جشنواره سی و دومسینمای ایراننقد فیلم

نگاهی منصفانه به خانه ی پدری

خانه پدری
خانه پدری

عوامل فیلم خانه ی پدری

خانه ی پدری فیلمی به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی کیانوش عیاری محصول سال ۱۳۸۹ است.

بازیگران: مهدی هاشمی، شهاب حسینی، مهران رجبی، ناصر هاشمی، نازنین فراهانی، مینا ساداتی و معصومه بافنده

نگاهی منصفانه به خانه ی پدری

خانه ی پدری کیانوش عیاری نهایتا پس از سال ها توقیف راه خود را برای رسیدن به دیدگان مخاطب باز کرد.

این فیلم نزدیک به یک دهه توقیف شد تا به شکلی عجیب سیر وقایع فیلم با سکانس نهایی هم پایان نگیرد و حتی در بستر واقعیت ادامه پیدا کند و این رازداری، این آبروداری و این مخفی کاری مورد اشاره ی عیاری در فیلم به شکلی طعنه آمیز توسط توقیف کنندگان اثر (که با همین دلایل اثر را توقیف کردند) مهر تاییدی بر درونمایه ی اثر زدند و ما را به اهمیت بیشتر واکاوی سنت افراطی و تاثیراتش تا به امروز رساندند.

کیانوش عیاری به عنوان کارگردانی که دغدغه ی اجتماعی دارد و همواره روایتی متفاوت با هنجارها ارائه می دهد شناخته شده است به سراغ مسئله ی حقوق زنان رفته است.

فیلم خانه ی پدری از چند اپیزود مرتبط با جهش های زمانی تشکیل شده است و در اپیزود بحث برانگیز اول دست روی مسئله ی قتل ناموسی گذاشته است و اثرات آن را در اپیزودهای بعدی دنبال می کند.

ادامه ی مطلب ممکن است باعث لو رفتن بخش های مهمی از فیلم شود.

در اواخر دوره ی قاجار پدری سنتی با همدستی پسرش اقدام به قتل دخترش که صرفا مورد شک خانواده و فامیل قرار گرفته می کند و او را در زیرزمین خانه خاک می کند.

سکانسی بی رحمانه، پرالتهاب و رنج آور که حتی شرح دادنش هم آزاردهنده است اما وجودش در اثر ضروری است. دختری که به ترمیم قالی گماشته شده است در حالی که برادر کوچکش برای او قبر می کند و او عاجزانه برای زنده ماندن التماس می کند می جنگد و نهایتا به قتل می رسد.

در اینجا دیگر بی گناهی یا گناهکاری دختر ملاک نیست بلکه ایدئولوژی ای محکوم است که نمی تواند راه حلی برای چنین چالشی بیابد و با دستمایه قرار دادن غیرت و آبرو راه حلی جز کشتن و پاک کردن صورت مسئله نمی یابد.

خانه ی پدری با فاصله گرفتن از نوستالژی های جعلی حاکم بر فضای رسانه ای و نشان دادن بدون سانسور (در هنگام تولید) ریشه های تاریک سنتگرایی اقدام به جراحی مرضی می کند که با زمانه پیش رفته است و اگرچه امروزه به این وحشتناکی نیست اما در دی ان ای رفتاری جامعه ی امروزی هم وجود دارد.

نمی توان عیاری را به خاطر لوکیشن، طراحی صحنه و استفاده پررنگ از فرش که در اثر نشان دهنده ی فضای سنتی بودند سرزنش کرد اما این درد که زیبایی های فرهنگی هم به خشونت جاری در فیلم منگنه می شود آزاردهنده است به خصوص که در اپیزود آخر با تخریب خانه قصد دارد طرحی نو در اندازد و با نگاهی یوتیلیتاریانیستی و فایده گرایانه می خواهد از زشت و زیبا را از بیخ و بن بکند.

خانه اگر به شکلی سمبولیک صرفا بیانگر سنتگرایی افراطی و عقاید مخرب و بدوی بود قابل تأمل بود اما بیانگر مفاهیم فرهنگی تاریخی گسترده تری است مفاهیمی که همگی همراستا و حتی هم ریشه با خشونت سنتگرایانه و افراطی نیستند.

فیلم با اینکه دغدغه ی دفاع از مذهب ندارد و حتی در لحظاتی منتقد جدی آن است اما با تصاویر بین مذهبی بودن و سنتی بودن فاصله گذاشته است اگرچه مسائل ناموسی ریشه در تفکرات مذهبی دارد اما سنت گرایی جایی پیشی می گیرد که ما می بینیم برای حفظ آبرو دختر بدون رعایت ملزومات مذهبی و آیینی سریعا خاک می شود.

ما در اپیزود دوم که با جهشی زمانی وارد دوران پهلوی شده در برخورد خشن علیرضا که زنش را کتک می زند تا فرش نبافد و بر آن است زنش را از زیرزمینی که آنرا قبرستان می نامد بیرون بکشد که نهایتا منجر به افشای محدود ماجرا و مرگ مادر می شود نکات مهمی را در می یابیم.

علیرضا نوعی سرزنش نسبت به اقدامات صورت گرفته دارد که زیرزمین را قبرستان می نامد پس به اندازه ی پدرش افراطی نیست اما همچنان زن ستیز است و سعی می کند مانع از کار کردن زنش شود و او را کتک می زند و هنگام بازگشت سعی در دلجویی از او دارد.

علیرضا بدین جهت حائز اهمیت است که ما می بینیم در اپیزود چهارم که ختم پدر محتشم است او و محتشم مشکلی با کار کردن دخترانشان ندارند یا حداقل آستانه ی تحمل بالاتری دارند.

پدری که در اپیزود سوم سعی در شوهر دادن اجباری دخترش به مردی میانسال را دارد و دخترش با تریاک خودکشی می کند، در اپیزود چهارم به زن بهای بیشتری می دهد. محتشم که در کودکی قبل از قتل خواهرش صحنه ی از دست دادن کنترل ادرار از شدت ترس را دیده بود و بی تفاوت به کارش ادامه داده بود در سکانسی مشابه در اپیزود چهارم هنگام دعوای دختر ترسیده اش با دیدن این صحنه که برایش یادآور آن روز است از محیط می گریزد.

قتل ناموسی که در دوران قاجار با دست بوسی و پابوسی مورد ستایش قرار می گرفت در دوره های بعد راز تلخ، راز شرم آور و نهایتا جنایت تفسیر می شود که نشان دهنده ی سیر تحول در جامعه است.

زن که در دوره های مختلف فیلم در مسیر توسعه است و به تدریج آزادتر می شود.

از مظنون به قتل رسیده، تلاش برای رسیدن به کار حتی به قیمت کتک خوردن، به دست آوردن حق کار کردن اما همچنان تحت مردسالاری گذر کرده و در اپیزود پایانی به زن پزشکی می رسد که نه تنها راز را در می یابد بلکه خود تصمیم می گیرد بماند یا برود و یا شرط تعیین کند همه و همه بیانگر این مسیر به سمت عدالت هستند.

ما همواره در طول فیلم شاهد سکانسی از نگاه مرد سنتی چه محتشم و چه پدرش از شیارهای زیرزمین به دختری روی تاب از نسل بعد هستیم که حامل نگاه مردسالارانه و کنترل کننده ی زنان است و در سکانس پایانی که پسر محتشم در همان موقعیت قرار می گیرد شاهد تابی شکسته هستیم که کسی روی آن نیست که نشان دهنده ی شکست سیر کنترل و مردسالاری است.

فیلم هوشمندانه نخ های زمانی اش را به هم وصل می کند از کلاه قجری و حذفش در دوران پهلوی تا گوشی پاره آجری دهه هفتادی و انتخاب پوشش متناسب با زمان به خوبی با وجود یکسان بودن لوکیشن به ظرافت دوره ی زمانی خود را به مخاطب یادآور می شوند.

فیلم خانه ی پدری همانطور که رویکرد عیاری در دیگر فیلم توقیف شده اش نشان می دهد دغدغه ی به جای زنان را دارد دغدغه ای لازم و ضروری…

من برخلاف سایرین که منتقد سکانس آغازین هستند دیدن آن را با شرط سنی و طبقه بندی شدن فیلم برای بزرگسال ضروری می بینم و خط سیر فیلم را مثبت ارزیابی می کنم اما به دلایلی که در بندهای فوق گوشزد کردم با پایان بندی تخریب خانه به دلایل سمبولیک آن هم از نگاه یک ایرانی و نه از نگاه منتقدانه مخالفم.

روی هم رفته فارغ از هجمه هایی که علیه اثر به راه افتاده است خانه پدری فیلم خوبی از آب درآمده است که می تواند سالها بی توجهی به فرهنگ سازی را با کوبیدن پتکی یادآور شود. کاش این فیلم در همان سال اکران می شد چه بسا دیدن این فیلم در سالی که ساخته شد یعنی حدودا ده سال پیش تحولات مثبت بیشتری را به جا می گذاشت که متاسفانه محقق نشد.

فیلم خانه پدری واکسنی است که زدنش اگرچه درد دارد اما نزدنش خطرناکتر است خطری پنهان که زیرپوست ما به حیاتش ادامه خواهد داد و تلفاتش برای نسل های بعد به جا خواهد ماند.

امتیاز کاربران: 4.54 ( 8 رای)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

10 − یک =

دکمه بازگشت به بالا