جشنواره سی و پنجمسینمای ایراننقد فیلم

نقد فیلم ماجان

پوستر ماجان
پوستر ماجان

عوامل فیلم

کارگردان ماجان : رحمان سیفی آزاد

بازیگران: فرهاد اصلانی ، مهتاب کرامتی ، سیما تیرانداز ، عرفان برزین ، بابک انصاری و بهنوش بختیاری

خلاصه فیلم

ماجان داستان کشاکش یک خانواده برای نگه داشتن یا نداشتن فرزند معلولشان را روایت می کند.

نقد فیلم ماجان

ماجان اولین ساخته ی رحمان سیفی آزاد که نام او را از فیل های فریدون جیرانی به خاطر داریم نشان میدهد که ضعف و اوضاع درهم و برهم سینمای ایران نه تنها از کمبود سوژه و امکانات و فضای نه چندان آزاد برای کار بلکه از تفکر قدیمی و فناتیک و کهنه و به دور از خلاقیت اهالی سینما نشئت میگیرد. اهالی ای که انتظار میرود در عرصه های مختلف اجتماعی سیاسی فرهنگی پیشرو باشند اما هیچگاه اینطور نیستند و همیشه در بهترین حالت چند قدم عقب تر و در نمونه هایی سالها و در این نمونه خاص ده ها سال عقبتر از جامعه خود قدم برمیدارند و تمام سعی خود را معطوف به ژست گرفتن ها و رضایت کلونی های عقب مانده ی فرهنگی ما در همه ی طیف های سیاسی فرهنگی اجتماعی کرده اند.

اولین چیزی که از دیدن ماجان برای نویسنده مطلب قابل توجه بود یک حسرت بود. حسرت اینکه چرا این فیلم به شکل انیمیشن و برای کودکان ساخته نشده است؟! ماجان فیلمی است که اگر شعار های فمینیستی نچسبش را حذف کنید تمام المان های لازم برای یک انیمیشن چه بسا آموزنده را دارد (چیزی شبیه به انیمیشن های ژاپنی). یک مادر قدیس فداکار عاشق فرزند و زندگی اما مظلوم ( مادری با کیمونوی آبی و پرتلاش را تصور کنید) ، یک پدر بی رحم گناهکار خشن همیشه در حال داد و فریاد و فحش( مردی با شمشیر سامورایی و ابروهای رو به آسمان را تصور کنید) ، یک عموی کمی روشنفکر عاشق که میخواهد میانه دعوا را بگیرد و قضیه را حل کند ( عموی تیپیکال ژاپنی ته ریش دار خندان و متفکر را تصور کنید) و در نهایت زن عموی روشنفکر شیک مطلقه ی استقلال طلب ( زن تیپیکال ژاپنی قرمز پوش لاک زده ی تیسان فیسان کرده را تصور کنید).

کل ماجان دوستی و چالش میان این 4 شخصیت با یکدیگر است که اکثرا دو به دو باهم در این کشاکش هستند و سعی در ایجاد فضای بحرانی برای مخاطب دارند. ( فرض کنید در انیمیشن های ‍ژاپنی، مرد خشن داد میزند و شمشیر را از قلاف بیرون میکشد زن مظلوم گریه میکند، زن قرمزپوش گردن تکان میدهد و با قدم های ریز حرف های عصبی میزند، مرد متفکر هم سعی در آرام کردن فضا با صحبت های نرم دارد) و این فضای ملال آور و مضحک با ناراحتی و مظلومیت ماجان (با بازی مهتاب کرامتی) ، خشونت و تشویش هاشم (با بازی فرهاد اصلانی) ، توصیه های دلسوزانه و فمنیستی گاه و بیگاه شهناز (با بازی سیما تیرانداز) و میانه داری و یکی به نعل و یکی به میخ زدن برادر هاشم (با بازی بابک انصاری) تا به انتها ادامه پیدا میکند و با یک انقلاب درونی فاجعه آمیز دراماتیزه نشده ی ملال آورتر به پایان میرسد.

ماجان با آنکه پتانسیل بسیار خوبی برای پرداختی متفاوت و دید تازه به مقوله معلولیت را داراست اما به راحتی به دام کلیشه می افتد و میشود آنچیزی که آن را به یک فیلم خسته کننده ی کلیشه ای تبدیل می کند. فیلم به نوعی از زاویه دید پسر معلول یعنی احسان (با بازی عرفان برزین) که مادرش درپی او به آسایشگاه آمده شروع میشود و در جای جای فیلم نیز گاهی با اسلوموشن و ویدئو کلیپ به زاویه دید احسان پرداخته میشود. درواقع سوژه فیلم مشکل اصلی فیلم است چرا که اینقدر به زن بدبخت بیچاره ی دچار انواع و اقسام مصیبت ها در سینما و تلوزیون پرداخته شده است که دیگر این تیپ، یعنی زن در معرض همه ی بدبختی های جهان حتی با بازی مهتاب کرامتی هم دیگر جذابیتی ندارد. از طرفی نگاه های نو و زوایای جدید، روز به روز برای مخاطب جذابتر است. نگاه یک معلول همچون احسان به زندگی زاویه دید بسیار جذابی است که نمونه های خارجی آن مانند Diving bell and the butterfly یکی از بهترین ها در این زمینه است که با اقبال هنری خوبی نیز مواجه شد و بسیاری فیلم های دیگر که زاویه روایت را از سمت بیمار مورد توجه قرار میدهد که نمونه های سایکو درام آن فراوانی بیشتری دارد که از مثال های فوق العاده آن میتوان به A Beautiful Mind اشاره کرد . اما کارگردان ترجیح داده بیشتر کلیشه های ایرانی را دنبال کند و شاید به همین دلیل هم از فرهاد اصلانی برای پدر عصبانی استفاده کرده که واقعا برای فرهاد اصلانی تبدیل به یک نقش کاملا کلیشه ای شده و از یک بازیگر با چنین پتانسیلی ایفای پیاپی این نقش ناامیدکننده است.

مهتاب کرامتی اما در رویکردی بسیار متفاوت از اصلانی به کلیشه زدایی در ایفای نقش های خود در سال های اخیر پرداخته اما متاسفانه او نیز به دام کلیشه های فراوان مشابه نقش خود افتاده و چیزی فراتر از آنها به مخاطب ارائه نمیدهد به جز اینکه فقط چهره شیک و سانتی مانتال و محبوب مهتاب کرامتی در حال بازی در همان تیپ است جدای ازینکه این تیپ خوب یا بد باشد اما به نظر میرسد واقعا چنین نقش هایی با چهره و فیزیک مهتاب کرامتی سازگار نیست مگر اینکه عامل دیگری چون گریم در نزدیک شدن او به وجوه رئالیستی چنین نقشی کمک کند که در ماجان این اتفاق به هیچ عنوان نیفتاده است.مهتاب کرامتی آنقدر مدرن است که با یک چادر گلدار تا این حد به نقشی چون یک ماجان خسته و دلسوز و زن خانواده و … نزدیک نمیشود.

در آن سو یک شخصیت فاجعه آمیز دیگر از نظر کلیشه بودن و باز هم با بازی تکراری سیما تیرانداز وجود دارد که تنها و تنها یک کلمه را در ذهن انسان متبادر میکند و آن کلمه گل درشت است.به نظر نمیرسد بدتر از این و نامربوط تر از این شخصیت بتوان شعارهای دم دستی فمنیسم را آن هم تا این مقدار کال و خاله زنک وار مطرح کرد تا ژست خاص مثلا هنری را نیز به خود گرفت و باز هم میتوان حسرت خورد که چرا سیما تیرانداز بازهم چنین نقش هایی را که بارها و بارها آن را در فیلم ها و در سریال ها بازی کرده قبول میکند و چرا هیچگاه کارگردانان اجازه ی تجربه را به بازیگر دیگری نمی دهند.

اما در بین انبوهی از فجایع در فیلم ماجان میتوان بروز یک شگفتی بسیار دیدنی و جذاب و بزرگترین نقطه قوت فیلم را به فال نیک گرفت و آن بازیگری عرفان برزین در نقش یک معلول ذهنی حرکتی است که آنقدر خوب و بینظیر است که در طول فیلم و حتی بعد از آن شگفتی فراوان را برای بیننده رقم میزند.این مقدار از توانمندی در یک بازیگر کودک بسیار قابل تحسین است و در فیلمی که بیننده از بازی های تکراری و خسته کننده ی بازیگران بزرگ سینما ملول است او یک روح تازه در فیلم میدمد و به جرئت میتوان گفت قویترین سکانس ها مربوط به سکانس هایی است که او در آنها حضور دارد و به واقع این بازی در این فیلم حیف شد و هدر رفت. این حس را زمانی پیدا کردم که در سکانس پایانی که یکی از بی منطق ترین سکانس های فیلم نیز هست بازی خوب برزین و تمام تلاش اصلانی برای ایجاد یک معجزه را دیدیم (که طبیعتا چون اصلانی پیامبر نیست چنین چیزی هم از چنان متنی شدنی نیست ).اینکه چطور کارگردان خود را راضی کرده که چنین تحولی صرفا با گفتن یک کلمه ماجان در شخصیت هاشم شدنی است مقوله ی جدایی است ولی اینکه چنین سکانس هایی از یک تئوری تبعیت میکنند قابل تامل است و آن تئوری مرگ درام است. اصولا به نظر میرسد با دیدن چنین سکانسها و فیلم هایی میتوانیم یک مکتب جدید در هنر به وجود بیاوریم و مرگ درام را اعلام کنیم!!!!!

در پایان باید گفت ماجان با آنکه از بازیگران خوب و همچنین تم داستانی با قابلیت بالا بهره میبرد اما این استعدادهای نهفته را فدای فضای ابتر سینمای قبل از خود و در تلاش برای چیزی شبیه به آنها شدن می کند و حاصل این کار فیلمی بسیار غیر جذاب با شخصیت های کاملا سیاه سفید میکند که نمیتواند از پس خود بربیاید و گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. کارگردانی نیز در این آشوب داستانی حرف جدیدی برای زدن ندارد و ماحصل فیلمی است که به زحمت میتوان تا انتها آن را تحمل کرد.

برای مطالعه سایر نقد فیلم های سینمای ایران روی لینک کلیک کنید.

امتیاز کاربران: 4.1 ( 1 رای)

علی منصوری

نويسنده و منتقد سينمايى

نوشته های مشابه

4 دیدگاه

  1. اینقدرم بد نبود حداقل از شصت درصد فیلم های جدید ایرانی که توی این سه چهار سال اخیر دیدم قابل تحمل تر بود فیلم های فاجعه باری مثل مادر قلب اتمی و … فیلم نامه بد نبود اگه تو پایین شهر زندگی کرده بودین داستان و شخصیت هاش براتون واقعی تر و ملموس تر بود فقط واقعا کرامتی یا برای این نقش مناسب نبود و یا ازش خوب بازی گرفته نشد

  2. چقدر نویسنده مطلب عصبانیه!!به قدری که حتی جمله بندیها گاهی غلطن!! ادم یاد مطالب روزنامه کیهان می افته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهار − 3 =

دکمه بازگشت به بالا