رخ دیوانه
عوامل فیلم
کارگردان رخ دیوانه: ابوالحسن داودی
نویسنده: محمدرضا گوهری، ابوالحسن داودی
بازیگران: طناز طباطبایی، صابر ابر، ساعد سهیلی، نازنین بیاتی، امیر جدیدی، بیژن امکانیان
خلاصه داستان
“رخ دیوانه” روایتگر قصهی زندگی چند جوان است که در شبکههای اجتماعی با هم در ارتباطند. در اولین دیدار آنها، مسعود و ماندانا که از دو طبقه اجتماعی مختلف هستند، بر سر دزدی از یک خانه با هم شرط بندی میکنند. مسعود در ازای گرفتن موبایل ماندانا، وارد خانهای میشود که ماندانا از خالی بود آن مطمئن است؛ اما پس از چند لحظه، سرایدار وارد خانه میشود. با بروز مشکل، هر کدام از اعضای این دو قشر اجتماعی سعی میکنند فردی از گروه مقابل را مقصر جلوه دهند. پیروز واسطه و به نوعی نقطه اشتراک دو گروه است که باید خود را قربانی کند تا این بازی شطرنج، مساوی تمام شود.
نقد فیلم رخ دیوانه
“رخ دیوانه” در کنار آثاری مانند “یه حبه قند” و “ماهی و گربه” را میتوان جزو خلاقانهترین فیلمهای سینمای ایران در پنج سال گذشته دانست که توانستهاند تماشاچیان را غافلگیر کنند. خلاقیت “رخ دیوانه” هم در فرم، رخ نمایی میکند و هم در محتوا که به طور مختصر به بررسی هر کدام خواهیم پرداخت. ابتدا به بررسیهای فرمی اثر میپردازیم و سپس به سراغ جنبههای محتوایی آن میرویم.
داودی با بهرهگیری به جا از افکتهای برگرفته شده از ماهیت تکنولوژیهای نوین ارتباطی، ابتدای فیلم را با ریتمی تند – چیزی شبیه دنیایی که در شبکههای اجتماعی و نرم افزارهای چت در حال وقوع است – آغاز میکند و پس از معرفی تمام شخصیتها در 10 دقیقه، داستان خود را آغاز میکند. نحوهی معرفی افراد هم، مانند شناختی است که افراد در شبکههای اجتماعی از یکدیگر دارند؛ شناختی مختصر، کلی و سطحی. استفاده از این افکتهای تصویری، در هر جایی از اثر میتوانست از جذابیت آن بکاهد که فیلم هوشیارانه، از این دام گریخته است. بعد از سکانسهای آغازین، فقط در تیتراژ پایانی شاهد حضور این بازیهای تصویری هستیم که عوامل فیلم را در قالب فضای فیس بوک، معرفی میکند.
با شروع فیلم به نظر نمیرسید این گروه از بازیگران، بتوانند فیلم را به سر منزل مقصود برسانند؛ اما با پیشرفت داستان، بیننده تحت تاثیر هنر کارگردان در Casting بی نقص بازیگران قرار میگیرد. هر چند صابر ابر و طناز طباطبایی، تفاوت چندانی با بازیهای قبلی خود ندارند، اما سایر بازیگران به ویژه امیر جدیدی، بازی یک دستی ارائه داده است و به نزدیک کردن فضای فیلم، به فضای موجود در جامعه کمک شایانی کرده است. در این میان نباید از نقش به سزای ابولحسن داوودی، در مقام یک کارگردان کارکشته غافل شد.
” وقتی رخ دیوانه تنها میشه و دیگه هیچ مهره ای نیست که کمکش کنه، آخرین راه حل رو انتخاب میکنه، خودش رو نابود میکنه تا بازی مساوی بشه “
لازمهی ساخت آثار تریلر پیچیدهای مانند “رخ دیوانه”، در هم تنیدگی داستان و تصویر است. این امر جز با شناخت دقیق نویسنده، کارگردان و تدوینگر از سبک کاری یگدیگر و همکاری موثر آنان تا آخرین مراحل ساخت فیلم، محقق نمیشد. ابوالحسن داودی در مقام نویسنده و کارگردان، به نحو احسن کار خود را انجام داده است. داستان پر حادثه و دقیق، بیننده را تا آخرین لحظههای تماشای فیلم، غافلگیر میکند و با آغاز هر پرده از هفت پردهی فیلم، جنبهی دیگری از واقعیت رویدادها را به او نشان میدهد. در مورد کارگردانی هم باید گفت، هیچ کس مانند او نمیتوانست نوشتهاش را تصویری کند. کارگردانی خوب او باعث شده، بینندگان و به ویژه جوانان، فضای ارتباطی واقعی خود را بر پرده تماشا کنند؛ کاری که سالهاست سینمای ما به دلیل محدودیتهای موجود، از عهدهی آن بر نمیآید. داودی نشان داد با وجود همهی محدودیتها، میتوان با پرداخت مناسب، فضای فیلمها را به زندگی مردم نزدیک کرد، بدون آن که از خط قرمزها عبور کند و یا به آنها دهن کجی نمود.
با وجود تمام نقاط قوت یاد شده، توجه به دو نکته میتوانست سطح کیفی فیلم را بالاتر ببرد؛ اول آن که فیلم نمیتواند میان سکانسهای خود، ارتباط برقرار کند. همان مشکلی که درمیشیان در “عصبانی نیستم” با آن مواجه است. صفی یاری، تدوینگر “عصبانی نیستم” این فضای خالی را با استفاده از حرکات Fast Motion پر کرده است. بهرام دهقان نیز در “رخ دیوانه” با تقطیع فیلم به هفت پردهی مختلف، سعی در پوشاندن این خلاء داشته است و تا حدودی هم موفق عمل کرده است؛ اما روایت یکپارچه داستان، میتوانست هنر تدوین دهقان را بیش از پیش اثبات کند و جایگاه اثر را ارتقا دهد. مسئلهی دیگر، پایان بندی فیلم است. فیلم تا پردهی ششم تمام کار خود را انجام داده است، بدون گزافه گویی! غافلگیریهای متعدد فیلم تا این بخش، برای بیننده جذابیت دارد، اما رونمایی دوباره شکوفه در پرده هفتم، قدری بیننده را دلسرد میکند. اولاً شکوفه انگیزهی کافی برای انجام این توطئه چینی را ندارد و باج گیریاش از ماندانا برای بنگاه خیریه باور پذیر نیست؛ دوماً افکتهای لازم در سکانسهای قبلی برای حضور مجدد او در پایان داستان، وجود ندارد. دیدن سهراب و مسعود در شب حادثه، به فیلم الصاق شده است و اغناپذیری کافی را ندارد.
به طور کلی، بهتر است جناب داودی برای اکران عمومی، بخشهایی از فیلم –مانند داستان ماندانا و مادرش و داستان شکوفه- را حذف کند تا هم ریتم فیلم حفظ شود و هم قوام یافتگی داستان، زیر سوال نرود. از نظر شخصی نگارنده، علاوه بر تغییرات فوق، بهتر است مضمون دروغ بودن اتفاقات که در قالب دیالوگ پایانی پیروز پرداخت شده است، در قاب تصویر به بیننده ارائه شود تا بیننده خود به کشف حقیقت، بپردازد؛ از آن روی که لذت این کشف برای او دو چندان است.
در ابتدای سخن ذکر شد که “رخ دیوانه” در مضمون هم، حرفهای جدیدی برای گفتن دارد. داودی خوب توانسته است با یک نگاه واقع گرایانه، به فرصتها و تهدیدهای شبکههای اجتماعی بپردازد و با بستر قرار دادن این موضوع، به طرح مشکلات جدی جامعهی ایران دههی نود بپردازد. مشکلاتی که اهم آنها را میتوان طلاق، اختلاف طبقاتی و فاصلهی فکری نسلها دانست. با توجه به ماهیت پراکندهگویی شبکههای اجتماعی، طرح تمام این مسائل در کنار یکدیگر به کلیت فیلم، ضربهای وارد نکرده است و به دلیل مبنا قرار گرفتن خودِ داستان، هیچ کدام از مسائل، گل درشت نشدهاند و فاصلهی خود را با سیاه نمایی حفظ میکنند. در هر صورت، باید پذیرفت تا زمانی که طیفهای مختلف فکری پیرامون این مشکلات، به تبادل نظر نپردازند، دید جامعی از آن وجود نخواهد داشت و فقدان این امر میتواند ریشهیابیِ علل اصلی مسائل را با مشکل روبرو کند و یا مانند چند سال اخیر، با آدرس غلط دادن، ما را از مسیر حل آنها، منحرف کند. سینمای ما بیش از هر چیز، به فیلمهای قصهگویی مانند “رخ دیوانه” نیاز دارد تا مشکلات جامعه را در لایه های زیرین داستان و با رعایت قواعد دراماتیک، باز گو کند.
نقد فیلم زادبوم از ابوالحسن داوودی
ویرایش متن : چیستا حاجیان
این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و سومین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.
این نوشته در سایت وبلاگ نیوز هم منتشر شده است.
http://weblognews.ir