سینمای جهاننقد فیلم

Scott pilgrim

عوامل فیلم

نویسنده و کارگردان Scott pilgrimا : Edgar Wright

بازیگران: Michael cera ، Mary Elizabeth، Kieran Culkin ، Alison Pill ، Mark Webber، Johnny Simmons ، Aubrey Plaza , Anna Kendrick , Ellen Wong

خلاصه فیلم ها

اسکات پیلگریم (Scott Pilgreim) برای به دست آوردن دوست دختر جدیدش باید 7 مبارزه با مدعیان قبلی دوستی با او مبارزه کند و به هر طریقی آنها را از میدان به در کند.

نقد فیلم Scott pilgrim

اسکات پیلگریم Scott pilgrim یک اکشن کمدی فانتزی است که قبل از هر چیز متاثر از مهمترین و یا موثرین و پرنفوذترین رسانه ی امروز جهان یعنی گیم و بازی است.

ادگار رایت تجربه ی ساخت فیلم های کمدی مختلفی دارد که در همگی فضاهای خلاقانه ی نو و روتین زندگی را در مواجهه با پدیده های غیر واقعی قرار می دهد و در این فضاست که طنزی حاصل از تضاد درونی موقعیت با افرادی که در آن موقعیت قرار گرفتند به وجود می آید . این اتفاقات زمانی جنبه های کمیک تری به خود میگیرند که شخصیت اصلی داستان به جای یک تصمیم عاقلانه ی طبیعی همچون فضای ایجاد شده در پیرامون خود به یکباره دست به کارهای محیر العقول دیوانه وار میزند که در کانسپت آن کاراکتر کاملا قابل درک است و این اتفاق بار اصلی کمدی را در مقطعی از فیلم به عهده میگیرد و به نوعی نقطه عطف داستانی است (که از نمونه های آن در Shaun of The Dead میتوان به تصمیم شون برای رفتن به کافه وینچستر یاد کرد) و این ماجرا در اسکات پیلگریم نیز دوباره اتفاق می افتد . اسکات یک جوان امروزی با تجربه ی همه نوع رابطه ی عاطفی است. او با کیم(دختری که درامر بند آنهاست) مدتی دوست بوده و یا با دوستان دبیرستانی دیگرش رابطه داشته و با توجه به هم خانه بودن با یک همجنس گرا درک صحیحی از این نوع رابطه نیز دارد و به تازگی با یک دختر دبیرستانی چینی وارد یک رابطه میشود و او را شیفته ی خود میکند اما به یکباره در برابر یک موجود نامتوازن با فضای کلی جامعه خود قرار میگیرد و اینبار شیفته ی او میشود. رومانا کسی است که تصمیم اسکات پیلگریم Scott pilgrim برای به دست آوردن او ادامه داستان را تحت الشعاع خود قرار میدهد. تصمیمی که با توجه به دمدمی مزاج بودن اسکات و سردرگمی او آنچنان عاقلانه به نظر نمیرسد اما او دست به این انتخاب میزند و همین ماجرا دستمایه ی ایجاد موقعیت های بسیار کمدی میشود. علاوه بر آن در این فیلم خاص این اتفاق و این تصمیم بهانه و دلیل ورود گیم و روایات بازی گونه در فیلم است، به شکلی که در اولین مبارزه در اجرای کلوب وقتی مبارزه اسکات با حریف اولش شروع میشود ، بیننده به شدت از این اتفاق جا میخورد. و این مبارزات در مراحل بعدی همگی ویژگیهای مختلف گیم را هویدا میکند که از قضا گاهی این اتفاقات بسیار موقعیت های کمیکی را در مقابل بیننده قرار میدهد. نکته ی جالب در این موقعیت ها تلفیق آنها با یک شکل خاص از میتولوژی است که از حریف های هفت گانه با ویژگیهای مختلف اسطوره شناسانه شان از جمله گناه کاری در مقابل مدرسه مقدس و یا نقطه ضعفی در رویین تنی و یا غرور و بلاهت قدرت نمایی و … است که در انتها نیز جان گرفتن دوباره در غالب یک قاعده روتین گیم ، آن را نیز به درستی تکمیل میکند.

داستان فیلم هایی شبیه به اسکات پیلگربم Scott pilgrim که بر پایه گیم بنا شده اند اصولا بر مبنای رسیدن یک فرد به یک هدف کاملا مشخص است. شاید یکی از شاخص ترین نمونه های اینگونه از فیلم ها بدو لولا بدو Run Lola Run باشد که در آن نیز لولا در پی به دست آوردن پول و رسیدن سر ساعت مشخص به بانک است اما در اسکات پیلگریم این هدف رسیدن به رومانا است.

تمام مسائل بیان شده در فیلم Scott pilgrim و نوشته شده تا به حال در این متن از یک ویژگی بسیار مهم که شاید بزرگترین مزیت فیلم نیز به حساب بیاید ، پیروی میکند و آن انتخاب درست رده سنی مخاطب و روند کاملا هماهنگ داستان با تجربه مخاطبان خود است. ادگار رایت به نوعی در این فیلم مخاطب خود را درگیر و مجرب در این زمینه تصور میکند و این تصور کاملا صحیح است به نحوی که او از ناخود اگاه و تجربه ای که مخاطبش دارد به نفع فیلم بهره میبرد. مثلا همه ی مخاطبان با به دست آوردن جون اضافی ای توسط اسکات با خیال راحت تری به سراغ دیدن مرحله آخر میروند و میدانند اگر قهرمان داستان شکست بخورد هم هنوز جای امیدواری برای زنده شدن مجدد او باقیست و این استفاده از پیش زمینه های فکری در مخاطب در جای جای فیلم میتواند از ضعف های فنی متعلق به کارگردان و عوامل فنی وحتی بازیگران بکاهد و مخاطب به نوعی خود را شریک در فیلم ببیند.

البته به جز در چند مورد بازیگری ها اغلب موفق و بی نقص است چرا که اصولا بار کمدی اینگونه داستانها بر دوش نقش های فرعی و ربط نسبت آنها با کاراکتر اصلی است مثلا وقتی دوست و همخانه اسکات از حضور دوست دختر چینی جدیدش مطلع میشود بلافاصله خواهر اسکات را در جریان قرار میدهد و او نیز (با بازی نه چندان خوب و متناسب Anna Kendrick) به شماتت برادر کوچکش میپردازد و با همین اتفاق تا انتها شوخی میشود تا جاییکه والاس در خواب و در حالت غیر هوشیاری نیز این خبرچینی را به صورت ناخودآگاه انجام میدهد. به واقع تقابل و تضاد و نسبت آدمهای اطراف با شخصیت اصلی فیلم است که این موقعیت ها را ایجاد میکند.این فرمول در دیگر آثار ادگار رایت نیز صادق است اما در این فیلم اسکات پیلگریم بیشتر از بار کمدی فیلم بار اکشن فیلم را به دوش میکشد. او با توانایی بالای بدنی در عین ورزیده نبودن از خود انعطاف های عالی نشان میدهد و زمانیکه مخاطب بازیگر را فراتر از تکنیک های کارگردانی اکشن مشاهده میکند ارتباط بهتری در جایگاه یک گیمر پیدا میکند و این یک نقطه قوت برای این فیلم به حساب می آید.

اسکات پیلگریم Scott pilgrim یک پدیده ی عجیب و غریب کاملا پست مدرن با تمامی قواعد و اشکال تیپیکال آن است. این فیلم یک کلاژ تمام و کمال است. اسکات پیلگریم انیمیشن است. اسکات پیلگریم فیلم است. اسکات پیلگریم گیم است. اسکات پیلگریم یک کنسرت موسیقی است و در عین همه ی اینها یک انسجامی خاصی پیرامون داستان اصلی خود نیز دارد. این فیلم همانند یک تجربه ی واقعی از بازی کردن چشم ها و افکار با تصویر و صدا است به نحوی که مخاطب کاراکتر اصلی را درک میکند و با او ربط و نسبتی حس میکند و گاهی در جایگاه او میجنگد و برایش حرص میخورد و گاهی از او میاموزد که میشود گاهی گره ها را نه با دندان بلکه با دست باز کرد و در اوج آرامش و با استفاده از عقل آنها را حل کرد و گاهی در چهره پخمه ی او مینگرد و به او میخندد.

به نظر میرسد صنعت گیم امروزه آنقدر گسترده شده است که برای آن حتی فیلم سینمایی ساخته میشود و این درجه از اهمیت ناشی از جدی بودن این حوزه دارد.اسکات پیلگریم در پی خود انواع و اقسام گیم ها و اسباب بازی ها را برای کسانی که او را پیگیری میکنند به وجود می آورد و به راحتی راهی برای جهت دهی به افکار گیمر خود پیدا میکند و نفوذ خود را به رخ میکشد اما متاسفانه این اتفاق نو و تاثیرگذار در کشور ما بسیار نادیده گرفته شده است. به واقع امروزه در دنیا نه برای فیلم ها بازی، بلکه برای بازی ها فیلم ساخته میشود. به نظر میرسد گیم نقطه تلاقی تمام هنر صنعت های این روزگار است است که علاوه بر رعایت تمام تکنیک های لازم برای جذابیت بصری ضروری است از طرح داستانی خاص بهره گیرد. و جای خالی چنین آثاری در سینمای ایران به شدت حس میشود…

امتیاز کاربران: 3.75 ( 1 رای)

علی منصوری

نويسنده و منتقد سينمايى

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوزده − ده =

دکمه بازگشت به بالا