کوچه بی نام
عوامل فیلم
کارگردان کوچه بی نام : هاتف علیمردانی
نویسنده: هاتف علیمردانی
بازیگران: فرهاد اصلانی، باران کوثری، پانته آ بهرام، فرشته صدرعرفایی، ملیسا ذاکری، ستاره پسیانی، محمدرضا غفاری، امیر آقایی
خلاصه داستان
حمید و نسیبه عموزادهی همند و قصد ازدواج دارند؛ اما فروغ مادر حمید، با این موضوع مخالف است. پدر حمید، چند سال قبل فوت شده است و عمویش آنها را تحت سرپرستی خود دارد. حمید قرار است برای کار به لرستان برود؛ اما شب قبل از سفر، متوجهی بزرگترین مانع ممکن بر سر ازدواجش با نسیبه میشود. او شبانه خانه را ترک میکند و دیگر هیچ وقت، به خانه باز نمیگردد؛ اما چرا؟!
نقد فیلم کوچه بی نام
هاتف علیمردانی در سال گذشته، با فیلم “مردن به وقت شهریور” مهمان جشنوارهی سی و دوم بود. اثر قبلی او، دو ویژگی اصلی داشت؛ اول آن که کارگردان با نگاهی خیرخواهانه به موضوع پرداخته بود و دوم آن که فیلم، دکوپاژ تلویزیونی داشت که همین عامل، باعث تصنعی نشان دادن جزئیات روابط انسانی میشد. اما فیلم امسال او به کلی متفاوت است. دکوپاژ و هنر کارگردانی علیمردانی، جهش قابل توجهی داشته است. بازی گرفتن از بازیگرانش، قابل توجه است؛ به ویژه بازی فرشته صدر عرفایی و باران کوثری. کیفیت بازی باران کوثری، در حدی است که میتواند او را برنده سیمرغ بازیگر نقش مکمل زن کند. شخصیت محدثه به نحوی است که نیاز به بازی برونگرا دارد، با این وجود حرکات کوثری یله و رها نیست و از دست خارج نشده است. نمیدانم که نیت کارگردان نیز همین بوده است یا خیر؟! اما تحرک کوثری، باعث شده بازی سایرین به چشم نیاید و این مسئله بر دریافت بیننده از سایر شخصیتها تاثیر گذار بوده است.
داستان “کوچه بی نام”، جذابیت آن چنانی ندارد که بیننده را مسحور خود کند. داستان کند پیش میرود و از این شاخه به آن شاخه میپرد. در جایی اجتماعی میشود و به مشکلات جوانان میپردازد، در جایی دیگر به فاصلهی نسلها میرسد و در انتها هم، قضاوت نادرست و شتاب زده از انسانها را هدف میگیرد. طرح موضوعات متفاوت در فیلمها الزاماً مشکلی ایجاد نمیکند؛ اما عدم وجود برنامهای فکر شده برای ایجاد ارتباطی منطقی میان آنها، ممکن است اثر را از مسیر خود خارج کند و این همان مشکلی است که “کوچه بینام” با آن روبروست.اثر، فاقد یک پیرنگ داستانی منسجم است که بتواند مانند نخ تسبیح، اجزای داستان را با هم مرتبط کند. علاوه بر مشکل فوق، در این فیلم از نگاه خیرخواهانهی علیمردانی در اثر قبلیاش، خبری نیست. نگاه غرضورزانهی او به افراد مذهبی جامعه، غیر قابل انکار است. افراد مذهبی فیلم او، بیشتر شبیه افراد خرافاتیای هستند که بیشتر به سنت وفادارند تا مذهب. در همین زمینه، صحنههای حضور کوثری در مسجد را به یاد بیاورید! بیان تصویری علیمردانی از این فضا، بوی دشمنی با بعضی عرفهای جامعه را میدهد. کارگردان در نبرد محدثه و احترام، طرف محدثه را گرفته است و همه چیز را از نگاه او نشان میدهد؛ به همین دلیل نمیتواند ادعا کند که من صرفاً طرح قصه کردهام و از بار مضامین ارائه کردهاش، شانه خالی کند. به نظر میرسد، الگوبرداری علیمردانی از آثاری مانند “زندگی مشترک آقای محمودی و بانو” حجازی، ناقص انجام شده است و توجه نکردن او به جزئیات و دخالت دادن بیش از اندازهی سلیقهاش دربارهی رفتار افراد، از “کوچه بینام” اثری سطحی، ساخته است. لازم است در پایان بحث، به این مورد هم اشاره کنیم که وظیفهی هنرمند، نمایش جنبههای مغفول ماندهی مشکلات اجتماعی، برای کمک به رفع آنهاست و این کارِ مسئولیت آفرین، پیش از ارائهی نظرات شخصی، مستلزم مطالعات کارشناسی، نگاهی عمیق و نیتی خیرخواهانه است.
ویرایش متن : چیستا حاجیان
این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و سومین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.