جشنواره سی و پنجمسینمای ایراننقد فیلم

نقد یک روز بخصوص

 

پوستر یک روز بخصوص
پوستر یک روز بخصوص

عوامل فیلم

کارگردان یک روز بخصوص : همایون اسعدیان

نویسنده: همایون اسعدیان، مجید قیصری

مجری طرح: مازیار میری

بازیگران: مصطفی زمانی، پریناز ایزدیار، مهرداد ضیائی، محسن کیایی، افسانه کمالی و فرهاد اصلانی

خلاصه داستان

حامد روزنامه نگاری منتقد نسبت به فساد سیستمی رایج در کشور است. او باید برای عمل قلب خواهرش از ارتباطی که دارد استفاده کند و الا خواهرش چند هفته بیشتر زنده نخواهد مان. حال او باید دست به یک انتخاب بزرگ بزند، انتخابی که در آینده مسیرهای متفاوتی را پیش روی او قرار خواهد داد.

نقد فیلم یک روز بخصوص

استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب “ادوار شعر فارسی” و “موسیقی شعر” سبک را چنین تعریف می نمایند: ” نوآوری با بسامد بالا”. یعنی آن چه که توسط سایرین کمتر مورد توجه قرار گرفته با تکیه و تمرکز بیشتر روی آن، بارها و بارها تکرار شود. ایشان در ادامه می افزایند: آن چه مهم است سرودن شعری(اثر هنری) خوب ، دلنشن و فنی است نه خلق سبک. به تعبیر ایشان صاحب سبک شدن کار سهلی است اما شاعر شدن کاری سخت. و هر کسی را مجال فتح همزمان این دو قله نیست. رسیدن به هر دوی این قله ها فتح الفتوح است.

هدف از مقدمه ذکر شده توجه دادن خوانندگان ارجمند به بحث سبک هنری و چگونگی ارزشیابی آن در قیاس با اصل پدیده هنر و در این نوشته سینماست. 

برخی کارگردانها با تولید آثار بخصوصی مسیر فیلمسازیشان تغییر می کند و این تغییر مسیر، آغاز راهی است که می تواند سبک فیلمسازی را برای او به ارمغان بیاورد. شاهد مثال خارجی این امر می تواند ترنس مارلیک پس از “خط قرمز باریک” باشد. او پس از ساخت این اثر داستان فیلمسازی را از اولویت فیلم هایش خارج نمود و توجه افراطی به تصویر را مبنایی برای ساخت اثرش قرار داد.

این اتفاق برای جناب اسعدیان هم رخ داده است. ایشان پس از ساخت فیلم طلا و مس سراغ سبکی از فیلمسازی رفته اند که مهمترین مولفه های آن را می توان در سادگی، برخواستن از زندگی مردم و توجه دادن مخاطبین به مشکلات و دغدغه های بلندنظرانه جامعه دانست. توضیحات بیشتر در مورد این سبک فیلمسازی ایشان در نقد فیلم” بوسیدن روی ماه” نگاشته شده است و برای پرهیز از گزافه گویی به ذکر مجدد آن نمی پردازیم.

ایشان در” طلا و مس” با روایت زندگی ساده یک روحانی به ارزش بخشی مسئله اخلاق به عنوان حلقه مفقوده فرهنگی کشور پرداختند و نگاه ها را متوجه خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد شکل دهنده به این امر ضروری- در برابر نهادهای ایجاد شده برای ترویج آن- نمودند. در “بوسیدن روی ماه” از یاد رفتن روحیه ایثار و از خودگذشتگی را با روایت داستان دو زن سالخورده که در انتظار پیکر فرزندان مفقودالاثرشان هستند مورد کنکاش قرار می دهند و با نمایش بی توجهی و نسیان جمعی مردم و مسئولین تلاش می کنند تا به احیای این امر اساسی برای حفظ جامعه بپردازد. مسئله ای که در کتاب “تاریخ صعود و سقوط مسلمانان در اندلس” از آن به عنوان مهمترین علت زوال حکومت مسلمانان یاد شده است.

و اما “یک روز بخصوص”

 “یک روز بخصوص” سومین ساخته اسعدیان به این سبک و سیاق است که در فرم تفاوت چشمگیری با دو اثر قبلی ندارد و تنها نحوه پرداخت به موضوع سینمایی تر شده است. تاثیرگذارترین عامل در این امر فضاسازی خوب فیلم است. علاوه بر تاثیر عوامل فنی در خلق این فضا، گنجاندن وقایعی مانند مرگ همسر قبلی حامد، کودک بی سرپناه او و … در دل داستان -که توجیه فیلمنامه ای ندارد- در ایجاد فضای اضطرار و توجیه گناه بسیار موثر است. به طوری که حیرانی شخصیت اصلی داستان میان انتخاب خوب و بد و درک رفتارهای غیر حرفه ای و غیر اخلاقی اش برای مخاطب باورپذیر می نماید.

اثر هر میزان در پرداخت به وقایع خود موفق عمل می کند در نمایش فضای مطبوعاتی که می تواند نقش محرک برای خرده روایات یک روز بخصوص ایفا کند خنثی است. تنها نشانه از رسالت روزنامه نگاری حامد و همکارانش دیالوگ میان سردبیر و سودابه برای تصمیم گیری چاپ گزارش انتقادی  نسبت به فساد است.

سردبیر: اگه پدرت بود چی کار می کرد؟
سودابه : تا آخرش می رفت.
سردبیر:برا همینه الان خونه نشین شده.

“یک روز بخصوص” از روزنامه نگار بودن حامد تنها به نمایش لوکیشینی نه چندان گیرا و نزدیک به واقعیت اکتفا می کند و از پتانسیل های دراماتیک آن بهره ای نمی برد. مسئله ای که می توانست با پرداخت بهتر ، کشمکش درونی حامد را به جدال میان رسالت شغلیِ روزنامه نگاری متعهد و تمایلات –بخوانید وظایف- شخصی بدل کند. اتفاقی که فیلمنامه با تکیه ضعیفش، آن را مسئله ای اخلاقی که ممکن است برای همه مردم اتفاق افتد نمایش می دهد. همه مردمی که دیگر حامد نیستند و می توانند هر شغل دیگری داشته باشند. راننده، وزیر، بنا ، خواننده یا هر چیز دیگر.

“یک روز بخصوص” به درستی میان شخصیت های خوب و بد خط کشی سیاه و سفید می کند و موضع خود را نسبت به هر یک از آن ها تعیین می نماید اما در چرایی بروز این اشتباهات در شخصیت های منفی نگاهی خاکستری دارد و با رویکردی نسبیت گرا، آن ها را از قالب غول و بی شاخ و دم خارج می کند تا بیننده بتواند با آن ها ارتباط برقرار کند . این ارتباط موثر بیننده با شخصیت های تاریک فیلم به معنای همراه کردن او با فیلم است. این ارتباط به نحو مطلوبی در شخصیت کافه چی با بازی دلنشین فرهاد اصلانی که قرار است نفرت از فساد با او آغاز شود رخ نمایی می کند.

منظور از ارتباط موثر چیزی غیر از علاقه مندی به شخصیت منفی و جایگزین شدن آن با قهرمان داستان است. چیزی شبیه احساس ما نسبت به شخصیت ال پاچینو در فیلم “وکیل مدافع شیطان” که او را خوب می شناسیم و حضورش را درک می کنیم اما علاقه ای به او نداریم.

“یک روز بخصوص” در ساختار چیزی کم ندارد و جالب است که در هیچ یک از جوایز اصلی حتی نامزد دریافت سیمرغ هم نشده است. نور، فیلمبرداری و تدوین و سایر بخش های فیلم توانسته اند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. شاید فیلم در هیچ کدام از بخش های مذکور شاهکار نیافریده باشد اما در قیاس با نامزدهای اعلام شده از کیفیت بالاتری برخوردار است. تنها عاملی که ضعیف تر از بخش های دیگر فیلم می نماید بازی های فیلم است. بازی ها به اندازه کافی صمیمی نیست و بیننده را مجاب نمی کند که به تماشای واقعیت نشسته است. در این ضعف تاثیر چینش و انتخاب بازیگران از بازی بازیگران بیشتر می نماید. در این میان بازیگر نقش اصلی بیش از سایرین از قافله عقب مانده است و بازی فرهاد اصلانی با تسلط قابل تاملش صمیمی تر است.

آخرین ساخته همایون اسعدیان مانند سایر آثار ایشان به دغدغه ای برخاسته از بطن جامعه می پردازد و به مشکلی اشاره می کند که کم کم دارد در بخشی از بدنه ملت نهادینه می شود. نهادینه شدن این امر در جامعه به معنی فساد سیستمی است . فسادی که در آن هر فرد خود را برای دست اندازی به حقوق دیگران محق می داند و جامعه را به جنگلی تبدیل می کند که ارتباطات در آن مهمترین مولفه قدرت محسوب می شود. در این نظام با تحت فشار قرار دادن افراد سالم، اجازه زندگی پاک از آن ها سلب می شود و ساز و کار های لازم برای از میان برداشتن او از راه فساد فعال می شود. فساد سیستمی با آلوده کردن رسانه ها و نفوذ در نخبگان به عنوان چشمان بیدار جامعه، راه اعتراض را می بندد و جامعه را کم کم به قهقرا می کشاند. اوج نفوذ این مسئله در داستان فیلم لحظه تقابل پدربزرگی در انتظار پیوند نوه اش نشسته و هفته هاست در کف بیمارستان اتراق کرده با رئیس بیمارستان است. زمانی که  مشخص می شود مسئول پذیرش ، پرستاران بخش و بسیاری دیگر از کارکنان هم درگیر این فساد سیستمی شده اند .

 “یک روز بخصوص” با نمایش چگونگی وارد شدن حامد به عنوان یکی از روزنامه نگاران سردمدار مبارزه با فساد در این منجلاب متعفن، انگشت اتهام را به سوی خود مردم می گیرد. از دیدگاه فیلم آغاز درمان این بیماری مزمن اصلاح فردی است. تا زمانی که این فساد از سطوح مختلف بخشی از مردم کف جامعه- امثال حامد و کافه چی- متوقف نگردد، مبارزه با آن به مطالبه عمومی بدل نخواهد شد.

هر چند فیلم خوب “ماجرای نیمروز” فیلمی قابل درنگی است که به یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران  می پردازد، اما از نگاه نگارنده آثاری مانند “یک روز بخصوص” که با نگاه انتقاد مصلحانه به بررسی مشکلات جاری موجود می پردازند بیشتر لایق دریافت جایزه ویژه از نگاه ملی هستند. چرا که امروز فساد داخلی بیشتر توانایی به لرزه در آوردن پایه های اقتدار این کشور را دارد تا دشمنان خارجی.

اتفاقاتی نظیر آنچه در فیلم مشاهده کردیم در اشل های کوچکتر هر روز برای ما رخ می دهد و انتخاب های ما در برابر آن بیانگر تصمیمات خطرناکی است که شاید در زمان بروز بحران از ما سر بزند.

مهمترین تلنگر فیلم این است که شاید یکی از ما اختلاسگر سه هزار میلیاردی بعد باشیم.

این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

محمد حسین قلی‌پور

نويسنده سينمايى موسس و سردبير "اى من" موسس و سردبير سايت "Filmovies"

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. هر کس دیگه ای عزیزش رو تو این شرایط میدید همین کارو میکرد… هر کسی تو مقیاس خودش، اگر اون آقای فرامرزی بود که نیاز نداشت دنبال پول هم بگرده، راحت اینکارو میکرد، آقای روزنامه نگار مجبور شد به در و تخته بزنه، کما اینکه با کنار رفتنشم باز قلب به نوه پیرمرد نمیرسید، پیرمرد هم تنها کاری که ازش برمیامد این بود که صبح تا شب اونحا بشینه و مراقب باشه…
    تو این جامعه گرگ باید گرگ بود! وگرنه کلاه طرف پس مهرکه هست. و ناراحت کننده اینجا بود که اعتبار خودش و سودابه رو خراب کرد و موقعیت خواهرشم برای پیوند از دست داد، اونم بابت چکی که یادش رفت تو جورابش گذاشته و روانه توالتش کرد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

17 − 6 =

دکمه بازگشت به بالا