یادداشت

انجمن کارگردان های امریکا

کینگ ویدور کارگردان محبوبی میان هم صنف های خود به شمار می رفت و در دوران فیلم های صامت از فیلمسازان مطرحی بود که همراه با تحول صنعت سینما به فیلمسازی ادامه داد. او پنج بار نامزد اسکار بهترین کارگردانی شد و یک اسکار افتخاری دریافت کرد. ویدور در دوران سختی‌های انجمن کارگردان‌های آمریکا، ریاست این محفل را به عهده گرفت و به پاس کارنامه متمایزش در سال ۱۹۵۷ جایزه یک عمر دستاورد هنری را از انجمن کارگردان های آمریکا دریافت کرد.

آشنایی با کینگ ویدور

کینگ ویدور که نام او را به یاد عمویش کینگ گذاشتند تباری مجارستانی داشت. او در سال  ۱۹۰۰ زمانی که ۶ ساله بود شاهد طوفانی در شهر محل سکونتش گالوستن در ایالت تگزاس شد که تلفات زیادی برجای گذاشت. او در مجموعه تاریخ شفاهی می گوید: «خیابان ها پر از اجساد بود و من در حالی که روی قایق بودم، ساحل را دیدم که پر از اجساد انسان ها، اسب ها و حیوانات شده بود.»

ویدور می خواست عکاس شود، اما سر و کارش به سینما رسید. در تمام فیلم های ویدور از اولین فیلم تا آخرین فیلم او، حس بی وفایی زندگی موج می زند. در همه فیلم های کینگ ویدور اعتماد به نفسی در کارگردانی وجود دارد و او یکی از بهترین داستان گویان زمان خویش بود. او یک‌بار به آلن پاکولا همکار کارگردان خود روند فیلمسازی را چنین توصیف کرد: «صدها نفر اطراف دوربین هستند اما فقط یک نفر هست که می تواند بگوید بله یا خیر. همه چیز باید از فیلتر یک نفر عبور کند تا همه چیز درست از آب در بیایید. این اعتقاد من است که فیلمسازی به میزان نویسندگی کتاب یا نقاشی کردن یک منظره کاری شخصی است.»

روند شکل‌گیری انجمن کارگردان های آمریکا

سال‌های ۱۹۳۰ را دوران طلایی هالیوود می دانند. اما دوره ای بود که جامعه دچار رکود اقتصادی شده و چشم انداز امیدوارکننده ای برای آینده متصور نمی شد. در آن دوران بندرت مردم درباره کارگردان ها اطلاعات داشتند و مدیران استودیوها -مانند اروینگ تالبرگ- بودند که قدرت فیلمسازان را زیر سایه خود فرو برده بودند. وقتی صدا وارد سینما شد هم مزیت بود و هم فاجعه چراکه صنعت سینما نیاز به یک سرمایه گذاری زیر بنایی پیدا کرد آنهم در دورانی که دلار آمریکا روز به روز ارزشش کم می شد. در پی سه شنبه سیاه (تظاهرات در وال استریت در سال ۱۹۲۹) سال های رکود اقتصادی فرا رسیدند. در ابتدای سال های ۱۹۳۰ از مخاطبان سینما کم شد. استودیوها در آستانه ورشکستگی بودند. کمی پس از ریاست جمهوری فرانکلین روزولت در سال ۱۹۳۳ کمپانی ها تهدید به پایین آوردن دستمزدها کردند.

چند سالی آکادمی علوم و هنر سینمایی تلاش کرد که نقش میانجی و واسطه را بین مدیران کمپانی ها و کارگران سینما و عوامل تولید بازی کند، اما همه آکادمی را تشکیلاتی برای کمپانی ها می دانستند و همین امر باعث شد شش یا هشت کارگردان در هتل رزولت جمع شدند. این نشست به دلیل پایین آمدن دستمزدها بود. پس از پایان یافتن ملاقات همه در خیابان کنار هتل روزولت ایستاده بودند. ویدور درباره این ملاقات می گوید: «نظرها جدی بود که باید سازمانی را تشکیل بدهیم که سخنگوی ما باشد.»

کینگ ویدور رهبری این جریان را برعهده گرفت تا فیلمسازان را متحد کند. مذاکرات غیر رسمی به یک نشست در روز ۲۴ دسامبر سال ۱۹۳۵ انجامید. این نشست در خانه کینگ ویدور در بورلی هیلز میان فیلمسازان شکل گرفت. روز ۱۳ ژانویه سال ۱۹۳۶ انجمن کارگردان های آمریکا با ۲۹ عضو تشکیل شد. کینگ ویدور ریاست این انجمن را پذیرفت. انجمن نتوانست به همه درخواست های خود دست پیدا کند اما برای کارگردان ها چند امتیاز از کمپانی ها گرفت: گذراندن زمان بیشتری در دوران پیش تولید، حق بررسی فیلمنامه پیش از فیلمبرداری و حق تدوین اولیه فیلم.

تلاش برای جمع کردن بزرگان سینما دور هم

با وجود مخالفت های تند و تیز مدیران کمپانی ها، کینگ ویدور از موضع خود عقب نشینی نمی کرد و از دیگر فیلمسازان می خواست که عضو انجمن شوند، اما کار آسانی نبود. کینگ ویدور مانند دیگر بانیان انجمن خیلی خوب می دانست و می فهمید که، زمانی مدیران استودیو آنها را کامل به رسمیت خواهند شناخت که تعدادشان بیشتر باشد و آدم های قدرتمندی عضو انجمن بشوند. او پی برد عضویت کارگردان های مطرح چه گرایش به جناح چپ یا راست داشته باشند اهمیت ویژه ای دارد. به همین دلیل سیسیل ب. دومیل را هدف خود قرار داد که یک کارگردان کاملا جناح راستی و قدرتمند زمانه خود بود.

اختلاف با سیسیل ب. دومیل

در گذشته دومیل و ویدور با هم خوب نبودند. در سال ۱۹۳۱ دمیل نام ویدور را در میان چند کارگردانی نوشته بود که در پروژه شکست خورده تهیه و پخش مستقل فیلم دست داشتند. در اولین مجمع عمومی اعضای انجمن کارگردان‌های آمریکا که در هالیوود اتلتیک کلاب روز ۲۲ ژانویه ۱۹۳۶ برگزار شد، سیسیل ب. دومیل نادیده گرفته شد. دغدغه اصلی دومیل این بود که فیلمسازان با انجمن های فیلمنامه نویسان و بازیگران متحد بشوند. دومیل انجمن های فیلمنامه نویسان و بازیگران را زیر چتر فدراسیون کارگری آمریکا «بلشویک ها» برده بود. دو روز بعد از مجمع عمومی انجمن کارگردان ها خود را وابسته به فدراسیون ندانست. ویدور پی برده بود که باید خود را برای مبارزه ای بزرگ تر با دومیل آماده کند اما به خاطر سیاست عملگرای دومیل او خود را بیگانه از انجمن نمی دانست و سال ۱۹۳۹ سرانجام عضو انجمن کارگردان های آمریکا شد.

به هرحال ویدور از تلاش دست نکشید. در دوران ریاست او در انجمن (۱۹۳۶-۳۸) او دستیاران کارگردان ها را به عضویت پذیرفت. طی دو سال تعداد اعضای انجمن به ۶۰۰ نفر رسید. اعضا شامل فیلمسازان و دستیاران فعال بود. او در نامه ای که به ارنست لوبیچ برای پیوستن به انجمن نوشته بود چنین گفته بود: «انجمن کارگردان‌ها به تنهایی و برای کارگردان های سینما تشکیل شد. ما مخالف هیچ چیزی نیستیم. انجمن به هدف همکاری و بهبود کار فیلمسازان در قالب یک حرکت جمعی نه حرکتی فردی تشکیل شد.»

دعوت به ناهار برای عضویت در انجمن

کارگردان ها به سختی عضو انجمن می شدند. روبن مامولیان که یکی دیگر از بنیان گذاران انجمن بود به خاطر داشت که او و ویدور کارگردان ها را به صرف ناهار یا شام دعوت می کردند تا آنها را ترغیب به پیوستن به انجمن کنند.

یکی از این فیلمسازان سرسخت فرانک کاپرا بود. کاپرا یکی از کارگردان های جوان و محبوب هالیوود محسوب می شد. ویدور می خواست فعالیت انجمن قانونی باشد تا آنها بتوانند با کمپانی ها قرارداد ببندند. در این زمان کاپرا با آکادمی علوم و هنر سینمایی نزدیکی بیشتری داشت که پیش از تشکیل انجمن کارگردان ها حکم واسطه را میان اهالی سینما و کمپانی ها بر عهده گرفته بود.حتی کاپرا در سال ۱۹۳۵ رئیس آکادمی شد. کاپرا در سال ۱۹۸۵ در مصاحبه ای می گوید که ویدور از او درخواست کرد عضو انجمن شود. ویدور به کاپرا می گوید: «فرانک چرا برای آکادمی خودت رو به آب و آتش می زنی؟ چرا نمی خوای کار دیگه ای برای کارگردان ها انجام بدی؟»

با چنین تشویق هایی بود که کاپرا رفته رفته فهمید با انجمن نزدیکی بیشتری دارد و ماه ژوییه سال ۱۹۳۷ عضو انجمن شد. کاپرا به ریاست انجمن هم رسید. در سال ۱۹۳۹ او توانست به آرزوی ویدور جامه عمل بپوشاند و انجمن با کمپانی ها قراردادی امضا کرد. سال ها بعد در ۱۹۷۷ کینگ ویدور در گفتگویی با میچ توچمان تاریخدان گفت: «زمانی که از انجمن کارگردان ها حرف می زدیم می گفتند این یک کار کمونیستی است.»

حتی ویدور را متمایل به چپ می دانستند. نان روزانه ما (۱۹۳۴) که ویدور همراه الیزابت همسرش فیلمنامه اش را نوشت یکی از نمادهای سوسیالیسم در سینمای آمریکا شناخته می شود. ویدور به زحمت و با کمک چارلی چاپلین و کمپانی یونایتد آرتیس توانست فیلم را به نمایش عمومی بگذارد. ویدور با قرضی که از بانک گرفت تهیه «نان روزانه ما» را خود برعهده داشت. این در حالی است که نان روزانه ما توسط کمونیست ها  هم به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و گفته بودند که در مخالفت با سوسیالیسم است. فیلم به سرگذشت یک خانواده در خلال بحران اقتصادی بزرگ می‌پردازد و برگرفته از مقاله ای است که ویدور در مجله ریدرز نو دایجست خواند. از فیلم های مطرح ویدور می توان اشاره کرد به من یک مرد هستم (۱۹۱۸)، خوشبختی (۱۹۲۴)، مردم عادی (۱۹۲۸)، نمایش مردم (۱۹۲۸)، نان روزانه ما (۱۹۳۴)، دوئل زیر آفتاب (۱۹۴۶)، جنگ و صلح (۱۹۵۶)، سلیمان و سبا (۱۹۵۹).

کینگ ویدور به نسلی تعلق داشت که هالیوود را ساخت. او با آنکه در ساختار استودیویی رشد پیدا کرده بود اما تا آخر عمر سخنگوی حقوق کارگردان ها ماند. تنها فیلمساز آن دوران که شبیه او بود هوارد هاوکس است.

کینگ ویدور تشنه داستان گویی بود. او با کمک قدرت دوربین داستان هایی را برای مردم می گفت که از نزدیک ندیده بودند مانند طوفان گالوستان که در کودکی شاهدش بود. ویدور شبیه بسیاری از فیلمسازان نسل اول سینما به ما یاد داد که ببینیم. او سال ۱۹۸۲ در سن ۸۸ سالگی درگذشت.

سایر یادداشت های مرتبط را اینجا بخوانید.

منبع: مهر

محمد حسین قلی‌پور

نويسنده سينمايى موسس و سردبير "اى من" موسس و سردبير سايت "Filmovies"

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یک × یک =

دکمه بازگشت به بالا