عوامل فیلم
کارگردان ما همه با هم هستیم : کمال تبریزی
نویسندگان : پدرام پوراامیری، محمد داودیی، حسین امیری دوماری
بازیگران : مهران مدیری،لیلا حاتمی، پژمان جمشیدی، جواد عزتی، مهران غفوریان، محمدرضا گلزار، وبشکا آسایش، سروش صحت، هانیه توسلی،مانی حقیقی، حسن معجونی، نادر فلاح، سیروس گرجستانی، رضا ناجی، بهنوش بختیاری
خلاصه فیلم
ما همه باهم هستیم داستان رمزگشایی از یک حادثهی سقوط هواپیما است که مسافرینش همگی قصد خودکشی دارند اما اتفاقاتی رخ میدهد که این اتفاق، به سرانجام مورد نظر نمیرسد.
نقد فیلم ما همه با هم هستیم
رضا میرکریمی، کمال تبریزی، لیلا حاتمی، مهران مدیری و یک دوجین بازیگر معروف دیگر درکنار حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری که فیلم نسبتا خوب جاندار را در جشنواره اخیر از آنها شاهد بودیم و محمد داوودی عزیز که از سالها پیش در حوزه هنری با ایشان آشناییتی هرچند اندک داشتیم و سال پیش نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را برای فیلم قصر شیرین جناب میرکریمی دریافت کرد، همه و همه در یک فیلم با لوکیشن هواپیما و حادثههایی که چنین فضایی میتواند پتانسیل اجرایش را داشته باشد، نوید یک فیلم خوب و اتفاق تازه در سینمای ایران را میدهد و به تنهایی میتواند برای جذب مخاطب، کافی باشد.
ما همه با هم هستیم در یک فضای تار و کدر با نریشن مهران مدیری در پوزیشن یک بازجو آغاز میشود. یک دیستوپیای نامانوس که با گریم لیلا حاتمی که شبیه عروس مردگان شده است، به کلی کامل میشود. این فضای بیمکانی و بیزمانی فیلم تا به انتها حفظ میشود و در جای جای فیلم رویکردهای پستمدرنیستی همیشگی کمال تبریزی نیز وجود دارد که گاهی مثل طبقهی حساس در فرم کار و در چنین اثری در شیوهی روایت، خود را نمایان میکند. اساسا حضور گلزار و فکتهای بازجویانه برای او که اوج آن، نشان دادن عکس گلزار در لباس حج و حاجی خطاب کردنش، در ذیل این گفتار فرامتنی قابل درک است.
اما برای درک ما همه باهم هستیم جدای از فضای کلی ذهن تهیهکننده و کارگردانش باید در جزئیات به سراغ فیلمنامهی اثر و تفکرات فیلمنامهنویسانش رفت. بدون شک درک چنین فیلمنامهای در فضای سینمای ایران کار دشواری است چرا که این سینمادر سطح بیان مفاهیم سیاسی_اجتماعی، گرفتار نمادگرایی جزئی و مضحکی است که از سویی، حاصل کار گذاشتن مینهای انفجاری سانسورچیها است و از سویی دیگر حاصل آموزش لفافهانگارانهی فرانکوفیلهای پرنفوذ سینمای ایران است و به نوعی همه نیز از آن راضی هستند. چه سانسورچیهایی که به خیال خود مخاطب را از تکهپرانیهای سیاسی_اجتماعی قشر همیشه معترض سینماگر دور نگه میدارند، چه سینماگرانی که با بیان مفاهیم گاهی نه چندان فکر شده و عمیق، با نتایج عجیبی در تفسیر شلایرماخری عدهای متوهم، به اسم تماشاگر خاص از آثار خود روبرو میشوند و چه همین تماشاگران خاص که ظاهرا خالق این آثار را برشت میانگارند و خود را درگیر خوانشهای پایانناپذیرِ در انتظار گودویی، میپندارند و مسابقهای در رمزگشایی این آثار نیمهسمبلیک و نیمهاجتماعی_سیاسی و نیمهاعتراضی در محفلهای هنری به پا میکنند تا هرکس فهم بیشتری داشت، به اعتبار نداشتهاش در این محافل بیخاصیت بیفزاید و ما نیز تنها کاری که ازمان برمیاید این است که فاتحهای به روح جناب ریکور بفرستیم که اگر بود و این روزگار را میدید باز هم احتمالا تصمیم میگرفت که نباشد.
برای تماشای تیزر فیلم اینجا را کلیک کنید.
به هرحال اگر پا را از تعریف فهم متن با تعریف کلادنیوس فراتر نگذاریم و فقط بخواهیم بدانیم که در این فیلم چه میگذرد،نهایتا به وقایع سال 88 و یک تم اعتراضی سیاسی_اجتماعی و نهایتا یک فضای انتقادی کوئتزی گونه میرسیم که کاریکاتوری از هرکدام در قالب واژه ” ما همه با هم هستیم ” و عصارهای از تفکرات اعتراضی میرکریمی و تبریزی و نویسندگان جوان خوش آتیهاش، بیش نیست. با آنکه در مضمون داستانی با فیلمنامهی جذابی در جهت یک روایت جذاب روبرو نیستیم، اما فیلم یک سر و ته کوچک و درست دارد و قرار است که در قالب دیالوگها و تیپهای سمبلیک و طعنهزننده به مسیر خود ادامه دهد که همین کار را نیز انجام میدهد اما به واقع دیگر از دقیقهی چهل به کلی از هم میپاشد و فلشبک فلشفورواردهای بازجویی و بازیهای داستان ظاهری و مهمترینش یعنی حضور علی حاجتی (با بازی پژمان جمشیدی) و اتفاقات و دستهبندیهای داخل هواپیما که حاصل کنش او و کنشپذیری دیگران است، در ایجاد روایت ناتوان میمانند تا با لحن الکن از فیلم روبرو باشیم که هیچ نتیجهای در بر ندارد و میتواند حتی با همین روند به یک سریال 100 قسمتی تبدیل شود که مدام این انسانها در آن به این سو و آن سو کشیده میشوند بدون اینکه یک آگاهی خاص از وضعیت به مخاطب بدهند و هیچ کاراکترِ عاملی، از درون اثر و بیرون از آن، ذرهای آگاهی حتی به معنای کوژیتوی دکارتی نیز نمیتواند داشته باشد. ما همه با هم هستیم میخواهد که سر و شکل درست و حسابی داشته باشد و شاید مثلا یک JFK کارآگاهی باشد و یا در روایت از رسیدن به حقیقت ذرهای از فیلم Z را با دیالوگ ابتدایی مهران مدیری در خود داشته باشد و یا احتمالا وضعیتی مثل دکتر استرنجلاو را چه در دیالوگنویسی و چه در خلق فضای کمدی ایجاد کند اما حتی فکر به این موضوعات در این فیلم نیز خندهدار است و نگارندهی این مطلب صرفا برای استانداردسازی مطلب فوق دست به چنین مقایسه مضحکی زده است.
ما همه با هم هستیم سعی میکند که در شخصیتپردازی به یک تیپسازی خاص برسد که از دل آن بتواند جامعهای همگون در حداقل یک هدف مشترک بسازد که آن هدف خودکشی است و به نوعی پایان کار مردم است اما سطح بیهدفی و خمودی درونی کاراکترها به حدی است که در خلال داستان متوجه میشویم که همین خودکشی را نیز نمیخواهند.
ما همه با هم هستیم سعی میکند که در شخصیتپردازی به یک تیپسازی خاص برسد که از دل آن بتواند جامعهای همگون در حداقل یک هدف مشترک بسازد که آن هدف خودکشی است و به نوعی پایان کار مردم است اما سطح بیهدفی و خمودی درونی کاراکترها به حدی است که در خلال داستان متوجه میشویم که همین خودکشی را نیز نمیخواهند. آنها از وضعیت موجود ناراضی هستند و بارها برای خلاص شدن از آن نیز دست به انجام کارهایی زدهاند اما هیچکدام موفق به آن نشدند. در این فیلم خودکشی درواقع اسم رمز ناامیدی شده است و آنقدر برای شخصیتها تَکرار شده است که فکر میکنند که آن را میخواهند اما سر بزنگاه همیشه اتفاقی همچون علی حاجتی افتاده است که این خودکشی (بخوانید ناامیدی) را خنثی کرده است. جالب اینجاست که این اتفاقات همه از سوی یک نفر برنامهریزی میشود که به دنبال منافع اقتصادی خود از بازی دادن مردم و خودکشیشان (ناامیدیشان) است که خود او نیز به دست یک بازجوی قدرتمند همیشه در حال بخور بخور گرفتار افتاده است. به شخصه به این موضوع معتقد هستم که شخصیتسازی در سینما چه برای ایجاد یک کاراکتر منحصر به فرد و چه برای بازنمایی یک تیپ شخصیتی، همواره به دو عامل وابسته است که آن دو عامل پرداختِ دقیق آن شخصیت در فیلمنامه و بازی بازیگر آن است. کفهی ترازوی سهم این دو عامل در خلق یک کاراکتر منحصر به فرد به سمت پرداخت فیلمنامهای و در ایجاد یک تیپ شخصیتی به سمت بازیِ بازیگر سنگینی میکند. کاری که مهران مدیری در تیپسازی به خوبی میتواند از پس آن بربیاید ولی به طور مشخص مهران غفوریان ذرهای در آن توانمند نیست.
به نظر نگارندهی مطلب، تیپسازی در فیلمنامهی این اثر، احتمالا وضعیت بهتری دارد از بازیهایی که در قالب تیپهای شخصیتی از بازیگران این فیلم میبینیم. درواقع میتوان گفت کلاه بزرگی سر آقای میرکریمی رفته است که احتمالا با هزینهی گزافی به سراغ تعداد زیادی بازیگر حرفهای رفته تا با کنترل شدید کمال تبریزی (که این کنترل بازی در فیلم مشهود است) بتواند خیلی باریکبینانه به تیپهای شخصیتی گوناگون در قالب اقشار اجتماعی برسد اما به هیچ عنوان در این امر موفق نشده و بالعکس بازیگران مدام به سوی خلق کاراکتر نزدیک میشوند درحالیکه شاید بازیگران کمتوانتر در این امر میتوانستند کمک بیشتری بکنند. البته به واقع بازی گرفتن متفاوت از هرکدام از ستارههای فیلم، خود کاری درخور تحسین است اما به واقع هیچ خاصیتی برای فیلم نداشته است.
به هر روی ما همه با هم هستیم با توصیفات ذکر شده فیلمی است که احتمالا نه به اهداف نویسندگان و کارگردانش در خلق یک اثر متفاوت و تاثیرگذار و خاص در سینما رسیده است و نه احتمالا به اهداف مورد نظر تهیهکنندهی خود در گیشه خواهد رسید، چرا که ایران یک مدل مارکتینگ خاص در سینمای اجتماعی دارد که بلافاصله با عیار فیلم تنظیم میشود و به هیچ عنوان نیز از حد خود بالاتر نمیرود. این فرمول در فیلمهای کمدی به کل برعکس میشود و هرقدر فیلم به درجات نازل کیفی از هجو نزدیکتر شود و لودگی کند، بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد. ما همه باهم هستیم اما در هیچ کدام از این معیارها آنقدر مطابقت ندارد که بتواند به اهداف مورد نظرش نزدیک شود. نه آنقدر فیلم غیرکمدیِ خوبی است که مخاطبان جدی را به خود جذب کند و آنقدر سخیف است که مخاطب خسته از وضعیت اسفبار و به دنبال فرار چند ساعتی از این وضعیت را به خود را جذب کند.
برای مطالعه سایر نقد فیلم های سینمای ایران روی لینک کلیک کنید.
سلام
بسیار عالی
واقعا بنظرم این فیلم ارزش نقد رو نداشت. این همه فیلم های خوب ایرانی و خارجی که میتونید اون هارو تحلیل کنید. کلا هر فیلمی که اینقدر بازیگر معروف داره میشه حدس زد که فیلم چجوری درمیاد. این مختص فقط کشور ما نیست . تو خارج از کشور هم فیلم هایی که بازیگر زیادی دارد اغلب اوقات همینجوری نام بازیگر ها بر فیلمنامه چیره میشوند و فیلم خوبی از آب درنمیاد.
چجوری میشه که از این همه آدم به ظاهر کاربلد اینچنین اثر بد و بی کشش و خواب آوری میاد؟ این فیلم فیلم خیلی بدی بود و واقعا همه ی بازیگرا بد بودند. فیلنامه ی بی سر و تهی داست و خیلی تعجب میکنم چجوری به نویسنده ی این فیلم جایزه دادند؟ واقعا از خالق لیلی با من است بعید بود
حیف پول
فیلم خوبی بود درکل
توی سینمای ایران به موضوع خودکشی با یک نگاه طنز پرداخته نشده بوده تا الان و این فیلم یک قدم بود.
طنز هم با هجو نباید اشتباه گرفته بشه چون مخاطب ایرانی تا الان به هجو خندیده و اسمشو گذاشته طنز اما این فیلم طنز بود و گاهی طنز تلخ
جمله خوبی گفتید که نه مبتذله نه شاهکار