بازیگران: پگاه آهنگرانی، مصطفی زمانی، الهام کردا و صابر ابر
خلاصه داستان
فیلم بدون قرار قبلی روایت بازگشت یاسمن به کشور برای حضور در مراسم تدفین پدر و آشنایی با میراث اوست.
نقد فیلم بدون قرار قبلی
چندسالی است که رسم نامیمونِ نویسندهکارگردانی یا به تعبیر دیگر فیلمسازی یک نفره در سینمای ایران پاگرفته است و به نزاعِ محفلیِ فیلمساز مؤلف یا غیرمؤلف دامن زده است. فارغ از درستی یا غلطی، کهنگی یا اصالت و بهطور کلی ارزشگذاری این نزاع، تمایز نقش نویسنده و کارگردان در سینما بر کسی پوشیده نیست و به ندرت میتوان نخبگانی را یافت که در هر دو عرصه به میزان قابل توجهی توفیق دست یافته باشند. هر چند این موضوع هم مانند هر موضوع دیگر دارای استثنائی از جامعه نخبگان است، اما این استثنا مانند بسیاری دیگر از تفاوتهای ما با سایر نقاط جهان در سینمای ایران درحال تبدیل شدن به یک قاعده است. ذکر این مقدمه در نقد فیلم بدون قرار قبلی از این رو ضروری است که کارگردان اثر نویسندگی هیچ کدام از آثارش را برعهده نداشته است.
باوجود آنکه شعیبی نویسندگی آثارش را برعهده نداشته و وظیفه خود را بیان بصری مفاهیم میداند اما باید او را یکی از کارگردانهای بی ادعا اما دارای سبک کاری برشمرد. چرا که ویژگی و موتیفهای مشترکی در آثارش قابل شناسایی و دنبال کردن است.
روایتهایی از الگوی شاهپیرنگ و سفر قهرمان، بهرهگیری دقیق از دکوپاژ برای ارائه بصری، توجه به مضامین انسانی، عمقبخشی به مفاهیم، شخصیتپردازی دقیق و پرداخت سینمایی را میتوان از ویژگیهای مشترک آثار شعیبی برشمرد. البته این ویژگیها در تمامی آثار ایشان به یک میزان نقشآفرینی نکرده است. شعیبی در ساخت برخی آثار مانند سیانور بر این ویژگیها تاکید بیشتری داشته و در برخی آثار مانند دارکوب تلاش کرده با فاصله گرفتن از آنها در عرصهای دیگر طبعآزمایی کند. جزئیات این موارد در نقد فیلمهای دارکوب و سیانور ذکر گردیده و از تکرار آن پرهیز میشود.
بهکارگیری ویژگیهای مذکور در فیلم بدون قرار قبلی نسبت به سایر آثار شعیبی به مرز پختگی رسیده است. بدون قرار قبلی به یمن اقتباس از کتاب بهترین شکل ممکن و فیلمنامه فرهاد توحیدی و مهدی تراببیگی نیمی از راه شخصیتپردازی را پیش از ساخت فیلم پیموده است و کارگردانی شعیبی مسیر تکامل آن را هموار نموده است. بهرهگیری از کهن الگوی سفر قهرمان مانند سایر آثار شعیبی فیلم را در مسیر خلق قهرمانی بدیع قرار داده است که به سختی میتوان نمونه مشابهی از آن را در سینمای ایران به یاد آورد. قهرمانی که در ابتدا بینند را به یاد شخصیتهای دمِ دستی آثار تلویزیونی میاندازد اما رفته رفته بر عمق آن افزوده میشود و در پایان از او یاسمنی میسازد که تا ساعتها پس از تماشای فیلم با بیننده همراه میشود.
دو مقوله در فیلم بدون قرار قبلی ارزش پرداختن دارد.
مقوله اول قدرت شعیبی در بهکارگیریِ تمامی ابزارهای سینما است. در فیلم بدون قرار قبلی نور، تصویر، صدا، موسیقی و طراحی صحنه همگی در خلق کلیتی به نام فیلم و منطق رواییِ آن دارای نقش هستند. این مسئله چندسالی است که در سینمای ایران کمرنگ شده و فیلمها را تبدیل به نمایشنامههای رادیوییِ مصور کرده است. خانه نرگس در طراحی صحنه، موسیقیِ روایتگر، توجه به تیرگیها و روشنیها و گرمی و سردی تصاویر در سکانس حرم امام رضا(ع) در قیاس با سکانسهای ابتدایی نمونههایی از موارد مذکور هستند. مجموعه این عوامل توانسته است یک جغرافیای زمانی و مکانی برای فیلم به ارمغان بیاورد.
مقوله دوم توجه کارگردان به موضع ریتم است. ریتم یک فیلم آمیزهای از داستان، ضرباهنگ رویدادها، دکوپاژ و تدوین است. در فیلم بدون قرار قبلی ریتم، طراحی شده است. فیلم با صاعقهای از رویدادها آغاز میشود و پس از آن، خرده روایات وارد میدان روایت شده، در راستی موتیف اصلی پیش رفته و پایان مییابند و قهرمان را از نقطه ابتدا به نقطه پایان میرسانند. بیننده در این سفر به یمن حذف زوائد در تدوین و غنای خرده روایات با شخصیتها همراه میشود و از دل تشابهات و تضادها در زمان دراماتیک فیلم (حدود دو هفته) چراییِ سی و چند سال فراز و نشیب رابطه دکتر لطفی با دخترش را درمییابد.
با وجود نقاط قوت ذکر شده کمیت فیلم در بخشهایی لنگ است.بخشی از بازیها بهویژه در سکانسهای حضور صدری (با بازی صابر ابر) فیلم را چند قدمی عقب انداخته است. همچنین عدم حفظ راکورد لهجه یاسمن (با بازی پگاه آهنگرانی) برای لحظاتی بیننده را از فیلم جدا میکند. مشکل دیگر فیلم بدون قرار قبلی در نزدیک شدن به مفاهیمی است که اساسا سینما ابزار مناسبی برای بیان آنها نیست. هرچند فیلم تلاش کرده تا با پرهیز از سطحینگری مفاهیم عمیق معرفتی شیعی را از شعارزدگی و به تعبیر بهتر مفهومزدگی دور نگه دارد اما باز هم در سکانسهایی از جمله اولین حضور یاسمن در حرم مطهر امام رضا(ع) و ذکر خاطره نقارهزنی، این فاصله از بین میرود و بیننده را از مسیر اصلی مفاهیم دور میکند. بهطور کلی ارائه مفهومی مانند “زیارت” که در ادبیات شیعی به دعوت هم از آن تعبیر شده است، هرچند با موتیف اصلی فیلم سازگار است اما بهتر است مانند قرآن از ادبیات تمثیل برای انتقال آن استفاده شود تا وارد کردن اصل موضوع به دل روایت. هرچند در سکانسهای پایانی این مسئله به کل رفع و رجوع شد اما نگرانی به دام افتادن کارگردان در این ورطه تا پلان آخر با نگارنده همراه بود
اما بدون قرار قبلی در لایههای محتوایی تلاش میکند بیننده را از هیایوی زندگی شهری دور کرده و به اصالتی نزدیک کند که قبلا جغرافیایش را برای بیننده ترسیم کرده است و با بهکارگیری نخ تسبیحِ “قدم در راه نهادن” تمام دانههای تسبیح روایت را حول آن جمع کند. چراییِ مهاجرت معکوس یک پزشک موفق به ایران با عللی چون بیماری الکس، مشکلات شخصی یاسمن، خلا نبود پدر بهدرستی به بیننده القا میشود. استفاده از واژه القا ناظر به فرصت کشفی است که کارگردان به بیننده میدهد. این فرصت کشف هم از دل اصل غافلگیری در روند رویدادهای فیلم و هم از طریق فاصلهگذاری زمانی میان رویدادها است. جایی که بیننده خود را نه دقیقا در موقعیت یاسمن بلکه در جغرافیای زمانی و مکانی او قرار میدهد و با رجوع به تجربه زیسته خود در سرگشتگیِ امروز، با فیلم همراه میشود. بدون قرار قبلی موضوع فراموش شده اصالت را به بیننده یادآوری میکند. اصالت نه صرفا در زادگاه و نسب و مکان بلکه اصالت در ماهیت انسانی و به تعبیر اغراق شده نگارنده اصالت هستی.
بگذریم!
به قولِ قیصر امینپور
زیباییِ راز،
رازِ زیبایی است
وآن راز نهفته در هنر این است.
بهصورت کلی هرچند فیلم بدون قرار قبلی یک شاهکار تمام عیار محسوب نمیشود اما به جرئت میتوان آن را از نمونههای قابل توجه فیلمهای بیادعایی دانست که با وجود دستمایه قرار دادن مضامین یک فرهنگ بومی- چیزی شبیه به فیلم مکاتبه The Correspondence ساخته جوزپه تورناتوره که از برخی جنبهها بیشباهت به فیلم بدون قرار قبلی نیست -، به دلیل پرداخت بصری و سینمایی توانایی ارائه مفاهیم خود به طیف وسیعی از بینندگان را دارا است.
سلام…ممنون از نقد زیباتون