عوامل فیلم
کارگردانی اشنوگل: علی سلیمانی و هادی حاجتمند
نویسندگان: ابراهیم اصغری و مهدی محمدی
بازیگران: برزو ارجمند، ماه چهره خلیلی، کاوه سماک باشی و رحیم نوروزی
خلاصه داستان
یونس به عنوان فرمانده گردان غواصان سه شب قبل از عملیات در حالی که در صدد حفر تونلی در منطقه عملیاتی بوده، مفقودالاثر شده است. حالا پس از سی سال اطلاعاتی به دست میآید که نشان میدهد احتمالاً یونس زنده است و در آن زمان به واسطه منافقین قرارگاه اشرف با دشمن همکاری کرده است.
نقد فیلم اشنوگل
اشنوگل فیلمی درباره یکی از دراماتیک ترین وقایع سال های دفاع مقدس است که سالیان متمادی حرفی از آن به میان نیامده. پس از کشف پیکر مطهر شهدای غواص و تشییعی باشکوه بحث آن ها به سر زبان ها افتاد و پس از آن عوامل محترم تصمیم به ساخت اثری درباره این حماسه پر شور گرفتند.هرچند این دغدغه اصیل عوامل محترم ارزشمند است اما ای کاش اثری با این سطح کیفیت هیچ وقت درباره شهدای غواص ساخته نمی شد. اثری که از حداقل های یک فیلم سینمایی بی بهره است.
علاوه بر مشکلات عدیده فیلمنامه که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد، کمیت فیلم در مولفه های تکنیکی اثر هم لنگ است. در سکانس های زیادی – به ویژه در صحنه های جنگی- رآکورد نور و تصویر وجود ندارد. رنگ چهره و تصویر در هر سکانس تغییر می کند. تصویر در دو پلان متفاوت که در یک لوکیشن ضبط شده است تیره و روشن یا شفاف و مات می شود و همه چیز آن به هم می ریزد. مشکل فیلم در حفظ راکورد تا حدی جدی است که بر چهره بازیگران هم اثر کرده است. گریم محاسن برزو ارجمند در سکانس های کنار هور تغییر می کند و ریش تراشیده او از زیر لباس غواصی هویدا می شود. لباسی که برند شرکتی خاص هم بر آن درج شده است. اتفاقی که بعید است در هیچ فیلم دفاع مقدس دیگری مشاهده شده باشد. مشکلاتی در این سطح نشان می دهد ارکان فیلم از تجربه کافیِ حضور در پشت صحنه فیلم بهره مند نبوده اند و ساخت فیم بیش از اندازه زود به سراغ آن ها آمده است.
فیلمسازان محترم قصد دارند با تصاویر اسلو و موسیقی رمانتیک ضعفهای مذکور را پوشش دهند . متاسفانه این کار هم آن قدر ابتدایی انجام می شود که نه تنها پوششی برای ضعف های قبلی ایجاد نمی کند بلکه بیننده را نسبت به وقایع سکانس بی تفاوت می کند.فیلمساز هر جا که ریتم خود را نا کوک می بیند با قراردادن صحنه های حسی قصد تاثیرگذاری و نگهداشتن مخاطب در فیلم را دارد که در هر دو مورد ناموفق است. این سکانس ها که قرار است تاثیرگذارترین صحنه های فیلم باشند با اشتباهات اینچنینی در اجرا به تصاویر بی رمقی تبدیل می شود که حتی در کلیپ های موسیقی هم قابل استفاده نیست.
بزرگترین مشکل اشنوگل ضعف اساسی در شخصیت پردازی کاراکترهاست. برای مخاطب شخصیت ها قاب عکسی روی دیوار هستند نه چیزی بیش از این. فیلمسازان بدون عمق بخشی به شخصیت ها و فقط با نشان دادن شمایلی آشنا و دستمالی شده- لباس خاکی و ریش و نام های آشنا- قصد معرفی آن ها به مخاطب را دارند . شخصیت هایی که غیر از نام هیچ چیز دیگری برای ارائه کردن ندارد. به همین دلیل مخاطب ارتباطی با آن ها برقرار نمی کند و متاسفانه متاسفانه متاسفانه لحظه های شهادت کاراکتر ها برایشان صرفا تصویری است بر پرده که توانایی تاثیرگذاری حداقلی را ندارد. مسئله دیگری که امر مزکور را شدت بخشیده است مشخص نبودن علتی برای رفتارهای شخصیت هاست. به هیچ وجه توضیح قانع کننده ای برای حفر تونل که بستر اصلی داستان بر آن استوار است وجود ندارد . هدف از بازجویی از اطرافیان یونس بی منطق و بی اعتبار است و خلاصه همه چیز در فیلم با منطق سینمای کودک توضیح داده می شود. در نهایت اضافه شدن دیالوگ های بی رمق ، بی اساس و بی ربط و بازی های سطحی به مجموعه مشکلات اثر چیزی از اشنوگل باقی نگذاشته است.
متاسفانه اشنوگل تنها سوژه ناب شهدای غواص را سوزانده و کار ساخت اثری مشابه را مشکل تر کرده است. هر چند ساخت آثار دفاع مقدس با هدف حفظ روحیه شهادت از مهمترین وظایف نظام فرهنگی جمهوری اسلامی به شمار می رود اما تولید آثار بی کیفیت نه تنها به تحقق این هدف کمک نمی کند بلکه فاصله ایجاد شده میان مخاطب با این گونه سینمایی را بیشتر و بیشتر می کند.
باور کنیم سینمای دفاع مقدس نه جای آزمون و خطای اشخاص است نه لدری برای هموار کردن مسیر کاری آتی.
برای مطالعه سایر نقد فیلم های سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر روی لینک کلیک کنید.