سینمای جهاننقد فیلمیادداشت مخاطب

نقد فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel

فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel
فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel

اندرسون و هتل تناقض‌ها در فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel

هر‌اصالتی،‌مخصوصاً در هنر،‌‌باید رهنمون باشد به سازنده و‌هنرمند. در جهان‌ِواقع و نه فراتر از آن،حقیقت به معنای‌ِ درستش وجود ندارد و ورای آمیخته بودن به فردیتی‌که آنرا درک و نقل می‌کند؛باید از تحلیل شکل و سطح بدست آید. در پِیِ آن،حاصل،این خواهد‌بود که بازسازیِ‌طبیعت_که ما آنرا سینما و تماماً هنر می‌نامیم_نشانمان خواهد‌داد دنیایِ‌خاص و منحصر‌به‌فرد هنرمند و حضور محسوسِ وی را در اثرش.

فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel را هیچکس نمیتواند،اصالت بیابد. نمی‌تواند اثری بیابد ارگانیک،زنده و جاندار که توانسته از ورطه‌ی تکنیک و تن ارتقاء یابد و حرکتی به سوی جان و روح داشته‌باشد.اگر وس‌اندرسون را در حدی توانمند حساب‌کنیم که که توان دمیدن روح در اثرِ کامل و درستی را داشته‌باشد؛ اثر و فیلم وی این‌بار توان حفظ آن‌را ندارد. اثر اصلاً فرم ندارد. پر است از حفره. درام را که از ارسطو گرفته اماّ به قدری تغییر‌ در آن داده که می‌توان گفت هر کنش مهمی اصلا در قالبِ پیرنگ نمی‌گنجد. انگار هر کدام دارای زندگی مستقلی هستند. منشعب از این‌ایراد،قانون منتسب به هیچکاک را،که می‌گوید هرچیزی در کادر، رابطه عینی با درام و فیلمنامه دارد؛ به واسطه اینکه از اول، معیار و میزان را در درامش به هم ریخته و ارزش هیچ عنصر و شخصی در فیلمنامه معین نیست، رعایت نمی‌کند. او در فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel بخشی از کادرش را به چیزی اختصاص می‌دهد که به واقع هیچ ارزشی در درام ندارد. بخشی از کادر بی‌هویت شده و فقط برای دلخواهِ اندرسون به‌کار می‌رود. حال،اگر نخواهیم توجیه‌هایی را که دوستانِ دوستدار مهدویان عزیز! بکار می‌برند،بیاوریم؛ تاکنون اندرسون نمی‌تواند ایده‌آلی برای کارگردانی داشته‌باشد. در دکوپاژ،فضا نمی‌آفریند .عامداً از حرکات‌دوربینی استفاده می‌کند که کمترین حسی را از سه‌بعدی بودن،القا کند. کمترین تغییری در پرسپکتیو داشته باشد و دارای کمترین حرکتی حول محور عمق باشد. در صورتی که عملاً اجازه‌ی سمپات را از مخاطب سلب می‌کند و بیشتر به فانتزیِ نه‌تنها فضا،بلکه به تمامی عناصر می‌افزاید. حال واژه مرسوم فیلمنامه‌نویسی به‌کار می‌آید؛ ضرورت. ضرورت در‌هر بخش از فیلم معیار است و میزان. فانتزیِ فضا تا حدِ نیاز در فیلمنامه و روایت لحاظ می‌شود و این،تکنیک اندرسون را بی‌ارزش می‌کند. این‌تکنیک اندرسون در برخی نقاط،زیبا می‌نماید و حتی گاهاً روشنفکرانه و در میزانسن دارای مضامین ضمنی. اما زیبایی،باید زاده فرم باشد و صادق گفتار افلاطون.نمایی و پلانی زیبا،هرچند انگیزه‌ای باشد برای مخاطب تا به سینما و سالن اپرا و گالری نقاشی برود، اما در ارگانیک بودن آن و قائم‌بالذات بودن خویش نداشته باشد،باید به دور ‌انداخته شود.

حال،اگر نخواهیم از اثر به سازنده آن برسیم و کمی‌از فروید کمک بگیریم؛ به شناختی از جهان اندرسون و خود وی نخواهیم‌رسید. جهانی‌که بر خلاف اثر پتانسیلی در خود دارد. جهانی‌که با تکنیک درست می‌تواند واقع شود. کنون اگر قلم،توان یاری داشته باشد؛ می‌خواهم از تکنیک‌هایی که به صورت منفرد،خوب هستند و حامل ناخودآگاه و جهان اندرسون،کل واحدی از اندرسون و جهانش رسم کنم.

فاتتزیِ فضا و افسانه اسکاندیناوی مانند آن،در فیلمنامه فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel ، تکنیک خوبی دارد. حتی نحوه مواجهه با‌ آن لحنی کمیک به خود می‌گیرد. از همان آغاز، روایت در خدمت افسانه های مرسوم اسکاندیناوی است. روایت، با راویان متعددی که تنها کنش مهم رخ داده از آنها،روایت داستان است شروع می‌شود. این تکنیک،اگر رهنمون نباشد به درون اندرسون،تکنیک بدی است. وام گرفته از ادبیات اسطوره‌‌ای است با خلط مدیوم که با ریتم و تمپوی فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel همخوانی ندارد. به این دلیل این اثر،تجربه‌ای است بد برای اندرسون؛ که ارتباطی با درون وی ندارد. اندرسون در ذات،متمایل است به شعر. متمایل است به شاعرانگی و متمایل به خلق حس با کمترین کنش و حدقل داستان. اما فیلمنامه‌نویس انگار ساز خود را می‌زند. فیلمنامه بجای نزدیک شدن به شعر؛ آن را به سمت رمان هدایت می‌کند. تقلیل بهترین واژه‌ای است که برای ساختار بی‌خانمان فیلم، میتوان به‌کار برد. تکراری که اندرسون در برخی از عناصر فیلمنامه نشان می‌دهد؛ گاهی وقت ها دیگر از یک مضمون تکرار شونده تجاوز می‌کند. انگار با تلاشی از عمد مواجه هستیم که در هر فیلمی از کارنامه اندرسون خود را نشان می‌دهد. اتمسفری که به عنوان مضمونی تکرار میشود؛ این‌است که اندرسون در جهان حاکم بر شخصیت های خود؛ این را وضع کرده که پاداش بر حسب تلاش نیست. خوب و بد هم چندان هویدا نیست. اندرسون رابطه مالک هتل با معشوقه‌اش را مهم جلوه می‌کند و سپس با توجیهی که مرگ معشوق است؛ مهم دیگری جایگزین می‌کند. انگیزه اندرسون از این تکنیک و لحن کمیک و پالت‌های گرم در هنگام مواجهه با صحنه های دارای بیان بی پرده جنسی؛ این است که اندرسون اصرار دارد در انتظار گودو بیافریند. اصرار دارد دیدی نیهیل داشته باشد آنهم با درونیاتی با طبع شاعرانه و علاقه روشن به کیارستمی و جیلان. فارغ از اینکه دید و نگاه هیچ‌انگارانه باید زیست شود. باید یک عمر با عینک نیهیل به جهان نگریست و مهمی به بزرگی این نگاه و دید را درک کرد و سپس، برآیند خواهد‌شد بکت و در انتظار گودو.

حال، برای موخره بخش فانتزیِ فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel و لحن فانتزی در روایت آن، فانتزی در خواستگاه خود هم‌ریشه است با شبح و دلالت بر آن دارد که وجود ندارد. جهان درون اندرسون تماماً فانتزی است. فانتزی‌ای خوب،مدرن با کمی خلط در خیر و شر و تاثیر پذیرفته از جامعه‌ای مدرن. نبودن تکنیک درست و پلی که این جهان با آن توان عینیت یافتن دارد، باعث شده تا فیلم عینیتی برای این‌جهان ارائه نکند. همانطور که ویتوریو دسیکا بدترین توجیه را آورد گفت مردم خود، آگاه هستند به شرایط جامعه در فیلم من؛ اندرسون نیز ارجاع می‌دهد به جهان واقع. جهانی که هیچ ارتباطی با خود اندرسون ندارد. شاید ضعف از زمان کم است و شاید فیلمنامه، اما فیلم توان نگه‌داشتن روح دمیده شده را ندارد.

اکنون اگر خواهان تعیین این باشیم که فیلمنامه غالب است بر اندرسون یا خود او، به جواب‌ِ معلومی نخواهیم‌رسید. هریک توان این را دارند که جداگانه سلطه ای بر فضا و فیلم داشته‌باشند اما هر کدام به دلخواه خود عمل می‌کنند و ارتباطی نمی‌آفرینند تنگاتنگ و دارای چفت بست. در ابتدا فیلمنامه باید غالب باشد بر اثر اما اندرسون در خودآگاه سبکی ابداع کرده که طالب تالیف است. می‌خواهد ویژگی های سبکی خود را به اثر بدهد و این حامل تناقض است. از لحظه مماس شدن فیلمنامه فیلم هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel و اندرسون تناقض آفریده می‌شود و حفره.حال که درام و داستان در تبیین و تکامل با اندرسون نیستند، نگارنده چاره‌ای جز رد تمامیت تکنیک اندرسون و حتی فیلمنامه ندارد.

به امید ظهور اندرسون،به ما هُوَ اندرسون با تکنیکی درست

سایر نقد فیلم‌های سینمای جهان را اینجا بخوانید.

امتیاز کاربران: 3.18 ( 3 رای)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهارده − 4 =

دکمه بازگشت به بالا