جشنواره سی و چهارمسینمای ایراننقد فیلم

آب نبات چوبی

111عوامل فیلم

کارگردان آب نبات چوبی : حسین فرحبخش

نویسنده : علی اصغری بر اساس داستانی از کامران قدکچیان

تهیه کننده : عبدالله علیخانی

بازیگران : رضا عطاران ، سحر قریشی

خلاصه داستان

مارال بعد از دو روز بی خبری به خانه باز می گردد. واکنش تند برادر و خواهر بزرگترش و شک کردن آن ها به  ارتباط او با مردی غریبه ،  تحمل فضای خانه را برای او سخت می کند . مارال  خانه را ترک می کند و این بار همراه با نگین به خارج شهر    می روند که ره آورد این سفر سه جنازه است. 

نقد فیلم آب نبات چوبی

یکی از مولفه های وجود نظام سینمایی قدرتمند در هر کشور تعدد  ژانرهای سینمایی در آن است. بدیهی است در سینمای هالیوود و بالیوود که حجم تولید سالانه  آن ها  سر  به  فلک می کشد و نگاه تجاری در آن ها مهمترین عامل ساخت فیلم است ، تعدد ژانر همانند پر بودن سبد کالا برای کارخانه ای تولیدی است و سینمای امریکا و هند ناگزیر به وجود ژانرهای مختلف در سینما هستند. اگر در مقایسه میان سینمای کشورهای مختلف ، هالیوود و بالیوود را کنار بگذاریم حتی در اشل کوچک تر هم این تعدد ژانر  وجود دارد . سینمای هلند به مستند مشهور است اما سایر ژانرها هم جایگاه خود را دارند. سینمای جنوبشرقی آسیا با فیلم های رزمی شناخته می شود اما سالانه تعدادی فیلم اکشن و درام و جنایی با سطحی قابل قبول روانه بازار می کند. همین تعدد در سینمای کشورهای اروپایی هم وجود دارد ، هر چند فیلم های ساخته شده را نتوان مانند هالیوود در مفهوم و چارچوب ژانر ، جای داد.

سینمای ایران بعد از دهه هفتاد و با مرگ فیلم های اکشن ِ به اصطلاح “جمشید هاشم پور”ی بخشی از سلیقه و پتانسیل خود را کنار گذاشت و به طبع بخشی از مخاطبان سینمای بدنه که علایق خود را بر پرده نقره ای نمی دیدند ، سالن ها را رها کرده و به فیلم های ویدیویی روی آوردند . و این یعنی ریزش در مخاطب عام سینما. با حذف این گروه ، فیلم ها می بایست برای مخاطبان باقی مانده ساخته می شد اما باز هم موج جدیدی به راه افتاد که فیلم ها یا با تمِ دینی و بی قوام بودند یا روشنفکریِ سخیف . این شرایط بیننده را از سالن های سینما بیرون برد و فقط سالی دو یا سه بار برای فیلم هایی که اتفاقا مخالف سرسخت این جریان بودند به سینماها بازگرداند. نتیجه اتفاقات این چنینی در سینما مرگ قصه و سینمای قصه گو بود. چیزی که آبنبات چوبی تلاش هایی برای احیای آن انجام داده است.

آبنبات چوبی از هر نظر فیلم متوسطی است که می توانست خود را به جرگه فیلم های خوب وارد کند. در بازی  اغلب بازیگران نه شاهد خلق شاهکاری هستیم  و نه بازی ها بیش از حد سطح پایین و گل درشت اند. سحر قریشی قدری یله بازی می کند و عطاران بیش از حد کنترل شده . این ضعف  باعث می شود  نه عطاران شبیه قاتل ها رفتار کند – حتی در صحنه قتل – نه قریشی آثاری از ترس شدید در چهره اش وجود داشته باشد  . البته عطاران در انتقال احساس به بیننده موفق تر از سایرین عمل می کند . استفاده از بازیگردانی با سابقه می توانست قدری از این ضعف را کم زهر تر بنماید.

مشکلی که در آب نبات چوبی خود را فریاد می زد عدم توانایی کارگردان در هماهنگی میان صحنه های فیلم  است .  فیلم نمی تواند  مسیر روایی خود را طی کند و به همین دلیل تدوینگر مجبور به استفاده از نمایی از مناطق مرکزی شهر تهران بوده تا شرایط ارتباط سکانس قبل با بعد را مهیا کند. فیلم هایی از این دست که معمولا سالی یک یا دو بار در کشور ساخته می شوند با این مشکل روبرو هستند که نمونه اخیر آن را می توان فیلم “گناهکاران” دانست.

نور و تصویر نسبت به سایر بخش های آب نبات چوبی موفق تر عمل کرده اند. تصویر همیشه روشن یا تاریک نیست و تلاشی برای استفاده از نور در پردازش شخصیت ها صورت گرفته است . هرچند بسیار ساده و ابتدایی . رنگ ها قابل قبول است ولی ارتباط آن ها با شخصیت ها و شرایط سکانس مشخص نیست . حرکت دوربین و نماها نیز در خدمت فیلم است و . لازم به ذکر است که نسخه نمایش داده شده در جشنواره در سه پلان نیاز به اصلاح نور و رنگ اساسی دارد که احتمالا ناشی از عجله فیلمساز برای رساندن فیلم به جشنواره است.

ساخت فیلم هایی از این دست نیازمند توجه  وسواس گونه به جزئیات است. برای بیننده های امروز سینما که  آخرین و بهترین آثار سینمای جهان را در اختیار دارند، فرار از دست قاتل با اسپری اشک آور فلفلی قدری مضحک و بچه گانه به نظر  می رسد. کم توجهی به نکات ریز از این دست در بیست دقیقه پایانی بسامد بیشتری دارد . نمونه دیگر این مسئله نمای بالای ویلای لواسان بعد از قتل مارال است که با وجود نمایش به هم ریختن صندلی ها و حیاط در دو سکانس قبل ، همچنان منظم و مانند حالت عادی نشان داده می شود. این اشتباهات در فضای امروز سینما قابل پذیرش نیست.

آبنبات چوبی مانند آثار قبلی فرحبخش تابو شکنی های خاص خود را دارد که با توجه به سطح فیلم نیازی به بررسی و تحلیل آن وجود ندارد.

سینمای ایران به فیلم هایی مانند ” آبنبات چوبی ” نیاز دارد اما با سطحی بسیار بالاتر از این تا با  اغنای تصویری و داستانی زمینه برای نمایش مسائل کلیدی تر مهیا شود. بدیهی است که ساخت فیلم صرفا به منظور سرگرم کردن افراد ، پایین تر سطحی است که می توان از فیلم هایی از این دست انتظار داشت که اگر نتوانیم همین انتظار را هم به درستی برآورده کنیم ممکن است شرایط نابسامان مخاطبان امروز سینما آرزوی دهه های بعدمان باشد.

یادمان باشد داستان گفتن  خوب است، برای نشان دادن نکته قابل ذکری.

این نقد فیلم بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.

 

امتیاز کاربران: 4.05 ( 1 رای)

محمد حسین قلی‌پور

نويسنده سينمايى موسس و سردبير "اى من" موسس و سردبير سايت "Filmovies"

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پنج + 16 =

دکمه بازگشت به بالا