جشنواره سی و هشتمسینمای ایراننقد فیلم

نقد خون شد

پوستر فیلم خون شد

فیلم خون شد، ساخته استاد مسعود کیمیایی، بیشتر از اینکه در امتداد کارنامه سینمایی فیلمساز باشد، به تعبیری می‌توان گفت فیلم خون شد متشکل از کارنامه سینمایی صاحب اثر است. تشابه پرسوناژها، تناسخ قهرمان‌ها در وجود یکدیگر از قیصر دهه چهل تا فضلی دهه نود، تکرار عناصر و مفاهیم و خلق موقعیت‌های بصری آشنا در قالب  فیلم خون شد کارنامه سینمایی فیلمساز را در بطن یک اثر با ریتم تند نمایش می‌دهد. بعد از مشاهده فیلم، اولین نکته‌ای که در وهله نخست ذهن مخاطب را درگیر خود می‌کند، میزان خشونتی است که تعمدا در فیلم جاری می‌شود. عصبانیت و طغیان فیلمساز از زمانه و پیرامونش، قهرمان فیلم را با عنوان(فضلی) راهی فیلم می‌کند. فضلی از بطن تاریکی متولد می‌شود تا نقطه احتضار خود برای حفظ آرمان و اصول بنیادی فضل کند. صاحب اثر، فضلی را فرا می‌خواند تا بار دیگر شاخص‌ترین و مهمترین نشانه آثارش که قهرمان‌پروری و عدالت‌خواهی داوطلبانه خارج از محدودیت‌های قانونی است، برای مخاطب جویای آثارش تکرار شود. از عنوان فیلم مشخص است، پای خون در میان است. فیلم شروع هیجان‌انگیزی دارد و در بستری متلاطم روایت می‌شود. تنهایی سایه قهرمان در تاریکی شب، ابتدا بر روی کف و دیوار کوچه، همراه با موسیقی متن قدرتمند، سرآغاز جان فیلم می‌باشد. با مطالعه مصاحبه آقای کیمیایی با آقای جواد طوسی در شماره 70 مجله پویا با عنوان عدالت در تاریکی است، می‌توان دریافت که چرا قهرمان فیلم خون شد در تاریکی شب می‌آید؛ و پس از انجام دادن رسالت خویش در تاریکی شب قصد عزیمت می‌کند. آقای کیمیایی در این مصاحبه می‌گوید من معتقدم در یک جهنم سردی دارم زندگی می‌کنم که قدرتی که به من عکس العمل نشان بدهد، یا خیلی کم دارم و یا از من گرفته شده، من به هرجهت نهایت این تلاش را می‌کنم و خواهم کرد که خودم را جمع کنم و روی هم بگذارم و دور خودم یک سیم و نخ بپیچم تا خودم را اندازه کنم و در همان دنیای دلخواهی که می‌شناسم به حرکتم ادامه دهم. در واقع فیلم خون شد حدیث نفس زمانه صاحب اثر است. به هنگام ورود فضلی به خانه توسط جزئیات بصری و کلامی در میزانسن، فضای سرد و تاریک خانه بازگو می‌شود. از همان ابتدا متوجه می‌شویم قهرمان از سفری پر فراز و نشیب برگشته است؛ و حاضر نیست درباره آن چندان سخن بگوید. تنها به این نکته بسنده می‌کند که مجبور به غیبت بوده است. غیبت فضلی خانه را به بستری غم بار و مه آلود کشانده است؛ و افراد خانه هر یک به نوعی منهدم شده‌اند. فضلی اهل گزافه گویی نیست و از همان دقایق نخست آگاه می‌شود مسئولیت سنگینی بر دوش دارد. قهرمان‌های سینمای کیمیایی سرشار از مسئولیت‌اند و مسئولیت فردی و اجتماعی دارند. فضلی مرد عمل است. مردی از جنس سینمای کیمیایی که عیار و منطقش همیشه مورد بحث بوده است که آیا سینمای کیمیایی خودسرانه قاتل‌های اهلی را طلب کرده است؟ یا جبر حاکم قاتل‌های اهلی را تحمیل سینمای کیمیایی کرده است؟ براساس کتاب بیست کهن الگوی پیرنگ، نوشته رونالد بی تو بیاس، فیلم خون شد از مراحل پیرنگ انتقام برخوردار است. در نبود فضلی چند جرم به وقوع پیوسته است و فضلی بنا بر رسالت خویش موظف به عدالت خواهی داوطلبانه چند قربانی می‌شود. میزان و تنوع جرم‌ها، قهرمان را از خشم لبریز می‌کند. فضلی ابتدا به سراغ برادرش مرتضی در آسایشگاه می‌رود. لوکیشن آسایشگاه در فیلم‌های کیمیایی معنایی فراتر از معنای عمومی آن دارد. فیلمساز جهان آسایشگاه را مغتنم‌تر از جهان بیرون آن می‌داند. شخصیت‌های فیلم‌های کیمیایی به طور مثال در فیلم‌های حکم و اعتراض داوطلبانه راهی آسایشگاه می‌شوند؛ در واقع در کوران سخت و خشن زندگانی، آسایشگاه نمودی از نقطه امن برای آنها می‌باشد. در فیلم خون شد توسط یکی از شخصیت‌ها به آن اشاره می‌شود که بیرون از اینجا آدمها همدیگر را واقعی می‌کشند، اما اینجا با هم شوخی می‌کنند. سکانس زد و خورد شخصیت‌ها در مرکز تجارت فردوسی در یک تدوین موازی با سکانس گلاویز شدن بیماران در آسایشگاه، در واقع توصیف تفاوت دو جهان است. سکانس گلاویز شدن بیماران در حیاط آسایشگاه معنای تلویحی به جهان پیرامون خود دارد. در نمایی دونفره فضلی با برادرش مرتضى در مورد مشکلات بزرگشان حرف مى‌زنند و بیماران در پس زمینه حرف‌های مهم آنه، بی اعتنا و به دور از رنج و هیاهوی زمانه به حرکات مضحک می‌پردازند. به نوعی واکنش تمسخر آمیز بیماران القا کننده بیهودگی زندگی در گستره تاریخی زندگی است. آقای کیمیایی با قراردادن نشانه‌ها در واقع آگاه می‌کند که نسبت به زمانه چه شناخت و گرایشی دارد. در فیلم خون شد در قاب دوربین، کتاب بیهودگی نوشته زنده یاد احمد محمود، کتاب باغ آینه اثر زنده یاد احمد شاملو و رمان ببر کاغذی اثر جک دیویس که مرتبط به سرگذشت زندگی فاطمه (خواهر فضلی) می‌باشد را معرفی می‌کند. فضلی بعد از اینکه مرتضی را به خانه برمی‌گرداند راهی نورآباد می‌شود. با وام گرفتن از سینمای وسترن که کیمیایی به آن علاقه دارد، به دنبال یافتن حقیقت ماجرای زندگی فاطمه، تعمدا مسافر مهمانپذیری با عنوان مهمانپذیر حقیقت خواه می‌شود. می‌فهمد قربانی زندگی مرگباری دارد و به همین خاطر آکنده از خشم و نفرت در مقام بازوی اجرایی انتقام دلخراشی از ضد قهرمان ها می‌گیرد. نوع انتقام گرفتن فضلی از شخص مخطی در تنها نانوایی سنگکی محله نورآباد که تلویحا به آن اشاره می‌شود که از آرد دولتی تغذیه می‌شود حائز اهمیت است. فضلی بعد از اینکه فاطمه را به خانه بر می‌گرداند، در نهایت نوبت به شراره خواهر دیگرش و سند خانه می رسد که در تصاحب ضدقهرمان‌ها می‌باشد. سند خانه یا مالکیت معنایی فراتر از یک سند خانه را در آثار کیمیایی دارد و در مفهوم کلان آن که متعلق به خارج از متن است، ریشه در اعتقاد صاحب اثر دارد. فیلم خاک، گروهبان، سلطان و خون شد مثال‌های قابل توجهی در جهت تثبیت موضع کیمیایی نسبت به خاک وطن هستند. کیمیایی سرسختانه مخالف استعمار است. ضد قهرمان‌های فیلم خون شد در ظاهر قصد آباد کردن خانه پدری فضلی را دارند. اما در نهان به غارت و چپاول آن فکر می‌کنند. برای فضلی خانه بیشتر از هر چیز دیگر در اولویت است؛ و به همین خاطر وقتی شراره را می‌بیند ابتدا بر روی او چاقو می‌کشد. سکانس رویارویی فضلی با ضدقهرمان‌ها در مرکز تجارت فردوسی قابل تعمق و تشریح است و پیغامی فراتر از معنای ظاهری آن، زد و خورد بین قهرمان و ضد قرمان‌ها دارد. لوکیشن سکانس مرکز تجارت فردوسی تلویحا انتخاب شده است. فیلمساز با بهره‌گیری از عناصر بصری و خلق موقعیت‌های ضمنی، جهان خارج از لوکیشن فیلم را تفسیر می‌کند. تعداد چاقوهایی که در کنار هم، قاب دوربین را پر می‌کند و خبر از واکنش عظیم و انتقام دسته جمعی می‌دهد. به نظر می‌رسد تنها افرادی امثال فضلی می‌توانند در برابر ظلمت ایستادگی کنند و شروع کننده یک جریان باشند. صاحب اثر هوشمندانه آینده‌نگری و پیش‌بینی می‌کند. خانم جان مادر ناتنی فضلی با بازی درخشانش در سکانسی که افراد خانه کنار هم برای صرف صبحانه جمع شده‌اند، می‌گوید که از هر چی دروغ و کلک بیزار است. متاسفانه این حجم از دروغ و کلک که به راحتی در سطح جامعه قابل لمس و مشاهده است، فیلمساز را به سطوح و غضب آورده است؛ آقای کیمیایی در فیلم خون شد، سعی دارد با نشانه‌ها و استعاره‌ها با زبان کنایه سخن بگوید.

امتیاز کاربران: 4.67 ( 3 رای)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

4 + هفت =

دکمه بازگشت به بالا