سینمای جهاننقد فیلم

Thelma & Louise

Thelma & Louise poster
Thelma & Louise poster

عوامل فیلم

کارگردان Thelma & Louise: ریدلی اسکات

نویسنده :کالی کوری

بازیگران: سوزان ساراندون، جینا دیویس، هاروی کایتل، برد پیت

موسیقی: هانس زیمر

نقد فیلم Thelma & Louise

 نامزد دریافت ۶ اسکار شد و برنده اسکار بهترین فیلم‌نامه غیر اقتباسی در سال 1994

ارسطو ، پدر نظریه ی درام نمایش ، در کتاب رونالد بی. توبیاس می گوید: زندگی های ما داستان اند ، نه پیرنگ. زندگی ، اغلب اوقات مجموعه ای از اتفاقات و رخدادها و پیشامدهاست که به طور ضعیفی به یکدیگر مرتبط اند. زندگی واقعی به قدری درهم و برهم و ناهمگون است که به سختی می توان از آن نتیجه گیری کرد و به همین دلیل است که موآم می گوید: ((جای هیچ سوال منطقی و معقولی را باقی نمی گذارد.))

پرواز پرنده بر فراز دره بزرگ . . .

به راحتی می توان با درک گفته ارسطو ، به شرح شخصیت تلما پرداخت. او قبل از اینکه وارد مراحل پیرنگ تغییر شود و از آن جایی که این پیرنگ درباره شخصیت است و شناخت قهرمان پیش از تغییر بسیار اهمیت دارد ، متوجه می شویم تلما زندگیش تهی از پیرنگ و بی هدف سپری می شود. منظور از پیرنگ: ” اسکلت یا چارچوبی است که داستان شما را سرپا نگه می دارد و روابط علت و معلولی دارد” او دچار روزمرگی شده و با ذهنی آشفته و ساده لوحانه از همسرش داریل بر خلاف میل باطنی اش اطاعت امر می کند. در دقیقه14فیلم لوییز از او می پرسد: چرا تو اون شوهر به درد نخورت رو ترک نمی کنی؟ یا در دقیقه 48 فیلم، جی دی مشابه این حرف را می زند. او جوابی برای گفتن ندارد و تنها لبخند می زند. حتی اقرار می کند که چهار سال قبل از ازدواج با داریل، با او دوست بوده و جز او با مرد دیگری نبوده. تلما آنقدر در انتخاب همسر ناپخته و بدون در نظر گرفتن عقل ، زندگی بی اساس و پوچی تشکیل داده که جای هیچ سوال منطقی و معقولی برای خود نگذاشته که چرا با شناخت داریل در دوستی ، ازدواج می کند و همچنان با وجود اینکه از زندگی کردن با او لذتی نمی برد ، ادامه می دهد. تلما همانند پرنده ای که سالها در قفس بوده و بالهایش شکسته ، به تنهایی نمی تواند پرواز کند و برای درمان نیاز به زمان و همراه دارد. او به محض آزادی، از دنیا بی خبر است و تنها نمی تواند تصمیم عقلانی بگیرد. هر بار اشتباه می کند برای تبرئه خود در محکمه لوییز ، شانس را مقصر می داند. چه در دقیقه 52 فیلم وقتی از جی دی -دزد فراری- رودست می خورد ، آن را پای شانس می گذارد، و چه زمانی که لوییز تلفنی با خبر می شود مقصدشان مکزیک است. عصبانی به تلما می گوید: اونها از کجا فهمیدند که ما داریم می ریم مکزیک؟ تلما در جواب دومرتبه تکرار می کند که لعنت به این شانس. تلما به تنهایی تفاوت بد را از خوب نمی داند و به سادگی در تشخیص درونیات آدمها که به ظاهر هم دیده می شود فریب می خورد ، از هارلن که براحتی می توان از خواسته درونیش که سر تا پایش را فرا گرفته، و از جی دی دزدی که آزادی موقتش تمام شده و به عنوان دانشجو همسفر آنها می شود که در دقیقه 48 Thelma & Louise قبل از اینکه ماهیت اصلیش رو شود ، وقتی از دور پلیس را می بیند ترسان و شتاب زده همسفرانش را با خبر می کند که متوجه می شویم خود او هم از چنگال قانون فراری است. اما لوییز و تلما ساده لوحانه به رفتار جی دی توجه نمی کنند و از آن بی تفاوت می گذرند.

اما نگاه او نسبت به راننده کامیون ها کاملا برعکس است. تلما در دقیقه 77 فیلم در خطاب به راننده کامیونی که در جاده با آنها یک مسیر را طی می کند به لوییز می گوید: راننده کامیونها خیلی مهربونند ، بهترین راننده های جاده هستند. اما به دقیقه نمی کشد با عکس العملی که راننده کامیون انجام می دهد تلما متوجه قضاوت اشتباهش می شود که ما را به یاد جمله اش در دقیقه 9 فیلم می آورد که می گوید: تا به حال بدون داریل از شهر خارج نشدم و در جواب سوال لوییز که می پرسد: چطور شد داریل گذاشت بیای؟ پاسخ می دهد که “خوب ، اون هیچوقت اجازه نمی داد ، هیچوقت نمی اجازه نمیده کاری رو انجام بدم که کمی لذت داشته باشه. فقط می خواد من توی خونه باشم تا خودش هر جا دلش می خواد باشه”. تلما به دلیل اینکه بیشتر مواقع در خانه حبس بوده و نتوانسته با دنیای خارج از خانه ارتباط برقرار کند ، یا بهتر است بگویم ارتباطش را همسرش قطع کرده. در مقابل رویدادها ناپخته و کم تجربه عمل می کند، که در همان پرده اول می گوید:” قلاب ماهیگیری داریل رو دزدیدم ولی ماهیگیری بلد نیستم”. همسرش به جای اینکه به او ماهیگیری یاد دهد، برای راحتی خود فقط به او ماهی داده، و یا در دقیقه 50 Thelma & Louise وقتی هال افسر پلیس با مکس رئیسش مکالمه تلفنی می کند می گوید: “همسرش می گه اون هرگز به اسلحه دست نمی زد. اون این رو براش خریده بود ، چون اکثر وقت ها دیر میاد خونه . . .  ولی گفت زنش بهش دست نمی زد ، حتی بلد نبود ازش استفاده کنه. سالها توی کشو نگه داشته بود. داریل برای تلما اسلحه خریده تا از جانش به مواقع خطر دفاع کنه ، در صورتی که به او تیراندازی یاد نداده”.

 تلما بعد از سپری کردن اولین مرحله پیرنگ تغییر ” اتفاق تغییر دهنده ” تجاوز هارلن به او و کشته شدن هارلن توسط لوییز ، دومین مرحله را ” تاثیرات اتفاق بر روی قهرمان ” همراه با آزمون و خطا سپری می کند تا در مرحله سوم زمانی که “نتیجه حاصل می شود ” درس هایی بیاموزد که انتظار و فرصت یادگیری آن را نداشته. تلما از خواب زمستانی بیدار می شود و خودش اقرار می کند یادش نمی آمده تا به حال اینقدر بیدار بوده باشد. او که از اول داستان در برابر لوییز ، قهرمان دیگر داستان انسان ضعیفی به شمار می آمد. با پیدا کردن خود ، همانطور که درکتاب بیست کهن الگوی پیرنگ در فصل هجدهم نوشته شده خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد مگر این که آنان حال خود را تغییر دهند  ] سوره رعد آیه 11[  همانند یک مسابقه دو از لوییز سبقت می گیرد تا جام قهرمانی به او برسد . وقتی در دقیقه 98 Thelma & Louise اتومبیل شان به خاطر سرعت غیر مجاز لوییز در جاده توسط افسر پلیس متوقف می شود و در مخمصه قرار می گیرند. تلما با اقدامی هوشمندانه باعث می شود که آنها در دام پلیس نیافتند، که حرکت حرفه ای او باعث حیرت لوییز و هم جوابی برای گفته لوییز در دقیقه 35 فیلم باشد که به تلما می گوید: “هر دفعه که توی دردسر می افتیم تو هیچ ایده ای نداری” .

تلما جواب دو کاشت را همزمان در یک برداشت می دهد. اولین کاشت همان گفته لوییز در دقیقه 35 فیلم و دومین کاشت در دقیقه 90 Thelma & Louise که می گوید: “همیشه دوست داشتم سفر کنم ، فقط هرگز فرصتش نبود”. تلما در برداشتی ستودنی در دقایق پایانی فیلم زمانی که از هر طرف تحت محاصره نیروهای پلیس قرارگرفتند ، سردرگم نمی داند چه تصمیمی بگیرد . تلما شجاعانه که دیگر تلما دقیقه 8 فیلم نیست که از اسلحه بترسد ، یا تلما دقیقه 22 فیلم که به لوییز پیشنهاد رفتن به پیش پلیس را بدهد. برعکس برای اینکه به دام پلیس نیافتد و به زندگی قبلی برنگردد به لوییز پیشنهاد پرواز می دهد. لوییز متعجب می پرسد منظورت چیه ؟ تلما پاسخ می دهد: برو . تلما با تصمیمی که می گیرد هم لوییز را از سرگردانی نجات می دهد و هم آرزویش را برآورده و به اتمام می رساند. پرنده ای که در پرده اول توان پرواز نداشت، در پرده دوم Thelma & Louise بالهای شکسته اش مداوا شده و امروز در پرده سوم به همراه دوست واقعی اش که برای خودشناسی مدیون او بوده ، خندان دست در دست بر فراز دره بزرگ پرواز می کنند تا سفرشان به پایان می رسد.

برای مطالعه سایر نقد فیلم های سینمای جهان روی لینک کلیک کنید.

امتیاز کاربران: 4.45 ( 1 رای)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

4 × 4 =

دکمه بازگشت به بالا