یادداشت مخاطب

نقد «انگل‌مآبی» و بحران کرونا در فیلم انگل Parasite

پوستر فیلم انگل Parasite
پوستر فیلم انگل Parasite

تقریبا اکثر نقدهای جامعه شناختی نوشته شده برای فیلم «پاراسایت» یا «انگل» ساخته بونگ‌جون‌هو کارگردان کره‌ای، از زاویه نگاهی کاپیتالیسمی ارائه شده است. اما شاید نگاهی به تناسب احوال و رفتار این روزهای جامعه بحران زده ما در بحث ویروس کرونا و شباهتهای استعاره‌ای‌اش با این فیلم، کمکی به تصحیح رفتاری جامعه‌مان بکند.
همیشه آغاز فرهنگ «بی‌چیزی» در جامعه، معلول بسیاری از علتهای بیرونی است. اما بی‌شک رشد و ماندگاری‌اش به مهیا بودن بستر فکری، آموزشی، فرهنگی و تحلیلی تک تک افراد آن جامعه بستگی دارد.
شباهتهای ابتدایی طبقه فقیر در فیلم انگل در نگاه اول، معانی اقتصادی جامعه طبقاتی را به نقد می‌کشد؛ در حالی که هر چه به پرده‌های جدید روایت داستان اضافه می‌شود، سایه نقد جامعه شناسی فرهنگ «انگل‌ایسم» بیشتر خودش را نشان می‌دهد. سیر داستان آرام و طنزوار خودش را از طبقه پایین و فقیر به بالای شهر می‌کشد. جایی که بر خلاف کلیشه‌های ذهنی ما، انگار آدمهای بدی ندارد. این خط قصه تا جایی پیش می‌رود که حضور بزک شده طبقه حریص و طلبکار و به زعم خود «زرنگ»، در خانه مدرن بالای شهر، کنتراست تراژیکی را پایه‌ریزی می‌کند که فیلم را لایه‌دارتر و جذابتر می‌کند.
شما این موقعیت دراماتیک را بگذارید کنار آدمهایی که در این بحران ویروس کرونا، یا ماسک و الکل و ژل احتکار کردند یا مثل احمق‌های ترسناک، واضحات را نفی می‌کنند و یا مثل انگلهای به ظاهر باهوش و زبل راه افتاده‌اند در جاده‌ها برای سفر و دید و بازدیدهای نوروزی‌شان. با این تفاوت که این آدمهای بی‌قدر و فهم، اتفاقا و الزاما از طبقه فقیر اقتصادی نیستند، چراکه سفر در سبد اقتصادی این طبقه فقیر جایی ندارد و مگر اصلا اینها می‌توانند احتکار کنن که در این طبقه‌بندی قرار بگیرند؟!!

بخش دردناک ماجرا اینجاست که اکثر این انگلها از طبقه‌ای هستند که دستشان به دهنشان می‌رسد و آروغ‌های متعفن روشنفکری خیلی‌هاشان حال آدم را بد می‌کند. حالا بیایید پای تلاش و توجیه متعفن آنها بنشینید تا به عمق سفاهتشان پی ببرید. همیشه بحرانهای عمیق و اساسی، پایه‌های سست بناهای فکری، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه‌ای را به آزمون می‌کشد و حالا بحران کرونا همین کار را با جامعه ما هم کرده است. اینجا عظمت و سنگینی بحرانمان شبیه همان سکانسی از فیلم انگل است که باران شدید، سیلابی را در پایین شهر یعنی همان‌جایی که خانواده «کیم» از آنجا آمده به راه می‌اندازد که همه چیز را روی آب می‌آورد و غرق می‌کند و می‌برد.
چهره زشت و فاجعه بار شهر و اختلاف طبقاتی آنجا را بر ملا می‌شود و مثل همان فاضلابی که از توالت فرنگی خانه آقای «کی تائک» بیرون می‌جهد تا ذات انگل‌مآبانه و کثیف آنها را با زبان تشبیه به ما نشان دهد، می‌فهمیم «فقدانها و فقرهای جامعه» چه در فهم، چه اقتصاد، چه فرهنگ و چه آموزش، چطور می تواند در یک بحران مثل فاضلاب روی آب حالمان را بد کند.
و درست همین اتفاق عینا با سر و شکلی دیگر در جامعه ما خودش را نشان داده است. تمام آنهایی که هنوز نفهمیده‌اند وسط چه فاجعه‌ای قرار دارند و با برچسب زرنگی، توجیه و حرص و ولع جان دیگران را هم به خطر می‌اندازند،‌ شباهت زیادی به فاضلابهای فیلم انگل دارند که با سیلاب کرونا رو شده‌اند.
بهرحال این برهه تمام خواهد شد با تمام هزینه‌ها و تسویه‌های اجتماعی که دارد. ولی قسمت ترسناک قضیه، تعمیم پایان داستان فیلم انگل به جامعه است که باز هم آدمهای انگل‌مآب، همچنان خودشان را زرنگ و باهوش می‌دانند سر و شکل عوض می‌کنند و بزک شده در لایه‌های اجتماعی جامعه رشد می‌کنند تا سیلابی دیگر فاضلاب آنها را رو کند.

امتیاز کاربران: 3.33 ( 2 رای)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 + چهارده =

دکمه بازگشت به بالا