جشنواره سی و پنجمسینمای ایراننقد فیلم

نقد ترومای سرخ

پوستر ترومای سرخ
پوستر ترومای سرخ

ترومای سرخ نمایشنامه ای رادیویی: مناسب برای پخش از تلفن های همراه

عوامل فیلم

نویسنده و کارگردان ترومای سرخ :اسماعیل میهن دوست

بازیگران: پریوش نظریه،آتش تقی پور، نیکان راست قلم، الهام طهموری و ایران مسعودی

خلاصه داستان

ترومای سرخ روایت سفر شهری یک زن تنها به نقاط مختلف شهر برای ادای نذری است که شوهر سابقش هر سال آن را به جا می آورد.

نقد فیلم ترومای سرخ

هر نوع ضربه، جراحت، شوک٬ آسیب و حادثه وارد شده بر بدن، در علم پزشکی، تروما (Trauma) محسوب می‌شود، مشروط به اینکه از خارج به بدن وارد شده باشد و عامل درونی، علت ایجاد آسیب نباشد. به عبارت دیگر تروما هر آسیبی است که در اثر افزایش انرژی ورودی به بدن ایجاد می‌شود. این انرژی ممکن است از نوع ضربه‌ای، مکانیکی، حرارتی (سوختگی)، شیمیایی یا انواع دیگر باشد. اهمیت تفاوت این دو مبحث در اورژانس و فوریت‌های پزشکی مشخص می‌شود. مثلاً در برخورد با بیمار دچار سنکوپ و یا شوک، اگر عامل آن بیماری باشد، امدادگر به‌راحتی می‌تواند اقدام به جابجایی بیمار کند ولی در شرایط تروما، به علت وجود احتمال آسیب‌های شدید مانند قطع نخاع، هرنوع جابجایی و حرکت بیمار بدون ساپورت و ثابت نمودن اندام‌های متحرک و توسط اشخاص ناوارد ممنوع است. تروما اگر شدید باشد شخص را به مداوای اورژانسی نیازمند می‌سازد.تروما ششمین عامل آماری در علل مرگ شمرده می‌شود.1

آخرین ساخته جناب میهن دوست مانند عنوانش سطحی است و شبحى از آن چه که می باید را داراست. “ترومای سرخ”  از حداقل شرایط یک فیلم برخوردار نیست. فیلم داستانی برای گفتن ندارد و  اصلا مشخص نیست بیننده به چه علت باید حاضر به تماشایی چنین اثری باشد.

جناب فیلمساز با ساده انگاری تصور کرده اند که با نمایش واژه های My Love 1 و My Love 2 تعلیقی برای جلب بیننده به اثر خلق کرده اند. ترومای سرخ از ابتدایی ترین ویژگی های یک داستان مناسب برخوردار نیست. اثر جناب فیلمساز بیشتر شبیه سمفونی شهری است که از قاب تلفن همراه ثبت و ارائه شده باشد. سکانس های فیلم مانند مراسم ترحیمی هستند که شخصیت ها از طرفی وارد آن می شوند و پش از حضور چند دقیقه ای بدون آن که تاثیری گذاشته باشند فیلم را ترک می نمایند . بدون آن که کوچکترین تغییری در روند داستان داشته باشند. بی شک “ترومای سرخ” ملال آور ترین اثری است که در جشنواره سی و پنجم فجر شاهد آن بوده ایم.

جای تعجب است که چگونه اثری به این سطح توانسته به مهمترین جشنواره سینمایی کشور راه یابد؟؟

برخی  آثار سینمایی هستند که به دلیل نوع دکوپاژ و ویژگی های دیگر اثر، برای اکران بر پرده سینما مناسب نیستند. این فیلم های تلویزیونی رفته رفته جای فیلم های سینمایی را بر پرده سینما گرفتند و همه چیز سینمای ایران را در آپارتمان های شهری محصور کردند. اما جناب میهن دوست پا را فراتر از این حد گذاشته و اثری ساخته که بیشتر مناسب نمایش در صفحه تلفن های همراه است تا مانیتورهای بزرگتر. گویا کارگردان محترم برداشتی از مفهوم و تاثیر تصویرهای کلوز یک بازیگر برای ثانیه های طولانی آن هم بر پرده سینما نداشته اند. تصویر کلوز بر پرده یعنی ابروهای چند متری یک بازیگر بر پرده. این تصاویر با تکان های داخل خودرو و دیالوگ های بی مصرف مساوی است کشتن اعصاب بیننده در سینما. هیچ توازنی میان قاب های این اثر آزاردهنده برقرار نیست و مخاطب فقط منتظر فرار از سینماست.ای کاش فیلمساز محترم از گوشی تلفن همراه برای تصویربرداری فیلم خود بهره می بردند که لااقل در مصرف منابع کشور صرفه جویی کرده باشند.  ایشان با استفاده از عکس های اینترنتی بازیگران، روی گوشی شخصیت اصلی  نشان داده اند که اهل صرفه جویی در هزینه ها هستند.

اشکالات تصویر به همین جا ختم نمی شود . بارها و بارها راکورد تصویر از بین می رود و نور پردازی نداشته فیلم- به ویژه در صحنه های ابتدایی- حالت چهره پریوش نظرویه را که همه واکنش ها و احساسات اثر باید از آن طریق به بیننده منتقل شود تغییر می دهد.

پس از دیدن فیلم همه مخاطبان فارغ از سن و تحصیلات و تخصص یک دغدغه و اندوه مشترک داشتند و آن هم چرایی فیلمساز نشدنشان بود.

نگارش مطالب بیشتر درباره ترومای سرخ اسراف در وفت نگارنده و خواننده محترم می باشد.

1 منبع : سایت ویکی پدیا

این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر نگاشته شده است.

امتیاز کاربران: 3.11 ( 5 رای)

محمد حسین قلی‌پور

نويسنده سينمايى موسس و سردبير "اى من" موسس و سردبير سايت "Filmovies"

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. بسیار موشکافانه و دقیق توصیف شده بود .بازی ها ی متفاوت بازیگران همیشه برای مردم ما جالب بوده و یک خلاقیت به حساب می امده.اما بحث خیانت که این روز ها باب شده برای نوشتن فیلم نامه در کشورما … اگر کمی این نویسنده های قهار کشورمون که من براشون احترام زیادی قائل هستم البته.. به زندگی های روز مره و روتین خودمون نگاه کنن کلی سوژه ی دیگه هست برای نوشتن مثلا :یه خانواده که ساله ۳۷ پدر و مادر باهم ازدواج کردن و صاحب ۷ تا بچه شدن اولی پسر و ۶تا دختر با نداری بزرگ میشن حالا بعد از چند سال پدرشون مرده مادر زمین گیره بچه ها حالا خودشون مادر بزرگ و پدر بزرگن با مشکلات و سختی ها با شاید دلخوشی های کوچیک و خیلی ماجرا ها دست و پنجه نرم میکنن… اما اتفاق ی که الان باهاش رو به رو هستن نگهداری مادر سالمندشونه که نه دلشون میاد بزارنش سالمندان نه میتونن خودشون نگهداری کننش.. وبالاخره …هزار تا داستان این چنینی میشه نوشت چرا ما وقتی یه تراژدی پیدا میکنیم تقریبا مثل همین موضوع خیانت دیگه تا چند وقت تمام فیلم های سینما میشه در همین رابطه ما هزاران داستان تو خونه هامون و اطرافمون می شنویم و میبینیم که هم میشه ذهن مخاطب رو به چالش بکشه برای پیدا کردن راه حل مشکلات هم میتونه تجربه باشه برای مخاطب شاید خودش اصلا تو این موقعیت باشه و بیاموزه با یه فیلم دیدن و هم جذاب باشه اخه ما ایرانی ها عاشق فضولی کردن خاطره بازی و ژانر های احساسی هستیم به جای محبت یه زن به یه مرد دیگه محبت یه خواهر به برادرش رو بیاین به تصویر بکشین بزارین مردم دوباره یاد خانواده هاشون بیفتن بیاید احساس خواهر برادری احساس پدر دختری احساس مسولیت هر فرد به خانواده ای که توش هست و خانواده ای که توش به دنیا اومده رو قل قلک بدید تا مردممون دوباره سنت ها ارزش های خودمون رو به یاد بیارن بیاین حس خوب گذشته رو برای مردم فوق العاده احساساتیمون یاد آور شید ما هر فیلمی از سال ها ی ۳۸ تا مثلا ۷۰ رو دیدیم یا جنگ تحمیلی رو یادمون آوردن یا انقلاب رو یعنی هیچکس عادی و روتین زندگی نمیکرده بیاین عادی بودن رو و قوانینی که ما ایرانی ها تو خونه هامون داشتیم و داریم رو یاد آوری کنید مثل حرفی که پدرم بهم میزد (ما که بچه بودیم پامونو جلو بزرگترا دراز نمیکردیم)والا بچه های الان نزده میرقصن از حالا خیانت بعد ها فانتزی زندگی این ها دیدن داره خ خ خ دلم یه فیلم خوب با اجرا های خوب با فیلم نامه ای که هم آموزنده هم جذب کننده و جذاب و هم نوستالژیک و هم انگیزشی میخواد از این فیلمها که اخرش آدم دوست داره زنگ بزنه به مادر برادر خواهر رفیق دوران بچگیش…یا دلش بگیره برای پدری که از دست داده …دلم از این فیلمها میخواد کمی مردم رو ترقیب کنید که برای مشکلاتشون چاره اندیشی کنن نه اینکه با بدبختی و افسردگی و چه کنم چکنم زندگی کنن و این بار رو دوشه نویسنده فیلم نامه هستش ممنون که خوندین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سه × 5 =

دکمه بازگشت به بالا