنگترین صحنه ها از بازیهای کودکانه ما در اون دوران نمایش داده شده بود. واقعا رفتم به اون دوران
بسیار عالی بود و پر از مفاهیم زیبا
همراه با یادآوری رویاپردازیها و بازیهای دوران کودکی مخصوصا زمان جنگ
و بازی هنرمند کوچولوی نقش “بهار نوروزی” هم بسیار عااالی بود
سلام، ۲ ساعت فیلم دیدم، ولی قصد خانم آبیار از ساخت این فیلم رو نفهمیدم چی بوده واقعا، آخرشم نمیدونستن چطور تموم کنن دخترو کشتن، به نظر من خانم آبیار فیلم ساز متوسطی هستن، فیلم شیار ۱۴۳ هم فیلم متوسطی بود، اگه هم جایزه گرفت چون ژانر جنگ همیشه نگاه ویژه ای بهش میشه
دو ساعت از زندگی رو به معنای واقعی زندگی کردم.مگر می شود نفس را دید و نفست نگیرد؟ درود میفرستم به خانم آبیارو سایر عوامل این فیلم برای ساخت این فیلم به نهایت زیبا و تحسین بر انگیز که اثری تاثیر گذار و ماندگار خلق کردند. اینگونه سینما جادو می کند.امیدوارم این فیلم دیده شود گرچه انتظار ندارم به درستی حقش ادا شود.
به نظرم بهتر است فیلم اندکی کوتاه شود.
من این فیلم و دیر نگاه کردم مرداد 96 بسیار و بسیار فیلم زیبایی بود و دوستانی که مخالف بودن مطمئن باشند این فیلم حتما جایزه هایی خواهد گرفت، فکر کنم فیلم سه بیگانه بیشتر شماها رو راضی کنه
من همراه با بهار در این فیلم زندگی کردم . فضای فیلم بسیار بسیار نزدیک به واقعیت زمانه خودشه…فیلم از نظر ساختاری عالی و دلچسبه …پایان فیلم هم بسیار عالی و تاثیرگذاره .شاید همین پایان بندی درسته که باعث میشه تماشاگر تا مدتها درباره ی فیلم فکر کنه.این فیلم برای متولدین دهه 50 و اوایل دهه 60 بسیار ملموسه بخصوص کسانی که چنین زندگی رو تجربه کردن…تنها ایرادی که در این فیلم دیدم طولانی بودن بعضی از سکانسها ست که باعث جذابیت کمتر و خستگی برای ببیننده میشه…
آفرین میگم به سازندگان و بازیگران این فیلم زیبا
خانم آبیار چه کردی
نفس ما رو در آخر فیلم گرفتی مثل نفس پدر بهار
تلخ بود, تلخ مثل کودکی نسل دهه پنجاه
نفس, کودکی من و ما بود که زیر حوادث اون سالها آوار شد
بنظر من یکی از بهترین فیلمهایی بود که دیدم اونایی هم که میگن بد بود و راضی نبودن برن فیلمهای گلزارو …سریالای جم و….. ببینن شاید راضی شن
موافقم. سریالهای جم سلیقه مردم را عوض کرده
عالی باید به این فیلم اسکار داد
اثری متفاوت وتاثیر گذار از جنگ …..جنگی که رحم نمی کند حتی به رویای پاک کودکی…..به نظرم عالی بود…..
آخر فیلم که دختره میمیره پس کی اینا رو تعریف کرد؟!!
با سپاس از خانم آبیار و عوامل فیلم با بازی های هنرمندانه،ساختاری در فیلم ایجاد کرده بودند که برای من یادآوری فیلم های کارگردان ایتالیایی تورناتوره را تداعی می کرد …جدای از یادآوری خاطرات کودکی ما در دوران ۶۰ بازی های دوران بچگی ..تنبیه های دوران مدرسه اختلاف های جنسیتی و برخورد جامعه و مردم با یک دختر بچه که هر دختری متولد آن دوران همگی این لحظه ها را تجربه کرده است …همگی روایت واقعیت های زندگی بوده و هست وجود قسمت های که خاطرات بهار و ذهنیات او به شکل انیمیشن بیان می شود نقطه عطف و قوت فیلم محسوب می شه که از تلخی روایات و حقایق در ذهن ببینه می کاست…بر عکس نظر برخی از دوستان انقدر این فیلم برای ما جذاب بود که من به عنوان مخاطب قصد نداشتم صحنه رو ترک کنم کشش داستان و بازی هنرمندانه دختر و پدر و مادر بزرگ و عوامل داستان…همگی با هم ساختاری هنرمندانه و منجر به شکل گیری فیلم خوش ساخت شده که من دیدن این فیلم را به همه توصیه می کنم چون روایت های داستان همگی اشاره ای به حقایقی آشکار داشتن که به گونه ای متفاوت بیان شده بود…و به خانم آبیار و عوامل فیلم تبریک می گم.
ساختار هنرمندانه در فیلم برای من یادآوری فیلم های کارگردان ایتالیایی تورناتوره را تداعی می کرد …جدای از یادآوری خاطرات کودکی ما در دوران ۶۰ بازی های دوران بچگی ..تنبیه های دوران مدرسه اختلاف های جنسیتی و برخورد جامعه و مردم با یک دختر بچه که هر دختری متولد آن دوران همگی این لحظه ها را تجربه کرده است …همگی روایت واقعیت های زندگی بوده و هست وجود قسمت های که خاطرات بهار و ذهنیات او به شکل انیمیشن بیان می شود نقطه عطف و قوت فیلم محسوب می شه که از تلخی روایات و حقایق در ذهن ببینه می کاست…بر عکس نظر برخی از دوستان انقدر این فیلم برای ما جذاب بود که من به عنوان مخاطب قصد نداشتم صحنه رو ترک کنم کشش داستان و بازی هنرمندانه دختر و پدر و مادر بزرگ و عوامل داستان…همگی با هم ساختاری هنرمندانه و منجر به شکل گیری فیلم خوش ساخت شده که من دیدن این فیلم را به همه توصیه می کنم چون روایت های داستان همگی اشاره ای به حقایقی آشکار داشتن که به گونه ای متفاوت بیان شده بود…و به خانم آبیار و عوامل فیلم تبریک می گم.
یکی از بهترین فیلم هایی بود که تا الان دیدم واقعا تبریک میگم ب خانوم ابیار تا الان سه بار دیدمش بازم دلم میخواد ببینم بازی ننه اقا و بهار عالی تر از عالی بود
باسلام من روزانه یک فیلم میبینم ولی این فیلم واقعاااااا بینظیر بود یه حس خاصی توش بود ازاون فیلمهاست که هربار که مجدد میبینمش متوجه یه نکته در درون فیلم میشم بازی خانم بهرامی ها و خانم مقدمی هم عااالی بود بنظرم فیلم به این جذابی ندیده بودم تاالان مثل یسری فیلمها نبود که بخاد با آرایش زیاد بازیگره خانم یا بازیگرای انچنانی مخاطب جذب کنه فیلم ساده و زیبایی بود وقتی این فیلمو دیدم تا چند روز ذهنمو درگیرش کرده بود ازون فیلمهایی هست که فکر پشتش بوده واقعا خداقوت خانم آبیار عزیزم
من واقعا نمیدونم زیبایی این فیلم کجاش بود من که خوابم گرفته بود ، ولی لطفا با فیلمهای خوب مقایسش کنید بعد نظر بدهید .
من عاشق این فیلم شدم. این فیلم در عین سادگی بسیار جذاب و لطیف بود. در واقع قصه زندگی خیلی از دختران اون زمان بود. بهار دقیقا همسن من بود. بقدری این فیلم و دیالوگهاش روی من تاثیر داشت که تا صبح خوابش را میدیدم. ضمنا بازی خانم بهرامی ها و مقدمی بینظیربود.
ممنون خانم آبیار
این فیلم جز جذاب ترین فیلمهایی بود که تا حالا دید،واقعا عالی بود…با اینکه مرگ بهار غیر قابل انتظار بود برام اما بازهم زیبا بود….بنظرم این فیلم یه تصویر زیبایی از ذهن یه کودک نشون میداد،از تصورات کودکانه و علایقش و همچنین تصاویر خیلی ظریف از علاقه بهار با طاهر نشون میداد،نه اغراق بیش از حد ومسخره…نگاهی طاهر به بها واقعا برای من جالب و دوست داشتنی بود
منظور این فیلم چی بود؟گره داستان کجا بود؟ریتم کند وخسنه کننده از نقاط ضعف فیلم بود.بسیار کسالت آورهست این فیلم.انگار مجبور بود تمام تحولات تاریخی را نشان بده.
قصد نداشتن طبقه فقیر بود که الان بدتر ش را داریم.چرا این را برای اسکار فرستادند؟
فیلم واقعا عالی ای بود??
فوق العاده …
نقد هایی که به فیلم وارد کردبن رو اصلا نمیتونم درک کنم
گفتین ریتم کند فیلم باعث خستگی تماشاگر میشه ، در حالیکه من با خانوادم 3 بار این فیلمو دیدیم انقدر برامون جذاب بود …
گفتین بیننده منتظر دیدن تیتراژ و پایان فیلمه ، در حالیکه من خودم اصلا دوس نداشتم فیلم تموم شه …
خلاصه فیلم خیلی خیلی خوبی بود ، فیلمنامه و کار گردانی عالی ، بازی بازیگرا عالی ، تدوین و موسیقی پس زمینه هم عالی ?
باسلام، به نظر من برای این فیلم واقعا زحمت کشیده شده بود، البته طبیعتا این فیلم برای نسل اواخر دهه شصت و دهه هفتاد وهشتاد که شاید از نظر شرایط زندگی و شرایط اقتصادی چندان سختی نکشیده اند، ممکنه جذابیتی نداشته باشه، ولی برای ما متولدین دهه پنجاه و اوایل شصت که بیشترسختیهای اون زمان رو درک کردیم ،بخصوص شرایط افتضاح جنگ رو،خیلی ملموس و جذابه، کودکی بهار دقیقا مثل کودکی خودمونه، باهمون شرایط، کارگردان و عوامل فیلم واقعا زحمت کشیده و بازیگران اون خیلی قشنگ بازی کردند، ممنون
به نظرم این فیلم عالی بود. عواطف موج می زد و البته نقش بهار هم بسیار قوی کار شده بود. ممنون
سلام من خیلی فیلم زیاد می بینم و ۹۵ در صد فیلم هاییم که میبینم هالیوودیه و تقریبا ۲۵۰ تا فیلم برتر imdb رو کامل دیدم و به نظرم واقعا فیلم خوبی بود هم برای اونایی که دوران جنگ رو دیدن هم برای من دهه ی هفتادی که اون روزها نبودم باعث شد از ی زاویه ی دیگه دنیای ی دختر بچه ی دهه ی پنجاهی رو ببینم در عین سختی ها شاد بودن و رویای کودکانه داشتن در عین حال آرزو داشتن و با درس خوندن در تلاش بود برای رسیدن به آرزوش
بین فیلم های ایرانی واقعا قشنگ بود
من این فیلم رو خیلی دوست داشتم .سکانس به سکانس برام یاداور خاطرات بود از اب و خاک و لباسها و حتی چروک لباسها برام جذابیت داشت .یواشکی خواندن کتابهای ممنوعه و از خیلی از کلمات سر در نیاوردن .در کل فیلم خوبی بود .خسته نباشید میگم به خانم آبیار نازنین
انشای بهار!
فیلمی پر از نوستالژی پر از شور کودکانه پر از زندگی , زندگی به رنگ واقعییت نه هیجانات کاذبی که ما به دیدنش عادت کردیم
فیلم نفس از منظری دیگر!
منظری که شایدتا کنون کسی در این جا یا جای دیگر به آن نپرداخته باشد ! اصلا شاید منظر درستی هم نباشد ولی دوست دارم خانم آبیار به آن توجه کنند
روز پنجشنبه از نیشابور عازم مشهد بودم سوار قطار شدم فیلمی در حال پخش بود که صدایش را نمی شنیدم و گوشی هم نبود که صدای فیلم را به صورت انفرادی گوش کنم ناگزیر فقط تصاویر را می دیدم واز بیشتر صحنه ها ولحظه های فیلم رنج بردم زیرا محیط زندگی به تصویر کشیده شده آکنده از فقر و رنج وخشونت و جهره های دعوایی یا بی خاصیت بود که در آن بچه ها فقط رنج می کشیدند شکل آدم ها نا زیبا بود از عکس امام خمینی در یک سکانس متوجه شما بعد از انقلاب را به تصویر می کشد واز رفتن در پناه گاه دانستم فضای جنگ را روایت می کند از روسری کودکان دانستم که فقر و خشونت و زشتی و محرومیت به شکلی آمیخته با زندگی مذهبی است و از قیافه مردان با موهای نا معمول واستثنایی فهمیدم که با شخصیتی کم مایه و کم فهم رو برو هستم …..
من فیلم را از وسط آن می دیدم و مرتب با خود می گفتم اگر این فیلم مربوط به ایران وکشور من نبود و می خواست همین شرایط زندگی را در مورد مردمی دیگر وکشوری دیگر باز گو کند کافی بود با همین تصاویر من از آن کشور متنفر شوم و خاطره بسیار بدی از فرهنگ ومردم آن کشور به خاطر بسپارم !
این احساس باعث شد امروز جمعه از طریق اینترنت عنوان فیلم را جستجو کنم وبا این نقد آشنا شوم ولی ای کاش می شد با خود خانم آبیار مطلب را مطرح می کردم واز ایشان می پرسیدم آیا شما انتظار چنین برداشتی را داشته اید یا خیر (البته من فیلم را کامل وبا صدا نیز خواهم دید و شاید پس از آن باز برداشت خودم را بنویسم وتفاوت برداشت از فیلم صامت و غیر صامت را به مقایسه بنشینم)
در بین دیدگاه ها برخی که فیلم را باصدا وکامل دیده بودند نظری شبیه من داشتند وبرخی هم تعریف وتمجید کرده بودند
هدف من نه عیب جویی است ونه تعریف بلکه فقط یاد آوری این نکته است که بخش مهمی از پیام فیلم ها نه به دیالوگ ها بلکه به تصاویر است
سلام من از متولدین دهه شصت هستم. . چند سالی با دوره فیلم ساخته شده اختلاف زمانی دارم.جنگ و زمان انقلاب رو ندیدم ولی برام بسیار جالب بود پر از حس های زیبا ، تخیلات کودکانه. شادی شور معصومیت فیلم نفس یکی از بهترین فیلمهای ایرانی هست که تا به حال دیدم. واقعا زیبا بود
واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.از اول فیلم ک اصلا درک روشنی از پایان آن نداشتم ناخوداگاه وقتی بازی هنرمند خردسالمونو میدیدم وقتی کتک خوردناشو میدیدم وقتی کفش های پاره شو میدیدم ناخوداگاه اشک از چشمام جاری میشد وچقد تلخ بود پایان بندی داستان ک یه تراژدی تمام بود یاد دوران قدیم بخیر…ما دهه شصتی ها درسته ک همیشه تو سختی بودیم ولی برخلاف دهه های جدید باهمون سادگی ها بچگی هم کردیم و لذت بردیم.مرسی خانوم ابیار بخاطر فیلم چ از لحاظ تکنیک و چ محتوا
دریک کلام.فوق العاده.بارها در طول فیلم اشکم جاری شد و این به این دلیل بود که اتفاقات فیلم واقعا تصویری از حقیقت راداشت.و صحنه اخر که با تاباندن تاب که کاری بود که در کودکی زیاد انجام داده بودیم و ناگهان بمباران و نوستالژی بمبارانها در کودکی.خیلی فیلم تاثیر گذاری بود.من مطمئنا باز این فیلم را خواهم دید.
الان فیلمو دیدم. دارم با خودم کلنجار میرم سر اینکه بگم فیلم فوقالعاده خوبی بود یا…. قلبم برای تک تک شخصیتها درد گرفت. و لعنت ب جنگی که سرنوشت همه رو عوض کرد و سرنوشت منم با این جنگ شکل تنهایی شد. من کودک ان زمانم و تنهای امروز.
مرسی از بازی بینظیر پانته آ و شبنم
فیلم متفاوتی بود
فیلم بسیار جالبی بود… من واقعاً لذت بردم. سادگی صحنه های فیلم و بازی قوی بازیگران حس و حال عجیبی رو به بیننده منتقل میکنه. تشکر از خانم آبیار..
در یک کلام فیلم فوق العاده بود .. طبق معمول سرم به اینترنت بود و گوشه ی چشمی به تلوزیون داشتم. به همین دلیل کمی طول کشید تا ظاهر زیبا و معصوم دختر و حضور مهران احمدی باعث شد کم کم همه ی حواسم به فیلم معطوف شده و لپ تاپ رو خاموش کنم!
البته شاید این جذابیت برای من و امثال من که تقریبا همسن بهار هستیم انقدر پررنگ باشد. نمیدانم من بهار بودم یا بهار من بود!
(شاید عامل اصلی همزاد پنداری من با بهار ذهن پرسشگر و متفکر و درکل بزرگتر از سن او بود. اینکه میبینی با بچه های دیگه فرق داری و چیزهایی برات مهم هستند که هرگز به ذهن اونها نمیرسه و این بیشتر باعث رنجت میشه ..)
ولی تک تک نوستالژیها ، فقر و محرومیت ها، معصومیت ها و کنجکاوی ها و شیطنت های بهار دلم رو تکان داد و چشمم تا آخر فیلم خیس خیس (و هنوز هم) .. پایان فیلم هم که کم مونده بود سکته کنم و زار زار گریستم … 🙁
من خداناباور هستم و شاید بزرگترین عامل اون هم همین کودکی و زندگی از دست رفته بخاطر شورش 57 و جنگ و .. و محرومیت ها و محدودیت های ناشی از تغییر رژیم بود..
بگذریم .. فهرست وار بگم .. انیمیشن ها خیلی به فیلم کمک کرد .. علاقه ی پنهان بهار به طاهر برای من در حد “دلشدگان”! بود.. بازی ها فوق العاده و روان بود.. گریم ها عالی بود … فضاسازی خوب بود.. نحوه ی روایت توسط دختر با اون صدای زیبا و معصومانه ش (و البته شیطون و قاطع) بشدت گیرا بود .. شوخی ها جالب بود و کمی از سیاهی موضوع میکاست .. لهجه ها قشنگ بود و بی غل و غش …
شاید تنها چیزی که اغراق شده بود سختگیری و سنگدلی معلم (قبل از شورش!) و یا کتک خوردن پدر بخاطر عکس ولیعهد بود که اونهم احتمالا برای خالی نبودن عریضه! کار شده بود .. و از اینکه ذهن پاک بچه با کتابی از مطهری آلوده شد هم سخت آزردم …
در پایان خسته نباشید و دست مریزاد میگم به همه ی دست اندرکاران خصوصا بازی قشنگ خانم مقدمی و خانم پناهی ها و صد البته بازیگر بهار (ساره ؟)
فقط موجودی که مثلا معتقد است خداناباور است ، یعنی یک خدانشناس است فقط می تواند این طور از قبل از انقلاب دفاع کند
به انقلاب هم بگوید شورش
و مزدورانه، برای کتاب های استاد شهید مطهری از کلمه ی “آلوده” استفاده کند
بعله
یک عمر اعتقادات خودتون رو تو سر همه داد زدین. یه کم تحمل داشته باشین حرف بقیه رو هم بشنوین
فیلم عاااااااالی بود.
هر کی دنبال فیلمی هست که یک مدت ذهنش رو درگیر کنه و از زندگی روتین و روزمره خارجش کنه به این فیلم نیاز داره.
فیلم های از این دست، بی وفایی دنیا رو نشون میدن. دنیا رو تحقیر می کنن.
اینکه آدم نباس به این دنیا دل ببنده.
در عین حال داره واقعیت بسیاری زندگی ها رو نشون میده. افرادی که به راحتی رنگ عوض می کنن.
آرزوهایی که میان این افراد شکل می گیره و بالاخره یک جا ناگهان قطع میشه…
از دید من و خانواده ام دیدن این فیلم بسیار لذت بخش و پر از شور و خاطرات کودکی بود…. بعد از چند روز هنوز درگیر بازی خوب نقش بهار هستم. متاسفم که این بازیگر خردسال به اندازه ایفا کننده های بی استعداد نقش سارا و نیکا دیده نمیشن
بسیار زیبا بود
سلام
فیلم واقعا زیبا بود و منو برد به دوران کودکی خودم.زمامی که مکتب خانه (یا به قول ما یزدی ها ملا) می رفتم و نحوه عزاداری ها و علم و تخت فرنگی و لباس پوشیدن های آن دوران. اما این فیلم هم مانند فیلم یه حبه قند که تو یزد بازی شده بود در انتقال فرهنگ یزدی ها و تقلید لهجه مشکل داره. خانم ملای مکتب خانه تو یزد لهجه تهرانی داشت!!؟؟ و اصلا نقش یه ملای اون دوران را خوب بازی نکرده بود. واقعا صحنه تاب بازی پایان فیلم عالی بود. در کل فیلم خوب و جذابی برای من بود. تشکر میکنم از خانم آبیار
فیلمی متفاوت رو دیدم ۰ همینکه خانم آبیار سبک فیلمسازی خاص خودش رو داره توی فیلماش پیاده میکنه جای تبریک داره ۰ توی این دورانی که اغلب فیلمها کپی و بی محتوا شدن اینجور فیلمها قابل تامل هستن ۰ مهم نیست که این فیلم در گیشه موفق نبوده مهم اینه که خانم آبیار مخاطبین خودش رو پیدا کرده و واسه دل خودش و سلیقه ی اونا فیلم میسازه هر چند تعداد این افراد کم باشن ۰
شخصا آینده ی خانم آبیار رو خیلی عالی میبینم و براشون آرزوی موفقیت در فیلمهای بعدیشون رو دارم ۰
فوق العاده بود واقعا لذت بردم یاد دوران کودکی و خاطراتی که در ان دوران باقیمانده بود دوباره در وجودمان زنده شد .
سلام
واقعا عااااااااااااالی بود
برای موفقیت فیلم همین بس که بسیاری در همین کامنت ها با غرض ورزی و کینه از فیلم حرف می زنند!
واقعا قشنگ بود.آخرش ناراحت کننده بود ولی واقعا جزو یکی از فیلمای قشنگی بود که من دیدم.کارتون عالی بود.همگی خسته نباشید
من شاید ۵ بار دیدمش و هر بار کیف کردم و لذت بردم.عشق بود.زیبا بود.بازیگرای عالی طراحی صحنه عالی طراحی لباس عالی ترکیب بندی عالی.ادمو برد به دهه ۶۰.هر چند من دهه۶۰ نیستم.کمترین درسی ک داد این بود ک نامادری پدرشون ۴ تا بچه رو بزرگ میکنه عینه ی مادر.عالی بود عالی.مرسی خانم ابیار عالی بود.
باسلام.من این فیلمو شاید۱۰بار دیده باشم واقعا زیباست از دیدنش هیچ وقت سیر نمیشم .به تمام عوامل این فیلم تبریک میگم
سلام
فیلم زیبایی بود .
انگار واقعا ۴۰ سال پیش برگشته بودم .شاید الان باور بعضی چیزها سخت باشد .
نگاه و محبت پدر به دخترش خیلی زیبا بود . چقدر زیبا و بجا مرد کوهکن رو تعریف کرده بود .
فقط آخر فیلم خیلی بد بود . چقدر زود بهار فراموش شد و بقیه بی تفاوت بودند .
تمام مدت فیلم رو انگار تو خلسه بودم .واووووووووووووووووووووووووو
این فیلم به سبک خاصی ساخته شده و بنابراین مخاطبین خاص خودش رو داره اما اگر صحنه هایی از اتفاقات ناگوار زمان قدیم در اون مشخص باشه باید قبول کنیم که واقعیت بوده و اینکه جنگ خانمان سوزه و امیدها و آرزوهای بسیاری رو با خودش به زیر خاک میبره…مهم این هست که هرکسی بتونه پیام های مثبت و منفی فیلم رو از منظر خودش ببینه و درک کنه و نباید انتظار داشت همه راضی بشن و بگن عاااالی بود…
نظر خودم اینه که به رغم نظر کارشناسانه ای که در این پیج مطالعه کردم برای خودم این فیلم با محتوا بود و تونستم نکات مثبت و منفی زندگی آن دوران رو در کنار خاطرات پدر و مادرم قرار بدم و بهتر درک کنم چون خودم دهه هفتادی هستم.بازیگران عالی کار کردند و امیدوارم خانم آبیار هم بیش از پیش موفق باشن و همچنان فیلم های خاص و با محتوا بسازن و سینمای مارو از فیلم های بی محتوای کپی برداری شده. که اتفاقا اونها بسیار خسته کننده هستند نجات بدن.
با سلام وخسته نباشید خدمت تک تکه عزیزانی که ۱۲۰دقیقه منرا واقعا از این دنیا برد به آن زمان وانگار نه انگار که که این زمان جزیی از عمرم بود.. واقعا لذت بردم به نظرم کسانی که از این فیلم به نیکی یاد نمی کنند اصلا در آن دوران زندگی نکرده اند و درک درستی از از اون دوران نداشتند.. بازم ممنون یه دنیا تشکر بابت ساخت این فیلم
شاید اگه تو یک ساعت ونیم گنجونده میشد بهتر بود تا آدمای کم حوصله تر هم می دیدن ولیییی من با تمام وجود دوساعتش رو دیدم و با لحظات شادش شاد شدم با لحظات غمگینش ناراحت در کل لذت بردم و به خیلی ها هم معرفی کردم
سلام
نظرات رو کامل خوندم و برام عجیب این بود که بعضی ها گفته بودند دو ساعت عمرشون برای دیدن این فیلم هدر رفته و به دیگران توصیه کرده بودند که اصلا این فیلم و تماشا نکنند. آخه منطق این مردم چیه واقعا…. بنده اختلاف سلیقه ها رو قبول دارم ولی تا این حد خیلی عجیبه، خیلی.
اگه واقعا با داستان فیلم مشکلی هم داشته باشه آدم، اصلا فقط بشینه و از دیدن اون همه تصاویر بکر و خلاق لذت ببره، از اون همه بازی دلچسب…
طعم شیرینش حتی سه روز بعد از دیدنش هنوزم باقیه میتونم بگم فوق العاده ترین فیلمی بود که دیدم دنیای شیرین کودکانه آرزو ها و بلند پروازی ها علاقه های ته دل مونده همه و همه باعث شده هنوزم مثل یه خلسه شیرین نخوام از فکر این فیلم بیرون بیام.
نفس یکی از فیلمهایی است که در لابلای تصاویر و دیالوگها میشود پی به بسیاری از موضوعات پنهان و غیرقابل بیان شد اما در قسمتی که معلم نفس او را به لحاظ خواندن کتاب مورد سرزنش و تنبیه قرار داد و سپس برخورد شدید ناظم مدرسه هم دروغ بود و هم با اغراق عنوان شده بود برای من که در آن دوران در روستا درس میخواندم و البته کتب زیادی را مطالعه میکردم و همیشه از سوی مربیان مدرسه مورد تشویق قرار میگرفتم و حتی یکی از معلم هایمان کتابهای دینی و ممنوعه را به دانش آموزان علاقمند به مطالعه امانت میداد هیچگاه ندیدم که مدیر یا ناظم مدرسه چنین برخوردی داشته باشند. بهتر بود خانم آبیار در این موضوع تحقیقات بدون تعصب بیشتری انجام میدادند. اما در مجموع پیامهای!! فیلم قابل درک و فهم بود/
اتفاقا خیلی فیلم جالبی بود معصومیت بهار ،شیطنتهای جالبش ،شیرین زبونیهاش من لذت بردم وهم متاثر شدم خیلی از بچه ها قربانی خشونت هستند
سلام
این فیلم برای کسانی که از اول زندگی با ارامش و آسایش زندگی کرده اند توصیه نمی شود چون نمیتوانند درک کنند …
فیلم فوق العاده بود
هر چیزی رو که در دوران کودکی اتفاق افتاده بود دوباره تداعی شد برای من…
موفق باشین
فیلم جااب و پر از خلاقیت است.البته یکم تلخی اش بسیار زیاد است.اما خب قسمتهای خلاقانه و روایتگری داستان خیلی بکر و جالب است از زبان یک کودک شیرین زبان و باهوش.
تمام مدت مرا به یاد گذشته انداخت که البته من بمباران را یادم نمیاد.اما میشه تصور کرد چقدر دوره سختی بوده
خیلی عالی بود
فیلم بسیار زیبایی بود خاطرات کودکیم تو ذهنم تداعی شد..وبی اختیار اشکهام سرازیرشدند،متشکرم خانم آبیار.
انیمیشنهای این فیلم را خیلی دوست داشتم، بیش تر از اون هم دریچه ی دوربین از نگاه کودک. مهربانی پدر به دخترش برام خیلی گیرا بود. آرزوهای کودک و اون جا که میگه اگر مردم می شم دکتر زیر زمین خیلی جذاب بود. صحنه ی بعد از مرگ بچه وقتی که پدر از تلویزیون نقاشی بچه را دید خیلی منقلبم کرد. کارگردان باهوش زن می تونه زوایای جدیدی از زندگی را به تصویر بکشونه.
سلام … راستش من فیلمو که می دیدم حالم بد میشد … اخه تصویر خیلی بدی از ایران قبل انقلاب و بعد از اون نشون میداد… واقعا توی کشور ما اونوقتا همچین جاهایی بوده ؟همه فقر و بدبختی داد میزد .. ولی فکر نکنم وسعت جغرافیایی فقر در اون زمان اینقدر زیاد بوده باشه … خلتصه من خوشحال بودم که اون زمان نبودم … البته خود فیلم تقریبا بازی روان و امیخته با طنز داشت که بعضی سکانسهای فیلم هم تلخ میشد و بازی بهار هم قشنگ بود … اما خیلی در مورد عصبیتها اغراق شده بود … طوریکه اگر فردی مذهبی نباشه با دیدن این صحنه ها تقریبا نسبت به دین حس زیاد جالبی پیدا نمیکنه …. خلاصه فیلم کاملا متوسط بود …
از خانم آبیار بخاطر ساخت این فیلم واقعا تشکر می کنم. دنیای زیبای بهار با اون تخیلات زیبا، استعداد بالا و شیطنتهاش من رو واقعا جذب فیلم کرده بود. بازی خانم بهرامی ها عالی بود. برای من که متولد دهه 50هستم د فیلم انگار گوشه ای از تاریخ رو که فراموش کرده بودم دوباره بهم نشون داد. صحنه های عزاداری یا عروسی خیلی خوب بود. انیمیشنها رو واقعا دوست داشتم. وای که این خانم آبیار چقدر خوب تونسته بود تخیلات و رویاهای اون بچه رو به ما نشون بده.صحنه هایی که دختر کتابهای داستان رو می خوند و مفهومشون رو درست نمی فهمید دقیقا توی بچه گی خودم اتفاق افتاده بود مثل اون گیلاسهایی که بهم خوردند و شکستند و بهار معنیش رو اشتباه فهمید. در کل عالی بود. آخر داستان وقتی بهار روی تاب داشت می چرخید توی دلم خداخدا می کردم که بلایی سر این دختر نیاد، انگار که فیلم واقعیه و هنوز آخرش اتفاق نیفتاده. بعد از دیدن سکانس پایانی هم از عمق دل گریه کردم. تا لحظه آخر فکر می کردم اگه کسی قراره توی این فیلم بمیره یا پدر بهاره یا طاهر. ولی واقعیت اینه که مرگ بهار تاثیر این فیلم رو خیلی بیشتر کرده چون یک کودک بی گناه که پر از احساس و آرزو بود از دنیا رفت. از همه جالبتر قایقی بود که هدیه گرفته بود و نمی دونست مورد استفاده ش چیه وبه هرکسی که می دادش اونو به خودش برمی گردوند.صحنه ای که بهار از دنیا رفت و قایق روی آب به حرکت درآمد عمق زیباشناسی خانم آبیار عزیز رو نشون می ده.
سلام و سپاس، بنده واقعا لذت بردم و مشتاق بودم بدانم این کارگردان خوش ذوق و با استعداد کییت، دیت مریزاد. فقط می توانم بگویم عالی و فرای تصور
فیلم فضاسازی فوق العاده رئال و ملموسی ار اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 داشت. یاد خاطرات شیرین کودکی افتادم. نقش ننه آقا واقعا دلچسب و عالی بود. تشکر از تهیه کنندگان این فیلم زیبا.
فیلم عالی بود
در دیدن فیلم های ایرانی کم پیش میاد که در فیلم مهو بشوم اما در اواسط فیلم به حدی در فیلم محو شده بودم که چند ثانیه نمیدونستم کجا هستم و چطوری به اینجا امدم.
واقعا همه ی بازیگران ، فیلم نامه ، کارگردان خارق العاده بودند
از همشون سپاسگزارم م از بهترین فیلم هایی بود که در سینما ی ایران ساخته شده🌹
دوست دارم یکبار خانم آبیار رو از نزدیک ببینم و محکم بغلش کنم و ببوسمش و ازش تشکر کنم ….. .چون با هنر ایشون به مدت دو ساعت به صورت واقعی به دوران کودکی خودم رفتم.خیلی از جاهای فیلم این من بودم که پا به سی سال پیش گذاشته بود …… مخصوصاً زمانی که دختر کوچولوی فیلم با ترک ها و شکستگی های روی دیوار برای خودش شخصحیت های تخیلی درست می کرد.البته من در دوران کودکی اصلا تنبیه بدنی نشدم.ولی خیلی از اتفاقایی که برای اون دختر کوچولو پیش می اومد تقریبا برای من هم پیش اومده بود..مثلا رفت و آمد با اون هندی ها . یادمه پدرم یه دوست هندی داشت که ما رو یه بار برد منزلشون که خیلی بزرگ بود مثل فیلم .. اونجا خانم دوست پدرم به من چند تا لباس هندی داد ….. وقتی اون صحنه فیلم رو می دیدم که اون دختر کوچولو با لباسهای هندی بازی میکرد داشتم به پهنای صورت اشک میریختم و یاد اون روزا می افتادم ….. و بسیاری از قسمت ها و سکانس های فیلم منو واقعا غرق در خودش کرده بود …….. نگاه تیزبین و روشهای فوق العاده زیبای ایشون در به تصصویر کشیدن روزگار چهل سال پیش ستودنیه……. براشون آرزوی موفقیت میکنم ……..
خانم ابیار واقعا لذت بخش بود برام ممنونم از زحمتی که کشیدی برای ساخت این فیلم
فقط ی سوال چرا اسم محل سکونتشون ولدآباد بود
میشه درباره این که چرا از ولداباد نام بردین توضیح بدین
ممنونم امیر از کرج
تبریک صمیمانه به خانم آبیار و عوامل سازنده فیلم زیبا و عمیق و تاثیر گذار. بعنوان یک تماشاگر نیمه حرفه ای فیلم نفس را دیدم و از لحضه لحضه اش لذت بدم. نکته بسیار جالب برای من این بود که با اینکه دوران کودکی من در یکی از روستاهای شمال ایران سپری شد، بسیاری از اتفاقات فیلم، نحوه ارتباط در خانواده، مدرسه، جامعه، بین بچه ها و…… برای من بسیارآشنا بود این موضوع نشان دهنده این است که فرهنگی خاص در آن هنگام در بین بسیاری از اقشار مردم کشورم جاری بوده است. بازی های هنرپیشه ها روان، دوست داشتنی، واقع گرایانه بود. فکر می کنم خانم آبیار تخصص در بازی گرفتن از بازیگران غیر حرفه ای دارد. سکانس تاب خوردن بهار در فیلم و پخش نقاشی دخترک از تلویزیون هیچگاه از یاد من نخواهد رفت.
فیلم فوق العاده ای بود شخصیت پردازی ها عالی داستان برای کسی که بک گراند یه خانواده یزدی داشته باشه کاملا باور پذیر فقط یک کم بازیگردانی ضعیف بود
و مثل همیشه نقطه پایانی داستان فوق العاده
از لحظه لحظه فیلم لذت بردم چیزی که فهمیدم که ایکاش اتفاقهای بد دیگه تکرار نشه ودنیا جایی بهتری برای بچه ها باشه
اینکه یکی ازکاربران عزیز ومحترم گفتندکه اصلاتنبیه بدنی نمیشدن وایشون یه بارهم تنبیه نشده استثناء هست که چوب معلمهای دهه شصتی رونخورده! تومدرسه،ماروباخطکش خیس تنبیه می کردندبعد کف دستی میزدن یامثل مدرسه پسرونه ها،فلک می کردن همیشه رابطه مادروفرزندی برقراربود فیلم نفس رومن چندبار تاحالاتماشاکردم واقعا عالیه!